مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای، از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا، مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه آرمان ملی، در صفحه نخست خود با تیتر «ایران؛ بهشتی برای ماینینگ بازها!» به بررسی تمایل ماینرها برای حضور در ایران پرداخت و نوشت: در هفتههای گذشته بارها و بارها درباره افزایش استخراج رمز ارزها و ارتباط آن با خاموشیهای اخیر گفته شد در حالی که برخی کارشناسان حوزه انرژی بر این باورند که سهم ماینینگها از برق مصرفی به اندازهای نیست که بتواند همه تقصیر کمبود برق را به گردن آن انداخت. از طرفی دولتها وظایف قانونی زیادی برای توسعه تولید برق دارند ولی هر سال از انجام آن به بهانههای واهی شانه خالی میکنند و این موضوع سبب شده تا امروز کشور با کمبود برق ناشی از فرسودگی تأسیسات برق و نیروگاهی شود. کمبودی که میتوانست از طریق تولید انرژیهای تجدید پذیر و هستهای تأمین شود و کشور را در منگنه بیبرقی نگذارد. متأسفانه امروز تنها تدبیر مدیران برق کشور قطع برق است نه افزایش تولید و توسعه شبکه و تأسیسات.
فارغ از نقش دولت در توسعه تولید انرژی که باعث میشود ایران به بهشتی برای تولید ارزهای دیجیتال تبدیل شود دسترسی به انرژی ارزان است، البته باید توجه داشت که تاکید بر دسترسی به انرژی ارزان به مفهوم اعلام آمادگی جامعه برای افزایش قیمت برق خانوارها و صنایع نیست؛ اما نگاهی به کشورهای توسعهیافته و یا حتی کشورهای همسایه که نرخ انرژی در آنها چندان تفاوتی با قیمتهای ایران ندارد نشان میدهد بهرهگیری از نظامهای مصرفی و تعرفهای گزینهای است که عملاً دروازه این بهشت را برای سودجویان میبندد. بنابراین بهنظر میرسد بهجای دادن آدرس اشتباه، وزارت نیرو باید نسبت به اقدامات پیشگیرانه بههمراه برنامههای توسعهای اقدام کند.
روزنامه ابتکار، در صفحه نخست خود با تیتر «رئیس دولت سایه در برزخ» به بررسی احتمال کنارهگیری سعید جلیلی از انتخابات پرداخت و نوشت: از سال ۶۸ استخدام وزارت خارجه شده؛ مقام مذاکراتی هم داشته؛ در پرونده هستهای سرسختانه مذاکره میکرده، البته اگر نامش را بتوان مذاکره گذاشت؛ دستاوردهای مذاکراتش تحریم و قطعنامههای سنگین و اجماع جهانی علیه ایران بوده است و حالا او ۵۶ ساله است. مو و ریش او سفید شده است، آنقدر که بیش از ۵۶ سال به او بخورد.
سعید جلیلی. متولد ۱۳۴۴ محله طلاب مشهد؛ پدرش بیرجندی و مادرش آذری است. سال ۶۲ که دیپلمش را گرفت، دانشگاه امام صادق (ع) قبول شد و از مشهد به تهران آمد. لیسانس و فوقلیسانس خود را در همان دانشگاه مدیرسازِ جمهوری اسلامی خواند. خودش میگوید که پس از فوق لیسانس، هم دکتری برای اعزام به خارج از کشور قبول شد و هم در وزارت خارجه استخدام؛ او راه میانه را برگزید؛ دکتری خارج را به تحصیل در داخل تبدیل کرد و در وزارت خارجه هم سر کار رفت.
سعید جلیلی کار در وزارت خارجه را آنچنان هم از زمینهای خاکی شروع نکرده است. سه سال بعد از آغاز کارش در وزارت خارجه یعنی در ۲۷ سالگی مسئولیت اداره بازرسی وزارت خارجه به او واگذار شده بود؛ از سال ۷۱ تا ۷۷. از سال ۷۷ هم در دوره اصلاحات، تا سال ۸۰ مسئول میز آمریکا در وزارت خارجه بود با رده معاونت اداره اول آمریکا. طبق آنچه در وبسایت خودش آمده، در طول دوره مسئولیتش در اداره بازرسی وزارت خارجه، ۱۷ سفیر را اخراج کرده است!
