به گزارش خبرنگار ایمنا، در دوران شیوع کرونا شاهد وقوع قتلهای عجیب و هولناک خانوادگی هستیم. قتل بابک خرمدین توسط والدینش، تنها یک نمونه از خشونتهای شدید خانوادگی است که در این روزها به یک بحران تبدیل شده است. هر از گاهی خبر قتل یک فرزند توسط والدینش از گوشه و کنار کشورمان به گوش میرسد از رومینا اشرفی، دختر تالشی تا ریحانه عامری، دختر کرمانی که سال گذشته به دلیل مسائل ناموسی و اختلافات خانوادگی توسط پدرانشان به قتل رسیدند تا فاطمه برحی، زن آبادانی که به همین دلیل توسط شوهرش کشته شد یا علیرضا فاضلی، جوان ۲۰ ساله اهوازی که همین دو هفته پیش به دست برادر ناتنی خود به قتل رسید.
طبق آمارهای سازمان بهزیستی تماسهای روزانه با خط صدای مشاور تا چهار هزار تماس افزایش یافته است و بر اساس آمار همین سازمان میزان مداخلات اورژانس اجتماعی در زمینه خشونت خانگی در دوره شیوع کرونا به نحو محسوسی افزایش داشته است. سازمان بهزیستی البته آمار دقیقی از افزایش خشونت خانگی از جمله قتلهای خانوادگی در ایران در دوره شیوع کرونا منتشر نکرده است. معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده در روز قتل بابک خرمدین خبر از اصلاح ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی با محوریت تشدید مجازات پدران قاتل و اعمال محدودیتهایی علیه چنین پدرانی داد و در توئیت خود نوشت: "تقارن زمانی وقوع قتل بابک خرمدین به دست والدین کهنسالش با خبر مورد اشاره را شاید بتوان بهترین نشانه بر ضرورت اتخاذ راهکاری مؤثر در پیشگیری از وقوع چنین حوادث تلخی دانست. " اقدامی که به عقیده برخی حقوقدانان کافی نبوده و از بازدارندگی کافی برخوردار نیست.
فرزندکشی قداست والدین را زیر سوال میبرد
مسعود سهیلی، روانشناس در خصوص فرزندکشی و علل وقوع این خشونت فجیع به خبرنگار ایمنا، میگوید: این رفتارها میتواند نشان از جنون داشته باشد که یک لحظه حجم خشم و هیجان زیاد فرد به شدت افزایش مییابد و کنترل خود را از دست میدهد و دست به اقداماتی غیرقابل باور، دور از انسانیت و فجیع از جمله فرزندکشی میزند که برای جامعه نه تنها غیرقابل هضم است بلکه جامعه را در وحشتی عمیق فرو میبرد و قداست والدین را فرو میپاشد.
وی با اشاره به علل روانی فرزندکشی، ادامه میدهد: بروز این نوع فرزندکشیهایی که اخیراً به گوش میرسد، در نوع خود منحصر به فرد است و به نوعی مثالهای بارز افزایش خشونتهای خانگی در دوران کرونا و اهمیت توجه به سلامت روان افراد در این دوران است تا قبل از قتل بابک خرمدین با بررسی جزئیات میشد متوجه اختلافات عقیده، نبود تعامل صحیح در خانواده، گرایشات متفاوت فرزندان و والدین و علل اصلی قتلهای رخ داده، شد اما در قتل بابک که پردهدار چندین قتل دیگر بود، به راحتی نمیتوان دلیل فرزندکشی به این شکل و مثله کردن فرزندان را متوجه شد و نیاز به بررسیهای بسیار جزئی در این زمینه است تا بتوان مستند و صحیح صحبت کرد.
عمدهترین علل فرزندکشی چیست؟
این روانشناس در خصوص علل عمده فرزندکشی، میگوید: فاصله عاطفی والدین با فرزندان، اختلالات روانی، عوامل اجتماعی و اقتصادی، برخی موقعیتهای خاص مانند مخالفت فرزندان با رفتارهای ناهنجار والدین، افسردگی یک قطبی (یکی از اختلالات خلقی است که بر اساس برخی باورها مانند دنیا جای خوبی نیست، باعث قتل فرزندان و حتی خودکشی میشود)، نبود تعامل روانی والدین و فرزندان، تعصبات افراطی و … میتواند از جمله علتهای فرزندکشی باشد.
