به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، کشورهای مختلف جهان در تلاشند از ایدههای یکدیگر بهره گیرند تا بتوانند به بحرانهایی نظیر تغییرات اقلیمی یا آلودگی هوا خاتمه دهند. با این حال به نظر میرسد که همکاری در حل بحران پلاستیکی خیلی اثر بخش نیست و مقامات باید در پی اتخاذ استراتژیهای دیگری باشند. بسیاری از برنامهریزان شهری طی چند سال اخیر به رقابت برای از میان برداشتن آلودگیهای پلاستیکی از کشورهای خود بودهاند و چنین به نظر میرسد که این رویکرد باعث ایجاد تغییرات قابل توجهی در آنها شده که البته کره خاکی و ساکنان آن نیز از مزایای این اقدام بهرهمند خواهند شد.
در واقع، رقابت باعث شده هر کشور یا کمپانی برای بهتر بودن در زمینه رفع بحران پلاستیک به بهترین شکل ممکن عمل کند تا نام خود را به عنوان پیشگام پایان آلودگی مواد پلاستیکی در جهان به ثبت برساند. البته در زمینه بحران پلاستیکی، رقابت میتواند نوعی جنبه همکاری را نیز در بر گیرد، به این صورت که مقامات کشورهای مختلف برای ایجاد تغییراتی درازمدت به رقابت با یکدیگر بپردازند، که این شیوه رقابت نوعی تعهد و در نتیجه همکاری نیز به حساب میآید.
بر اساس گزارشات ارائه شده از سوی برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد هر ساله بیش از ۳۰۰ میلیون تن ضایعات پلاستیکی در جهان تولید میشود که این حجم از مواد بیش از وزن جمعیت کل دنیا در نظر گرفته شده است. این در حالی است که تنها ۶ درصد این مواد بازیافت و مابقی آن روانه آبها و دفنگاههای زباله اطراف شهرها میشود. شاید یکی از مهمترین دلایلی که مانع از موفقیت کشورها در بازیافت مواد پلاستیکی شده، تنوع اندازه و شکلهای وسایل پلاستیکی بوده که جمعآوری و بستهبندی آنها را با مشکل مواجه کرده است.
همین تنوع در اشکال وسایل پلاستیکی باعث شده در قاره اروپا تنها بین ۲۰ تا ۴۰ درصد مواد زائد پلاستیکی بازیافت و سایر ضایعات به دفنگاههای زباله انتقال داده شود. بدیهی است که اگر بازیافت مواد پلاستیکی بر اساس اندازه و رنگ مواد صورت گیرد، آنگاه روند خاتمه دادن به بحران پلاستیکی با موفقیت بیشتری مواجه میشود که البته پیادهسازی این طرح، تنها از طریق ایجاد رقابت امکانپذیر خواهد بود.
در واقع، مدیران در سراسر کشورهای جهان به منظور ارائه رویکردهایی جهت طبقهبندی مواد پلاستیکی بر اساس اندازه و رنگ باید نوعی رقابت بین مردم خود به وجود آورند. از سوی دیگر، کشورها در ارائه رویکردهای خلاق برای رسیدن به این هدف نیز باید به رقابت با یکدیگر بپردازند و پس از دستیابی به یک استراتژی مناسب، آن را با مقامات سایر نقاط جهان نیز به اشتراک بگذارند.
البته ایجاد رقابت بین شهروندان نیز به راحتی امکانپذیر نیست وچالشهای خاص خود را پیش رو خواهد داشت. به عنوان مثال، ارائه ایدههای خلاقانه، از یک سو در زمینه بستهبندی مواد پلاستیکی و از سوی دیگر برای جذب مصرفکنندگان به پیادهسازی آن و رقابت با سایرین، مستلزم ارائه رویکردهای متفاوت است تا در نهایت، رقابت برای پایان پاندمی پلاستیکی را به یک اجبار و نه انتخاب در میان مردم تبدیل کند.
در این زمینه، آموزش میتواند بسیار مؤثر واقع شود؛ به عنوان مثال، مصرف کنندگان مواد پلاستیکی باید از اهمیت دستهبندی درست مواد زائد پلاستیکی آگاهی پیدا کنند که این کار میتواند از طریق برگزاری کارگاههای آموزشی مختلف توسط مدیران شهری امکانپذیر شود. از سوی دیگر، دولتها باید از فعالیت برندهای مختلف مبنی بر ارائه رویکردهای بستهبندی نامناسب، که تنها برای آنها جنبه تبلیغاتی دارد و به افزایش نرخ بازیافت مواد پلاستیکی منجر نمیشود، خودداری به عمل آورند.
بدیهی است که تمام این اقدامات میتواند از طریق رقابت بین کشورهای مختلف جهان در زمینه ارائه استراتژیهای خلاق برای پایان دادن به بحران آلودگی پلاستیکی صورت گیرد که در نهایت همین رقابت میتواند به نوعی همکاری بین مدیران سراسر دنیا تبدیل شود و برای همیشه به پاندمی پلاستیکی خاتمه دهد.
نظر شما