سال ۷۸ نامزد انتخابات مجلس ششم از حوزه انتخابیه مشهد شد که رأی نیاورد. دو سال پس از آن یعنی در سال ۸۰، مدیر بررسیهای جاری دفتر رهبری شد و تا سال ۸۴ همانجا مشغول فعالیت بود. با روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد، جلیلی از دفتر رهبری به وزارت خارجه بازگشت و همانجا معاون آمریکای وزارت خارجه شد تا مهر ماه سال ۸۶ که پس از اختلافات هستهای میان لاریجانی در قامت دبیر شورایعالی امنیت ملی با احمدینژاد در قامت رئیسجمهوری، به سمت دبیری شورایعالی امنیت ملی از سوی رئیس دولت منصوب شد و حدوداً یک سال بعدش، مقام معظم رهبری در حکمی او را با عنوان نماینده رهبری در شورایعالی امنیت ملی به عضویت این شورا درآورد.
از اینجا به بعد دیگر حوزه کاری او وزارت خارجه نبود که بخواهد ۱۷ سفیر را اخراج کند؛ اینجا با قدرتهای جهانی روبهرو میشد برای مذاکره درباره پرونده هستهای ایران. پروندهای که وقتی سکان آن به او سپرده میشد تا حد زیادی برخی تفاهمات بین ایران و اروپا شکل گرفته بود؛ حتی علی لاریجانی پس از استعفا برای وصل کردن جلیلی و سوالانا مذاکره کننده ارشد اروپایی، در اولین جلسه ملاقاتشان، جلیلی را در مذاکرات رم همراهی کرد.
روزنامه شرق، در صفحه نخست خود با تیتر «تهدید به رد صلاحیت» به بررسی تهدید عبدالناصر همتی به رد صلاحیت پرداخت و نوشت: در حالی که شورای نگهبان با رد صلاحیت گسترده نامزدهای انتخابات تلاش در تکقطبی شدن انتخابات داشت و تقریباً هم موفق بود، اکنون حداقل حضور نامزدهایی غیر از اصولگرا را که تاکنون نامزد رسمی اصلاحطلبها هم نبوده و بعید است اینگونه هم شود نیز برنمیتابد و به دنبال رد صلاحیت آنهاست.
احمد خاتمی عضو شورای نگهبان گفته است: چون مبنای شورا نظارت استصوابی است، اگر در خلال مناظرههای نامزدها مشخص شود فردی صلاحیت نداشته یا صلاحیت داشته و الان اتفاقی پیش آمده که صلاحیتش را از دست داده، شورای نگهبان تا لحظات آخر هم میتواند صلاحیت را مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهد. این سخنان عضو شورای نگهبان واکنش بسیاری از فعالان سیاسی را به دنبال داشت.
به دنبال اظهارات عبدالناصر همتی، نامزد انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم در صداوسیما که گفته بود: «چرا باید به دخترخانمی که وقت گذاشته و تحصیل کرده است، پیامک بدهیم و بگوییم شما حجابت را در ماشین رعایت نکردی و به آنها استرس وارد کنیم؟» سیداحمد خاتمی، عضو فقهای شورای نگهبان ضمن هشدار به این نامزد انتخابات ریاستجمهوری گفت: «معنی ندارد کاندیدایی بگوید چرا خانمی که در ماشین نشسته را دعوت به حجاب میکنید؟ ماشین فضای عمومی است و حجاب هم جزء متن دین است. امر به حجاب هم امر به دین است و این کاندیدا بعداً میخواهد بیاید و قسم بخورد من به اسلام عمل میکنم. از کاندیداهای مورد تأیید میخواهم که مراقب حرفهایشان باشند و تخریب نکنند و تهمت نزنند و خلاف واقع نگویند».
پیش از این نیز هادی طحاننظیف، عضو حقوقدان شورای نگهبان، هفدهم اردیبهشت گفته بود: چون مبنای شورا نظارت استصوابی است، اگر در خلال مناظرههای نامزدها مشخص شود فردی صلاحیت نداشته یا صلاحیت داشته و الان اتفاقی پیش آمده که صلاحیتش را از دست داده، شورای نگهبان تا لحظات آخر هم میتواند صلاحیت را مورد بررسی و تجدیدنظر قرار دهد.
