به گزارش خبرنگار ایمنا، حواشی دفن "فرید زمانی" و "مهدی رستمانه" آنقدر پررنگ بود که گویی درد فقدان آنها را تحتالشعاع قرار داده است. ماجرا از آنجایی آغاز شد که هنرمندان و خانواده فرید زمانی در خواست دفن این هنرمند در قطعه نامآوران باغ رضوان اصفهان را داشتند، اما اداره فرهنگ و ارشاد استان اصفهان جواز دفن او در این قطعه را صادر نکرد؛ زیرا طبق قانون، دفن هنرمندان در قطعه نامآوران شروطی دارد. این شروط شامل برخورداری از ۳۰ سال سابقه کار هنری، داشتن نشان درجه یک هنر و مدرک دکتری در یکی از رشتههای هنری است.
واضح است که قوانین واضع این شروط مشکلاتی دارد؛ برای نمونه هنرمندان جوانی که خدمات فراوانی در عرصه هنر انجام دادهاند، اما زندگی کوتاهی داشته و فاقد شرط ۳۰ سال سابقه کار هنری باشند در این قطعه دفن نخواهند شد. این مساله منجر به تهیه طوماری از سوی اهالی هنر شد، طوماری که در آن بر سابقه هنری فرید زمانی تاکید شده بود. "علیرضا افتخاری"، "علی اصغر شاهزیدی" و "بیژن کامکار" از جمله امضا کنندگان این طومار یکصد امضایی بودند.
این حواشی درباره دفن مهدی رستمانه از هنرمندان نوازنده اصفهان نیز ادامه یافت به گونهای که دفن وی در روز شنبه انجام نشد و به روز یکشنبه موکول شد.
محمد شریف توکلی، خواننده و ترانهسرا، در این باره به خبرنگار ایمنا، میگوید: استاد رستمانه جزو فارغالتحصیلان هنرستان موسیقی در دهه ۷۰ بود، انسانی بسیار شریف و اخلاق مدار که حتی در اولین برخورد از سجایای اخلاقی او، شگفت زده می شدید. در دوره هنرستان از محضر اساتید بنامی چون "سیروس ساغری"، "فرامرز پایور" و "محمد علی کیانی نژاد" بهره برد و بنیان فکری متعالی و ارزشمندی در باب موسیقی ملی ایران پیدا کرد.
وی میافزاید: ساز تخصصی استاد رستمانه، کمانچه بود که به سبک قدما و اصیل نزدیک به سبک "استاد بهاری" و متاخران او چون "استاد اسماعیل زاده" و "باقر خان رامشگر" مینواخت و به نوعی جزو بهترین نوازندگان بومی شهر اصفهان در ساز کمانچه محسوب میشد. بسیاری بعدها به واسطه او به این ساز علاقمند شدند. وی همچنین سازهای سهتار، تنبک و دف را نیز به حد اعلا مینواخت و تدریس میکرد. بی شک او از بهترین نوازندگان تار و سهتار در اصفهان بود، بسیار با تکنیک ساز مینواخت و پنجه بسیار شیرینی داشت.
این هنرمند ادامه میدهد: استاد رستمانه از هنرمندان بینظیر موسیقی بود و سابقه مستند و مستمر بیش از ۳۰ سال فعالیت هنری رسمی را در کارنامه خود دارد که بخش عمده آن به تدریس و پژوهش در زمینه نوازندگی ساز گذشت و به دلیل حُجب منحصر به فردی که داشت کمتر به برگزاری کنسرت و اجرا پرداخت و بیشتر در زمینه پژوهش و تمرینات در خصوص فن نوازندگی ساز اقدام کرد. متأسفانه در چند سال اخیر نیز به دلیل درگیری با بیماری سرطان متحمل رنج و درد بسیار شد.
توکلی به موضوع بیمه مرحوم رستمانه اشاره کرده و میافزاید: استاد رستمانه پیش از بیماری پیگیر بیمه هنرمندی خود بود، اما به لطف درهای همیشه بسته و فیلترهایی که به عقیده من نه به قصد سنجش بلکه صرفاً برای سنگاندازی مقابل هنرمند تعریف شده تا پیش از بیماری از بیمه بهرهای نبرد. در حالی که از سال ۸۲ و از بدو تأسیس صندوق هنر عضو پیوسته آن بود و بعد از ابتلاء به بیماری سرطان نیز با پیگیری و اصرار هنرمندان علی رغم اینکه تمام مستندات فعالیت او موجود است، تنها حدود سه سال بیمه برای او در نظر گرفته شد، این در حالی است که مستند به فهرست بیمه شدگان صندوق هنر در اصفهان افرادی به نام هنرمند دیده میشود که اصلاً آنها را نمیشناسیم و نمیدانیم در هنر چهکاره هستند!؟
وی با بیان اینکه استاد رستمانه هنرمندی بدون حاشیه و بسیار نجیب بود، تصریح میکند: بعد از داستان و حاشیههای درگذشت زنده یاد فرید زمانی و عدم دفن او در قطعه هنرمندان، حالا اگرچه استاد رستمانه مشمول مصوبه هیأت وزیران برای دفن در قطعه نامآوران اصفهان میشود و ۳۰ سال سابقه فعالیت مستند و مستمر دارد، اما این موضوع را در مورد او نیز تکرار کرده و از دفن وی در این قطعه ممانعت به عمل آمده است.
این هنرمند با اشاره به مشکلات هنرمندان در دوران کرونا و عدم پاسخگویی مسئولان، میگوید: در دوران کرونا هنرمندانی که حتی به لحاظ جسمی هم سالم باشند، با مشکل مواجه میشوند، زیرا ممکن است شغلی نداشته باشند و نتوانند کنسرت یا اجرایی برگزار کنند، کلاس حضوری آموزش هم نمیتوانند داشته باشند. متأسفانه هنرجویان هم حاضر به شرکت در کلاس آنلاین آن هم باکیفیت اینترنت امروز نیستند. پرسش اساسی این است که هنرمندی که بیمار است، درآمد خود را چگونه تأمین کند!؟ هیچ نهادی نیز پاسخگوی این شرایط سخت پیش آمده نیست.
توکلی بابیان اینکه "بوروکراسی اداری برای اجازه دفن در قطعه نامآوران به طنزی تلخ تبدیل شده و البته ارائه مستندات برای دفن در قطعه نامآوران، نیز کسر شأن هنرمند است"، میافزاید: تنها چیزی که برای هنرمند باقیمانده تدفینی در شأن وی است که آن هم با اجرای سلیقهای مصوبات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، یک معضل عجیب است. اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای حمایت از حقوق هنرمند ایجاد شده، اما هنرمند در بزنگاهها هیچ حمایتی دریافت نمیکند. حرف آخر اینکه زندهها که با هزار معضل دست و پنجه نرم میکنند، حداقل برای رفتگان کاری کنند و برای هنرمندی که ۳۰ سال سابقه مستند و مستمر فعالیت هنری دارد حق دفن در قطعه نامآوران را محترم بشمارند.
اگر اداره ارشاد در راستای عمل به قانون، اجازه دفن این هنرمندان در قطعه نامآوران باغ رضوان را صادر نمیکند و اگر این افراد به گواه هنرمندان بزرگ ایران در رسته هنرمندان قرار دارند، پس قوانین مربوط به دفن هنرمندان در قطعه نامآوران، نیازمند بازنگری است. گفتنی است که این رسانه هرگونه پاسخی از سوی اداره ارشاد استان اصفهان را منتشر میکند.
نظر شما