به گزارش خبرنگار ایمنا، اهمیت قلم در فرهنگ سازی بر هیچ کس پوشیده نیست با این حال نوشتن یکی از دشوارترین کارها است. تاریخ، علم و تمام دستاوردهای بشر به وسیله قلم ماندگار میشود. نویسندگان با استفاده از قلم فرهنگ را جاودانه میکنند و به آن غنا میبخشند ولی این یک روی سکه است و بررسی مشکلات حوزه قلم خشونتهایی را عیان میسازد که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت.
مرضیه عباسی نویسنده، مترجم و پژوهشگر، به خبرنگار ایمنا میگوید: زمانی که کسی در کودکی شما را اذیت میکند به طرف پدر یا مادر یا کسی میروید که از شما مراقبت میکند. در آن زمان اولین خشونت را احساس میکنید. همان که سبب تحقیر شما شده است احساس درد در قسمتی از بدنتان یا نگاه تحقیرآمیز همراه خشم از رفتار اطرافیان. رفته رفته که مراحل نوجوانی و جوانی را پشت سر میگذاریم، بسته به مکانی که بزرگ شدهایم احساسهای درگیر خشونت در ما کم اثرتر میشود.
وی میافزاید: هنر میتواند این احساسها را برای ما آشکار سازد و ما را از شدت و ضعف آنها با خبر کند. زیرا هنر از احساس برانگیخته شده در هنرمند، سخن میگوید. پس هنرمند بیش از افراد دیگر جامعه بر این درد و خشونتها واقف میشود. این هیاهوی بیداد در جامعه میتواند در آثار نقاشان، روزنامه نگاران، مترجمان، سینماگران، عکاسان، نویسندگان منعکس شود.
این مترجم اظهار میکند: آنچه نویسنده میگوید با آن که در روزنامه به چاپ میرسد تفاوت دارد. وظیفه روزنامهنگار نگارش حقایق در قالب گزارش است، اما نویسنده باید چیزی بنویسد که ممکن است مورد استفاده سینماگر و فیلمساز قرار گیرد.
عباسی اضافه میکند: نویسنده، نقاش و عکاس نیست که با رنگ بر بوم یا دوربین اتوماتیک وقایع را نشان دهد بلکه باید در کتابها نگاه و دیدگاه خود را از وقایع اطراف در قالب داستان به ثبت برساند. ابزار او کلماتی است که از زبان مادری دریافته است. حال چگونه میتواند هم داستان بگوید هم از کلمات درست و بجا استفاده کند هم اشتباه ننویسد و هم جهانبینیاش را به خواننده ارائه دهد.
وی تصریح میکند: زمانه با هنرمند به ویژه نویسنده بد است. چون او باید واضحتر از نقاش، عکاس و… سخن بگوید و زبان را در خدمت کلماتی قرار دهد که ابتدا از خشونت کودکی میگوید سپس از خشونت زمانه کنونی. اینجاست که با قدرتهای جامعه دست به یقه میشود.
این مترجم با بیان این که "هر یک از شخصیتهای داستان یا فیلم بعدی از شخصیت نویسنده را باز مینمایند" میگوید: برای ایجاد یک صحنه یا یک شخصیت نویسنده ممکن است ساعتها وقت بگذارد. او وقت میگذارد تا کنشی تأثیرگذار را در قالب کلمات عرضه کند. گاه باید کلمهای بسازد که تا کنون کسی مورد استفاده قرار نداده است یا کلمهای از ریشه دیگر زبانها را به کار ببرد که برایش کریه است، اما باید از شاعران بزرگ زبان فارسی پیروی نکند تا صحنه و تصویر بهتری از درد اجتماع را منعکس کند به همین علت باید همواره مطالعه کند تا دیدگاههای مختلف هنرمندان دیگر را دریابد.
عباسی خاطر نشان میکند: اولین یقهگیری نویسنده در سانسور کلمات و سانسور موضوعی داستانهای او نشان داده میشود. اقدامی که باعث میشود تا او به زبان نیاورد آنچه را که فکر میکند.
وی ادامه میدهد: دومین خشونت علیه نویسندگان، نبودن تشکیلات و نمایندگانی مستقل است که بتوانند به خشونت علیه نویسندگان معترض شود تا به طور قانونی و به سرعت این حملات خشونتآمیز دفع شود. از طرفی نبودن مکانی برای شوراهای مشورتی آنان که درباره مشکلات خود صحبت کرده و نتیجهگیری کنند و همچنین نبود قوانینی که این شوراها و جلسات را قانونی شمرده و تضمین امنیتی دهد نیز از مشکلات این صنف است.
این مترجم اظهار میکند: سومین خشونت علیه هنرمندان نبود حمایت اقتصادی دولت از آنهاست. اگر مورد سوم تا کنون در ایران وجود داشت سبب شکوفایی استعداد هنرمندان و نویسندگان و درخشان شدن آنها در سطح جهانی میشد، اما اکنون، اندیشههای خود را در میان تارهای عنکبوت فقر میتنند و اسیر گرد و خاک نداری هستند. از حمایتهای اقتصادی اندک کنونی نمیتوان حرفهای بسیار گفت.
رضوان نیلی پور، نویسنده ایرانی نیز معتقد است که نویسندگی عرقریزی روح است و برای نوشتن انرژی زیادی از نویسندگان گرفته میشود. کسانی که نمیدانند نویسندگی به چه معناست آن را بیکاری میدانند و این دیدگاه، دیدگاهی عمومی نیست. گرچه این قضیه باید برجسته شود و باید دید علت بیان چنین حرفی در رسانهای عمومی چیست.
نظر شما