روزنامه اعتماد، در صفحه نخست خود با تیتر «تلاشهای اصلاحطلبانه» به بررسی تلاشهای مهرعلیزاده و همتی برای جلب نظر خاتمی پرداخت و نوشت: ابهامات اصلاحطلبان همچنان باقی است. شورای نگهبان از میان حدود ۴۰ چهره سرشناسی که در سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری نامنویسی کردند و ارتباط چندین و چند نفرشان با اصلاحطلبان مشخص بود و اسم و رسمی برای خود داشتند، تنها عبدالناصر همتی و محسن مهرعلیزادهای را شایسته حضور در جمع کاندیداهای نهایی میشناسد که نهتنها جایی در فهرست ۱۴ نفره کاندیداهای مدنظر جبهه اصلاحات ایران نداشتند بلکه درباره چند و چون ارتباطشان با جریان اصلاحطلبی از یکسو و اقبال عمومی از سوی دیگر حرف و حدیثها و نظرات بسیاری مطرح است. حالا اصلاحطلبان ماندهاند و ۲ گزینه به نسبت اصلاحطلب.
بخشی از این جریان سیاسی از فقدان کاندیدا و حذف اصلاحات از روند انتخابات توسط شورای نگهبان میگوید و بخش دیگر معتقد است با استفاده از حداقل ظرفیتهای موجود هم باید در انتخابات حاضر شد و بخت خود را آزمایش کرد. همه این نظرات متناقض کنار هم نوعی سردرگمی را در جریان اصلاحات فراهم آورده است؛ سردرگمی که بر مبنای آن اظهارات ضد و نقیض هم آغاز شده و برخی چهرههای منتسب به این جریان سیاسی از اجماع بر سر مهرعلیزاده یا همتی میگویند و برخی دیگر آن را تکذیب میکنند اما آنچه حداقل در این میان قطعی به نظر میرسد، عدم اتخاذ تصمیم قطعی و تشکیلاتی از سوی جبهه اصلاحات ایران است و البته، تداوم بررسیها و دیدارها و رایزنیها برای رسیدن به تصمیمی مشخص؛ تصمیمی که البته در هر حالت، تاوان خاص خود را هم به همراه خواهد داشت. در این مسیر همتی و مهرعلیزاده هم تلاشهایی را برای جلبنظر اصلاحطلبان ترتیب دادهاند و در این مسیر چه کسی بهتر از سیدمحمد خاتمی؟ بر اساس اخبار منتشر شده، محسن مهرعلیزاده اخیراً دیداری را شخصاً با سیدمحمد خاتمی ترتیب داده است.
برخی اصولگرایان مدعی شدند که خاتمی برخوردی تند با فرستاده مهرعلیزاده داشته، حال آنکه محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد که خاتمی اولاً با شخص مهرعلیزاده دیدار کرده، نه فرستاده او و ثانیاً در این دیدار هیچ برخورد تندی نیز صورت نگرفته است. او البته گفت که در عین حال حمایتی نیز از سوی خاتمی اعلام نشده است. در این میان برخی گمانهزنیها حکایت از دیدار همتی با خاتمی داشت. ابطحی در همین راستا در اتاق «خبر پارتی» در شبکه اجتماعی کلابهاوس گفت که میداند قرار بر آن بوده که دیداری صورت بگیرد. او روز گذشته و امروز را یکی از ۲ زمان در نظر گرفته شده برای دیدار همتی با خاتمی عنوان کرده اما هنوز از نتیجه این جلسات جزئیاتی منتشر نشده و بررسیها در جبهه اصلاحات ایران نیز در جریان است.
در شرایطی که از سخنگو گرفته تا سایر اعضای جبهه اصلاحات ایران تاکید دارند که هنوز دعوتی از مهرعلیزاده و همتی به جبهه اصلاحات برای بررسی برنامههای آنان و حمایت احتمالی از این ۲ چهره به نسبت اصلاحطلب و تأیید صلاحیت شده صورت نگرفته، خبرگزاری اصولگرای تسنیم که کنار سایر رسانههای این جریان سیاسی در چند وقت اخیر اصرار بر حمایت اصلاحطلبان از یکی از این ۲ چهره داشته، ساعت یک ظهر خبر از دعوت جبهه اصلاحات از مهرعلیزاده و همتی داد. این خبرگزاری در شرایطی این تیتر را برای مطلب خود انتخاب کرده بود که در متن آن یدالله طاهرنژاد، عضو حزب کارگزاران سازندگی صراحتاً گفته بود: «آقای نبوی هنوز واکنشی مبنی بر اعلام وصول نامه مهرعلیزاده نداشته ولی اگر بنا بر دعوت از کاندیدا باشد، هر دو کاندیدای اصلاحطلب به جبهه اصلاحات دعوت خواهند شد و ارزیابی من این است که به این سمت خواهیم رفت.»…
او درباره حمایت کارگزاران از همتی هم گفته است: «موضع رسمی حزب کارگزاران تا این لحظه در راستای تصمیم جبهه اصلاحات است و روزنامه سازندگی هم کار خود را میکند و حزب ما هنوز به شکل رسمی از آقای همتی حمایت نکرده است.» اینکه این اظهارات چطور تسنیم را به آن تیتر رساند، مشخص نیست ولی آذر منصوری، سخنگوی جبهه اصلاحات ایران در اظهاراتی که ایلنا آن را منتشر کرد تلویحاً این تیتر را تکذیب کرد و گفت: «اتفاق خاصی نیفتاده است. آقای مهرعلیزاده درخواست دادهاند اما هنوز از جانب جبهه واکنشی به این درخواست داده نشده است.» محمود صادقی، دیگر عضو این جبهه نیز به ایسنا گفته که «در میان اعضای جبهه اصلاحات برای دریافت برنامه مهرعلیزاده و همتی اختلاف نظر وجود دارد.» نکته مهم آنکه صادقی تاکید کرده مهرعلیزاده مستقیماً به بهزاد نبوی نامهای ننوشته و نامه او فقط در فضای رسانهای منتشر شده است.»
