به گزارش ایمنا، پرداختن به عالم ماورا همواره برای بینندههای تلویزیونی جذابیت ویژه ای داشته است. علیرضا افخمی که با ساخت سریالهای «او یک فرشته بود» و «پنج کیلومتر تا بهشت» و همچنین نگارش «روز حسرت» و «اغما»، سردمدار ساخت این سریالها در صداوسیما است، بعد از سالها غیبت، رمضان ۱۴۰۰ با سریال ماورایی تازه ای به تلویزیون بازگشت. «احضار» البته با نام اولیه «دعوت نحس» جلوی دوربین رفت، اما طبق گفته سازندگان به خاطر پخش در ماه رمضان از سوی مسئولان ملزم به تغییر نام شد.
سریال تازه افخمی که برای رمضان تدارک دیده میشد، از همان ابتدای کار و حتی پیش از پخش، با چالش مواجه شد. انتشار تیزر و درج لوگوی سریال با واکنشهای منفی همراه بود. برخی به وجود چشم جهانبین در لوگو گله کردند و آن را تبلیغ فراماسونری دانستند.
علیرضا افخمی نیز در گفتوگویی تأکید کرد که وجود چشم جهانبین در لوگوی سریال به تبعات ناخوشایند و ویرانگری اشاره دارد که برای شرکتکنندگان در هر محفل و مجلس مخفی و سری از جمله مجالس احضار به بار خواهد آمد؛ البته سازندگان سریال در قالب دیالوگهای اندرزگونه پدر یکی از شخصیتهای اصلی قصه با بازی علی دهکردی، اعلام کردند که به فتوای اکثر علما، برپایی یا شرکت در مجالس احضار روح مذموم و حرام اعلام شده است و تبعات دارد.
از دیگر نکات مطرح شده درباره این سریال، ناتوانی در خلق موقعیتهای ترسناک یا همان طرح موضوعات ماورایی در این سریال بود؛ ویژگی ای که از همان ابتدا و با پخش تیزرو تیتراژ، بسیاری را به تماشای نسخهای ایرانی از یک مجموعه نمایشی ترسناک ترغیب کرد، اما در ادامه با تولید و پخش مجموعهای عاشقانه و ملودرام مواجه شدند که تفاوت چندانی با دیگر سریالهای معمول تلویزیون نداشت و موضوعاتی چون خیانت، پول پرستی و … را به تصویر میکشید.
در همین زمینه محمدتقی فهیم منتقد اینگونه عنوان کرده بود که «تنها موسیقی آریا عظیمی نژاد بود که حس دلهره آور بودن سریال را منتقل میکرد.» او همچنین در اواخر پخش سریال تاکید کرده بود، «متاسفانه همچنان «احضار»، یک کار عاشقانه است. تا اینجا که ما دیدیم، وجه قالبش بیشتر رُمانتیک است. برای همین هم میگویم محافظه کارانه است، زیرا وقتی عنوان اثر و تیتراژ را میبینیم، انتظار داریم که با اثر ترسناکتری مواجه باشیم، اما کار عاشقانه است و فقط در فرع به بحث احضار روح پرداخته است.»
این در حالی است که تهیهکننده «احضار» در پاسخ به این واکنشها مطرح کرده بود که اساساً سکانسها با هدف ترساندن مخاطب طراحی نشده است و تمهید این بوده که مخاطب به سمت قصه هدایت شود؛ قصهای که مبنای آن معرفت و دین است، نه وحشت و دلهره.
تهیه کننده در عین حال عنوان کرده بود که به اقتضای سکانسهایی که مربوط به صحنههای حضور روح بود، از یک هشدار «مثبت ۱۴» هم استفاده کرده اند، اما این هشدار به این معنا نبود که میخواستند بگویند این سکانس لزوماً ترسناک است.
محافظه کاری در طرح موضوعات ماورایی؛ مسألهی دیگری که در این مدت برای «احضار» مطرح شد. برخی انتظار داشتند که تجربه سریالهای نسبتاً موفق در این گونه نمایشی، تلویزیون را به سمت مجموعهای پختهتر سوق داده باشد که البته در جهت برداشتن برخی خط قرمزها هم حرکت کند. اما «احضار» نه تنها نتوانست خط قرمزهای سریالهای ماورایی را جا به جا کند که حتی یک گام هم به عقب برداشته بود.
فهیم در این زمینه با اعتقاد به اینکه «احضار» نسبت به دیگر کارهای علیرضا افخمی (کارگردان سریال) نقطه مثبتی تلقی نمیشود، تصریح کرده بود که ««احضار» کار محافظه کارانهای است؛ یعنی از موضع محافظه کارانه و دست و پا شکسته به موضوع خودش نزدیک شده است؛ اساساً این کار ژانری نیست. «او یک فرشته بود» در گونه ماورایی با مؤلفههای سینمای ترس، نوشته و ساخته شد اما در «احضار» این اتفاق نیفتاده و محوریت داستان با گونه ماورایی نیست.»