وی خاطرنشان میکند: علت اصلی فرزندکشی مسائل اجتماعی از جمله این که از دیدگاه یک پدر، فرزندان اصول اخلاقی و ضوابط خانوادگی را زیرپا گذاشتهاند، باعث بروز خشونت و قتل میشود البته این دیدگاه کلی نیست و تنها یکی از موارد اجتماعی دخیل در فرزندکشی محسوب میشود که اخیراً نیز شاهد آن بودهایم، بر اساس عقاید و تفکرات این پدر به ظاهر فرزند مرتکب رفتارهایی شده و در صورت نکشتن وی، خانواده بیآبرو میشود بنابراین عوامل طایفهای، اجتماعی و اختلالات روانی در قتل فرزندان همواره باید مورد توجه قرار گیرد البته در قتل بابک خرمدین اختلالات روانی والدین مشهودتر است که آن نیز باید به طور دقیق بررسی شود.
سهیلی کرونا و تشدید مشکلات روانی در خانواده و جامعه در این دوران را در فرزندکشیهای اخیر دخیل میداند و میگوید: افزایش خشونتهای خانگی در دوران کرونا در جامعه و خانواده کاملاً بارز است (حتی اگر آمار دقیقی از آن وجود نداشته باشد) و گاهی به هزاران دلیل مختلف و متفاوت آنقدر این خشونت عمیق میشود که قتلهایی فجیع و عجیب را رقم میزند و تمام جامعه را انگشت به دهان میکند پس زمانی که خشم به نقطه اوج میرسد میتواند زمینهساز رفتار جنونآمیز شود.
فرزندکشیهای اخیر را نمیتوان به تمام جامعه تعمیم داد
وی تصریح میکند: با توجه به مواردی از فرزندکشی که رخ داده میتوان گفت که این نشانی از به هم ریختگی خلقی است که زمینهساز آن افسردگی، اضطراب و اختلالات روانشناختی است و به آن رسیدگی نشده است و اکنون که خانواده ساعات بیشتری را در کنار اعضای خود میگذراند سر باز میکند و وقایعی ناباورانهای مانند فرزندکشیهای اخیر را رقم میزند، البته باید بدانیم تمام موارد و مسائل روانی دخیل در فرزندکشی باید فرد به فرد مورد بررسی قرار گیرد.
سهیلی با بیان این که فرزندکشی نشان دهنده عمق سوءتفاهمها در خانواده است، میافزاید: در شرایط عادی بروز فرزندکشی و حتی رضایت والدین از انجام آن به دور از ذهن است و نمیتوان موارد خاص را به کل جامعه و تمام خانوادهها تعمیم داد.
فرزندکشی، هشداری بر شکاف بین نسلها و بحرانهای تربیتی
امان الله باطنی، جامعهشناس در خصوص فرزندکشی در جامعه امروز، به خبرنگار ایمنا، میگوید: تعدد فرزندکشی در سالهای اخیر به خصوص پس از تحلیل محتوای اجتماعی ما را به سمت شکاف نسلی و هشدارآمیز شدن این شکاف نسلی رهنمون میسازد، مرکز ثقل فرزندکشی در سالهای اخیر چه در خصوص رومینا چه در خصوص دختر آبادانی چه در خصوص بابک خرمدین شکاف نسلی و بحرانهای تربیتی است.
وی ادامه میدهد: این شکاف بیشتر به اختلاف بر سر سبک زندگی و چالشهای آن در بین دو نسل بازمیگردد، "حسین پناهی" شعری دارد با این مضمون که "ساعت چهار صبح است، من شام میخورم، پدرم صبحانه، عجب فاصله ایست میان دو نسل" این شعر اگرچه درونمایه ظنز دارد، اما در بطن خود چالش سبک زندگی در بین نسلها را نشان میدهد، هم پای مدرنیزاسیون در جامعه ایرانی نوعی شکاف فرهنگی میان نسلها شکل گرفته که این شکاف بیشتر از هر چیز در سبک زندگی خود را نمایان کرده و محل نزاع میان نسلها به ویژه در خانواده شده است.
تنش در خانواده و تفاوتهای فرهنگی عوامل مؤثر در بروز فرزندکشی
این جامعهشناس ماهیت شکاف نسلی را مسائل فرهنگی میداند و میگوید: این شکاف فرهنگی میان نسلها، شکافی است بین وسایل فرهنگی و اهداف فرهنگی و باعث بروز چهار نوع رفتار از سوی نسل جوان شده است، عدهای از آنها اهداف فرهنگی نسل قبلی را پذیرفتهاند اما وسایل فرهنگی را نپذیرفتهاند و به نوعی "نوآوری" کردهاند.