روزنامه کیهان در صفحه نخست خود با تیتر «اصلاحطلبان: رأی نداریم، شورای نگهبان به ما لطف کرد» نوشت: با روی کار آمدن روحانی در سال ۹۲، مدعیان اصلاحات که سهم اصلی در پیروزی او داشتند، بر پستهای مدیریتی دولت تدبیر و امید جا خوش کردند و طی ۸ سال گذشته با حمایت و هواداری از روحانی نشان دادند که اراده، توان و یا برنامهای برای کشور ندارند چنانکه ماحصل عملکردشان ایجاد مشکلات روزافزون از تورم و گرانیهای سرسامآور گرفته تا بروز و ظهور آسیبهای فرهنگی و اجتماعی در کشور شد.
اصلاحطلبان که تا همین چند ماه پیش بر حمایت و جانبداری از روحانی اصرار میورزیدند، بعد از آنکه دیدند همه مشکلات کشور به نام آنان زده میشود با طرح گزارههایی مانند بدشانسی روحانی، دولت پنهان، روی کار آمدن ترامپ و… برای فرار از پاسخگویی ساز توجیه افکار عمومی را کوک کردند و حتی از برجستهسازی مسائلی مانند سیل و زلزله و حمله ملخها و… (برای نشان دادن بداقبالی جناب رئیسجمهور) هم نگذشتند! غافل از آنکه اقدامات آنان جز تشدید تنفر عمومی از اصلاحات رهاورد دیگری نداشت.
تنفر عمومی از اصلاحطلبان در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی (اسفند ۹۸) رخ نشان داد؛ تنفری که به اعتراف چهرههای اصلی این جریان مبنی بر کاهش پایگاه اجتماعی اصلاحات و آغاز راهبرد «فاصلهگذاری با دولت» انجامید.
مدعیان اصلاحات در ابتدا سعی کردند با طرح ادعاهایی مانند اینکه کاندیدا نداشتیم و… عدم اقبال مردم به طیفهای اصلاحطلبان را توجیه کنند درحالیکه آنان در انتخابات اسفند ۹۸ با چندین لیست مانند «ائتلاف اصلاحطلبان حامی دولت»، «یاران اصلاحات»، «یاران هاشمی»، «لیست ائتلاف برای ایران» و… با سرلیستی چهرههایی چون مجید انصاری، مصطفی کواکبیان، علیرضا محجوب و… در انتخابات شرکت کردند و سرلیستهای آنها هیچکدام حداقلیترین رأیها را هم نیاوردند.
علی صوفی، وزیر دولت اصلاحات و عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در گفتوگویی بیان کرد که با وضعیت سوءمدیریت دولت و فشار معیشتی بر مردم، کاهش مشارکت در انتخابات قابل پیشبینی بود. صوفی مردادماه سال گذشته در گفتوگویی تصریح کرد: «اصلاحطلبان در کل سرمایه اجتماعی خود را بهطور چشمگیری از دست دادهاند. به نحوی که اگر شورای نگهبان آن ردصلاحیتها را انجام نمیداد باز هم احتمال باخت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس وجود داشت.»
همچنین، روزنامه آرمان ملی اردیبهشتماه سال گذشته هم در مطلبی نوشت: «امروز در جامعه مشاهده میکنیم که مردم بهواسطه عملکرد اصلاحطلبان سرخورده شدهاند و این مقوله ریشه در عملکرد فراکسیون امید داشت. کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس یازدهم نیز حاصل همین مقوله بود.»
نظر شما