علی خودسیانی نویسنده و کارگردان هم درباره احضار گفته بود: «کسانی که در صدر نشسته اند، مثل مدیران، تاثیرگذارند. آن زمان که ساخت چنین سریالهایی آغاز شد، خیلیها نسبت به ساخت چنین سریالهایی (گونه ماورا) اعتراض میکردند. همین حالا هم سازندگان «احضار» دست و پا شکسته جلو آمده اند و دغدغه توجیه کردن دارند؛ اینکه برای مثال توضیح بدهند احضار روح شرعا درست است یا نه. احساسم این است که عوامل و مدیران رسانه با ترس و لرز جلو آمده اند تا مبادا کسی اعتراض کند. به همین دلیل مدام باید توجیه کنند؛ بنابراین در کار هم به جای اینکه نمایش ببینیم آدمها را میبینیم که فقط رفتارهایشان را توجیه میکنند.»
با همه این ها، سازندگان سریال «احضار» در دو قسمت پایانی که یک هفته دیرتر هم به آنتن رسید، تلاش کردند که با برگشتن به موضع اولیه خود و پررنگتر کردن گونه ماورایی در ژانر ترسناک، به نوعی کارنامه قابل قبولی برای این سریال باقی بگذارند. هرچند این بازگشت به اصطلاح به اوج هم چندان دستاورد جدیدی را عاید مخاطب نمیکرد؛ چراکه بیننده با توسل به تجربه سریالهای گذشته تلویزیون، از همان اواسط داستان حدس زده بود که آنچه به عنوان روح کامرانی از او یاد میشود، در حقیقت شیطانی است که گاه به شکل فرشته (در سریال او یک فرشته بود)، گاه در ظاهر الیاس (در مجموعه اغما) و حالا در قالب روح کامرانی در سریال «احضار» تمثیل یافته است.
اما از آخرین حاشیههای «احضار»، به آنتن نرساندن قسمتهای پایانی کار بود که علت آن به شرایط کرونا در کشور و درگیری جمعی از عوامل سریال با این ویروس، نسبت داده شد. بنابراین علیرضا افخمی مقابل دوربین حاضر شد و در توضیحاتی اعلام کرد که چندین تن از عوامل پشت دوربین و سه تن از بازیگران اصلی مجموعه آرش مجیدی، آدرینا صادقی و سعیده عرب به این ویروس مبتلا شدند که قابل جبران نبود.
هرچند که در ارتباط با ابتلای بازیگران «احضار» به کرونا، شبهههایی هم مطرح شد و اینکه اگر بازیگری به کرونا مبتلا شده، چگونه در ویژه برنامه عید فطر حاضر میشود که البته سازندگان برای این پرسش هم پاسخی داشتند: «بازیگران از مدتها پیش به این ویروس مبتلا بودند». ضمن اینکه طرح این ادعا از سوی برخی، مبنی بر تغییر داستان در قسمتهای پایانی هم با این پاسخ همراه بود که خط داستانی «احضار» در قسمتهای پایانی بر اساس همان سیناپس اولیه پیش رفته و اساساً تغییری در کار نبوده است.
اما فارغ از حاشیهها و نگاههای انتقادی به ساخت سریالی مانند «احضار» که پیش از این دامن گیر برخی دیگر از پروژههای ماورایی تلویزیون شده و البته انتقادهای بعضاً به جایی هم بوده است، استقبال مخاطب از پروژهای مانند «احضار»، یک پیام مهم و حیاتی برای تلویزیون، مدیران این رسانه و هنرمندان آن دارد؛ اینکه مخاطب امروزی دیگر از موضوعات تکراری و معمول سریالها در این سالها خسته شده است و از رسانه ملی طرح موضوعاتی جدید را طلب میکند؛ موضوعاتی که لازمه اجرایی شدن درست آنها، پرهیز از محافظه کاری و بهکارگیری جسارت بیشتر است.
نگاهی که به تأیید محمدرضا ورزی، کارگردان هم رسیده است؛ او میگوید: «باید سریالهایی مانند «احضار» که ساختار و فضایی متفاوت و خاص را تجربه میکنند، با همه نقاط ضعف و ایرادها تشویق کرد تا با رفع معایب احتمالی، کارگردانهای بعدی فرصت و شهامت پرداختن به این قبیل ژانرها، از جمله گونه ماورایی در تلویزیون را پیدا کنند.»
منبع: ایسنا
نظر شما