وی اضافه میکند: عدهای نیز وسایل فرهنگی را پذیرفتهاند اما اهداف فرهنگی را پس زدهاند و به نوعی "رسم پرستی" کردهاند مثلاً ازدواج را به عنوان یک وسیله فرهنگی جذب کرده است اما اهداف فرهنگی ازدواج را نپذیرفته و به دنبال ازدواج سفید، عشق رمانتیک و … گسیل شدهاند و برخی هیچ یک از اهداف و وسایل فرهنگی را نپذیرفته و دچار انزوا شدهاند، عدهای نیز نه تنها اهداف فرهنگی و وسایل فرهنگی را نپذیرفته که اهداف و وسایل جدید جایگزین آن کردهاند و "طغیان " پیشه کردهاند پس در مجموع رفتارهای " نوآوری "، "رسم پرستی"، " انزوا" و طغیان که ناشی از شکاف فرهنگی میان نسلها است باعث ایجاد تنشهای بیشمار در خانوادهها و فرزندکشی شده است.
باطنی در خصوص کنترل حوادث تلخ و فجیع و به دور از عقل در فرزندکشی، تصریح میکند: باید شکاف فرهنگی میان نسلها را کاهش داده و تاب آوری نهاد خانواده را با آموزشهای مداوم و موضوعی افزایش دهیم.
مجازات فرزندکشی چیست؟
حجت فرجی، حقوقدان در خصوص مجازات فرزندکشی به خبرنگار ایمنا، میگوید: در قانون مجازات اسلامی یکی از موانع قصاص قاتل رابطه پدر و فرزندی است، یعنی پدر به واسطه قتل فرزند قصاص نمیشود و این مسئله برگرفته از فتاوای فقهی است. این موضوع یک مخاطره مهم در پی دارد و آن احساس امنیت کسانی است که به هر بهانهای اراده به قتل رساندن فرزند خود را دارند که در قانون ساکت مانده است.
وی ادامه میدهد: برخی از این قتلها ناشی از عدوان و برخی ناشی از بیماری یا اعتیاد و نداشتن تعادل روحی و روانی است. در برخی موارد شاهد وقوع قتلهایی بودهایم که ناشی از تجاوز جنسی پدر به فرزند خردسال بوده است؛ به نظر میرسد باید نسبت به این موضوع مهم بازنگریهایی در قوانین موجود انجام شود.
این حقوقدان خاطرنشان میکند: استثنائاتی برای قصاص وارد شده است از جمله قاعده " ابوت" یعنی رابطه پدر و فرزندی که مانع قصاص قاتل میشود، بنا بر نظر مشهور فقیهان امامیّه یکی از شرایط قصاص این است که قاتل، پدر یا جد پدری مقتول نباشد بنابراین چنانچه پدری فرزندش را به قتل رساند قصاص نخواهد شد. فقهای قرن حاضر پیرو همین نظریه هستند و قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ هم بر همین مضمون تنظیم شده است.
فرزندکشی، قتلی که دارای مانع برای قصاص است
وی با اشاره به مجازات قتل فرزند توسط پدر در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، تصریح میکند: بر اساس ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، قصاص در صورتی ثابت میشود که مرتکب، پدر یا از اجداد پدری مجنیٌ علیه نباشد، این بدان معنا است که پدر در هر صورت از مجازات قصاص معاف است. مطابق ماده ۲۹۰ هر نوع رفتار کشندهای با قصد و اراده از سوی قاتل موجب قصاص وی به درخواست اولیای دم میباشد که ماده ۳۰۱ استثنایی بر اصل ماده ۲۹۰ است.
فرجی میگوید: در ماده ۶۱۲ برای قتلهایی که دارای مانع برای قصاص هستند از جمله قتل فرزند توسط پدر مجازات در نظر گرفته است، هر کس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته یا شاکی داشته است اما از قصاص گذشت کرده باشد و یا به هر علت قصاص نشود در صورتی که اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران شود، دادگاه مرتکب را به حبس از سه تا ۱۰ سال محکوم میکند، البته در این مورد معاونت در قتل عمد موجب حبس از یک تا پنج سال خواهد بود.
نظر شما