به گزارش خبرنگار ایمنا، قاصد قصیده بهار و استاد استادان از القابی است که برای این استاد فرزانه ادبیات فارسی به کار بردهاند. او نویسنده "سخن و سخنوران" است که به نقد ۵۵ تن از شاعران پارسی گوی پرداخته است. بدیعالزمان کاوشگر احوال مولانا و مترجمی عالم بود که در خانوادهای اهل ادب متولد شده بود. علاقه و گرایش فروزانفر به شاعری را میتوان با فضای خانه و خانوادهاش مرتبط دانست. او فرزند پدری اهل شعر و ادب بود؛ شیخ علی بشرویهای از بزرگان منطقه بشرویه و شاعر دوره مشروطه است.
روایتی است مبنی بر اینکه در محفلی ادبی در خراسان، فروزانفر نوجوان نیز حضور داشته است. محفل، مربوط به شعرخوانی و مزین کردن حال و هوا با وزن منظم شعر بود و هرکس شعری میخواند، نوبت به فروزانفر میرسد، او با اعتماد به نفس میپرسد: " چه نوع شعری بخوانم؟ قصیده؟ غزل؟ قطعه؟ مثنوی؟ کدام یک؟ " حضار سختترین قالب را انتخاب میکنند و آن هم قصیده است. فروزانفر باز هم لب به شعر باز نمیکند و میپرسد: " از قصاید عربیام بخوانم یا از قصاید فارسیام؟ " پرسشی که برخلاف انتظار اعضای جمع است و آنها را شگفت زده میکند. از این رو حضار به او مجال دادند که از هر کدام نمونهای بخواند و گوشهای خود را به دو قصیده عربی و فارسی او سپردند.
بدیعالزمان مقدمات علوم را در زادگاه خود، یعنی بشرویه آموخت و سپس راهی شهر مشهد شد. آنجا در محضر استادان نامور خراسان چون ادیب نیشابوری و ادیب پیشاوری بود. اوایل قرن ۱۴ خورشیدی راهی تهران شد و تحصیلات خود را در مدرسه سپهسالار ادامه داد. در ۱۳۰۵ تدریس در دارالفنون و دارالمعلمین عالی را آغاز کرد؛ و ۸ سال بعد، یعنی در سال ۱۳۱۳ به معاونت دانشکده معقول و منقول که بعدها "دانشکده الهیات دانشگاه تهران" نام گرفت، منصوب شد.
«سخن و سخنوران»، «رساله در تحقیق احوال و زندگی مولانا جلالالدین محمد، مشهور به مولوی»، مأخذ قصص و تمثیلات مثنوی»، «احادیث مثنوی»، «شرح احوال و نقد و تحلیل آثار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری» و «شرح مثنوی شریف» از آثار پژوهشی این استاد حوزه ادبیات است.
فروزانفر پژوهشگری ماهر بود که به "استاد استادان" ملقب شد، چراکه کسانی را پرورش داد که به خودی خود باری سنگین از ادبیات فارسی را بر دوش گرفتند. عبدالحسین زرینکوب، محمدرضا شفیعی کدکنی، ذبیح الله صفا، سیمین دانشور، جلیل تجلیل و حسینعلی هروی، روزی از جمله اساتیدی هستند که سعادت نوشیدن از چشمه فرزانگی او را داشتند.
عبدالحسین زرینکوب درباره بدیعالزمان فروزانفر میگوید: " معلم و استادی دلسوز و صمیمی بود. درس او تنها تعلیم نبود، هم تهذیب بود و هم درعینحال تفریح. بااینهمه، توفیق او در کار معلمی در بین استادان ادب عصر بهکلی بیسابقه بود. شعر را به سبک قدما محکم و متین میگفت، مخصوصاً به شیوهٔ ناصرخسرو و خاقانی علاقه داشت، و از این حیث یادآور ادیب پیشاوری بود. احوال و اسبابی که در حیات ادبی وی مؤثر افتاد، از وی بیشتر یک محقق و یک عالم ساخت. قلمرو تحقیق او ادبیات و تصوف بود، خاصه در دوران اسلامیِ قبل از صفویه…"
فروزانفر در سال ۱۳۴۶ از استادی دانشگاه بازنشسته شد. اما تا پایان عمر گوهر گران "مدرس" را با خود حمل کرد و همکاری خود را در تدریس در دوره دکتری ادبیات فارسی تا روزهای پایانیِ عمر ادامه داد. در همین زمان، عضویت مجلس سنا را یافت و در نهایت در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۹ بر اثر سکته قلبی، شعله آتش حضورش در دنیای فانی خاموش شد.
نظر شما