به گزارش ایمنا، روزنامه خراسان نوشت: رضا داوری متولد ۱۳۵۵ در روستای پایهان شهرستان قائنات استان خراسان جنوبی به دنیا آمد، او که سالها سرایدار آموزش و پرورش استثنایی بود، پسانداز سالها تلاش خود و همسرش را برای مدرسه سازی هزینه کرد تا نام نیکی از او و خانوادهاش به یادگار بماند، داوری و همسرش دبستان استثنایی «پری داوری مقدم» را در روستای رباط سمنگان تربت جام ساختهاند. داوری همزمان با خدمت در آموزش و پرورش از ادامه تحصیل نیز غافل نشده و تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی عمران تحصیلات خود را ادامه داده است. در ادامه، گفتوگو با این خیر مدرسه ساز را میخوانید:
چگونه وارد آموزش و پرورش شدید؟
از کودکی با اینکه اطلاع چندانی درباره دانش آموزان استثنایی نداشتم اما همیشه در ذهنم بود که در چنین محیطی کار خواهم کرد، بعد از سربازی، زمانی که در جست و جوی کار بودم، آموزش و پرورش استثنایی نیز نیرو جذب میکرد، در ابتدای شروع به کار اعلام کردند که باید به چناران بروم، ۵-۶ ماه که در چناران مشغول کار بودم از حراست اداره آموزش و پرورش استثنایی تماس گرفتند و گفتند باید در مشهد خدمت کنم؛ البته اگرچه در چناران راحت تر بودم اما به دستور حراست به مشهد آمدم و در یک مدرسه شبانه روزی مستقر شدم.
از چه زمانی ادامه تحصیل را شروع کردید و چرا همزمان با خدمت به تحصیل نیز پرداختید؟
زمان استخدام دیپلم بودم، با توجه به اینکه در مجموعه آموزش و پرورش فعالیت میکردم و همه افراد در اطرافم تحصیل کرده بودند تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم که با توجه به علاقهام در رشته مهندسی عمرانی ادامه تحصیل دادم و کارشناسی ارشد مهندسی عمران گرفتم.
چه شد که تصمیم گرفتید در مدرسه سازی به عنوان خیر مدرسه ساز مشارکت کنید؟
مادر همسرم، عمهام بودند که سالها پیش به رحمت خدا رفتهاند، بعد از اینکه ارثیهای از این مرحومه به همسرم رسید، با همسرم تصمیم گرفتیم برای اینکه برای مادر همسرم خیراتی کرده باشیم پول را صرف مدرسه سازی کنیم و بخشی از هزینههای ساخت مدرسه را از این محل و بقیه را هم با کمک همسرم تأمین کردیم.
مدرسه کجا ساخته شد و چقدر هزینه شد؟
مدرسهای پنج کلاسه در روستای رباط سمنگان تربت جام با حدود ۸۰۰ میلیون تومان ساختیم. البته این مدرسه به صورت خاص برای دانش آموزان استثنایی ساخته شده است و تمام مراحل ساخت آن ۷۵ روز طول کشید و مهر سال ۹۹ به بهرهبرداری رسید، برای ساخت این مدرسه برادران، دوستان و همکاران نیز کمک کردند، در روزهای تعطیل ۲۵ تا ۳۰ نفر جمع میشدیم و از مشهد میرفتیم و در روستا کارهای ساختمانی را انجام میدادیم. روزهایی که برای انجام کارهای ساخت مدرسه به روستا میرفتیم تا ساعت ۲۱-۲۲ با ذوق و شوق کار میکردیم، یک شور و نشاط عجیبی در همکاران و دوستان که برای کمک میآمدند ایجاد شده بود که هنوز هم از آن روزها به عنوان شیرینترین خاطرات یاد میکنند، حتی خانمها هم برای کمک میآمدند، احساس میکنم این دو ماه از عمر ما کم نشد.
چرا یک روستا را انتخاب کردید و چرا مدرسه استثنایی ساختید؟
همسرم سال اول خدمت در این روستا بود و با توجه به اینکه از محرومیتهای روستا و نبود مدرسه آگاه بودیم تصمیم گرفتیم که مدرسه را در این روستا بسازیم، مدرسه استثنایی را برای ساخت انتخاب کردم چون خودم و همسرم در مجموعه آموزش و پرورش استثنایی کار میکردیم و بارها شرایط این دانش آموزان را دیده بودیم و این نیاز را به خوبی احساس و درک میکردیم، ما سالها با بچههای استثنایی زندگی کردیم و معتقدم هر آنچه داریم از دعای خیر آنهاست.
وقتی مدرسه بهره برداری و افتتاح شد چه احساسی داشتید؟
در پوست خودم نمیگنجیدم، با اینکه سالها با دانش آموزان استثنایی زندگی کرده بودم اما وقتی شادمانی و شوق دانش آموزان را در این مدرسه دیدم اشک شوق میریختم و سراسر وجودم پر از نشاط شده بود، به حدی انرژی گرفته بودم که احساس میکردم به دوره جوانی برگشتهام. این شرایط تنها مختص من نبود بلکه پدر همسرم و عمه دیگرم که برای مراسم افتتاح آمده بودند همین احساس را داشتند، آنها هم از دیدن ذوق و شوق دانش آموزان به وجد آمده بودند و اشک شوق میریختند.
بخشی از هزینههای ساخت مدرسه را از محل دسترنج سالها تلاش شبانه روزی تأمین کردید، چقدر از اینکه حاصل سالها پسانداز زندگیتان را برای مدرسه سازی هزینه کردید راضی هستید؟
در نظر دارم چندین مدرسه دیگر بسازم، البته اعضای خانواده نیز در این مسیر همراهیام میکنند، همسرم بخشی از پسانداز خودش را برای تأمین هزینهها داد و پسرم هم در این مسیر ما را همراهی میکرد حتی در زمان ساخت مدرسه به روستا میآمد و به ما کمک میکرد. امیدوارم خداوند قبل از اینکه هر چیزی را به انسان بدهد ظرفیت داشتن آن را بدهد، احساس میکنم خداوند به زندگی ما برکت داده است و همین خیر و برکتی که در زندگی ما بوده باعث شده است بتوانیم قدمی در مسیر مدرسه سازی برداریم. این نیت را دارم که مرکز یا مدرسهای دیگر به نام پدرم بسازم، امیدوارم این توفیق را داشته باشم که این نیت را عملی کنم. از همراهیها و راهنماییهای دوستان در مجمع خیرین مدرسه ساز استان نیز قدردانی میکنم.
و کلام آخر؟
دانش آموزان استثنایی به خصوص در مقطع ابتدایی متفاوت با دیگر دانش آموزان هستند، به نظرم این دانش آموزان زلال و پاکاند و صداقت و صمیمیت را در چهره آنها میتوان دید، خدمت به این دانش آموزان یک توفیق الهی است.
نظر شما