به گزارش خبرنگار ایمنا، یکی از بازارهای فعال اقتصادی که میتواند منجر به رشد و بهبود وضعیت کلی اقتصاد کشور شود، بازار سرمایه است که اگر دولتمردان به آن توجه داشته و ساز و کار آن را تسهیل کنند میتواند منجر به رشد بخش واقعی اقتصاد شود.
در اقتصادهای تورمی مانند ایران، خود تورم، ثروت افراد را زیاد میکند؛ افراد در موقع ارزانی کالایی را خریداری میکنند، بعد از افزایش تورم ارزش کالایی که خریداری شده افزایش مییابد؛ این چرخه ادامه پیدا میکند و منجر به افزایش ثروت افراد میشود. بورس نیز از این قاعده مستثنی نبوده است و در این بازار قیمت اکثر سهام به واسطه تورم رشد زیادی داشته و افرادی زیادی در این بازار طی یک سال اخیر ثروت خود را بیش از پیش افزایش دادهاند. عدهای نیز که مبتدی بوده و سواد مالی کافی را نداشتند، در زمان مناسب سهام خود را نفروخته و سود خود را از دست داده یا از اصل سرمایه آنها کاسته شد.
بررسی تاریخی روندهای طی شده در بازارهای مالی نیز میتواند به تعریف ساز و کارهایی کمک کند، بنابراین و در همین زمینه گفت و گویی با بهنام شاهنگیان، کارشناس بازار سرمایه داشتیم که شرح آن را در زیر میخوانید:
سرمایهها در دوره ۸ ساله دولت یازدهم و دوازدهم چه مسیری را پشت سر گذاشت؟
همه داراییها در بازه ۸ ساله با نسبت یکسانی رشد کرده است برخی از داراییها همچون بازار مسکن چسبندگی بیشتری داشته و در روندهای نزولی با سرعت کمتری کاهش قیمت را تجربه کرده، اما عامل اصلی در این بازه همان تورم مزمنی است که در اقتصاد ایران وجود دارد.
در چنین شرایطی به جز ریال هر دارایی داشته باشید متناسب با نرخ تورم رشد میکند و برخی از داراییها ممکن است رشد بیشتری داشته باشد. قطعاً سهام در بازارها در بازههای زمانی بلند مدت عملکرد بهتری داشته است.
چه عواملی منجر به رشد بازار سرمایه در این مدت شده است؟
با یک نگاه گذرا به بورس از سال ۹۲، دهه ۹۰ برای بازار سرمایه دهه خاصی بود مهمترین شاخص آن این است که در سال ۹۹ با بازاری مواجه هستیم که میلیونها نفر در آن سرمایه گذاری کرده و با آن در ارتباط هستند.
علاوه بر این، تغییرات جمعیت شناختی کشور نیز بر روند بورس تأثیرگذار بوده است در دهه ۹۰ و اواخر آن با کشوری مواجه هستیم که بیشتر جمعیت آن به میانسالی رسیده و نیازهای این جامعه از جنس اقتصادی و سرمایه گذاری و نگرانی نسبت به آینده است.
این عوامل منجر به ورود مردم به بازار سرمایه شده است، البته مردم در دهه ۹۰ از نظر تحصیلات با جمعیت پیشین خود قابل مقایسه نبوده و ابزار شبکههای اجتماعی را نیز در دست دارند که علاوه بر اینکه در معرض پدیدههای جدید قرار دارند خودشان نیز صاحب نظر هستند.
مجموعه این عوامل در دهه دوم ۹۰ شرایطی ایجاد کرد که بازار سرمایه با هیچ دورهای قابل مقایسه نیست، اما باید همزمان به رشد زیر ساختهای بازار نیز اشاره کرد که متأسفانه رشد لازم را نداشته است.
چه زیرساختهایی باید برای رشد بازار سرمایه فراهم میشد؟
برخی از زیرساختهای لازم بازار سرمایه از دهه ۸۰ تاکنون هیچ تغییری نکرده و اکنون نه تنها کارایی برای بهبود وضعیت بازار ندارد، بلکه گاهی تبدیل به تهدیدی برای بازار میشود. آموزش نیروی انسانی که در بدنه بورس مشغول به فعالیت هستند و فراهم ساختن زیرساخت حقوقی بازار از جمله مواردی است که باید به آن توجه شود. تعداد مجوزهای کارگزاری صادر شده نیز از سال ۸۹ تا کنون، با وجود رشدی که در بازار سرمایه داشتهایم بسیار کم بوده است.
سرمایه گذاری در بورس چه مزیتی نسبت به سایر بازارهای اقتصادی دارد؟
گرچه در سالهای اولیه دهه ۹۰ رویکرد آن بود که به سمت سیستم بازار سرمایه حرکت کنیم زیرا در این سیستم عدالت بیشتر محقق میشود به خصوص در اقتصاد ایران که بر پایه فلزات اساسی استوار است، توزیع این منابع توسط بازار سرمایه میتواند این امکان را به وجود آورد که بهرهمندی از این منابع را بین آحاد جامعه تقسیم کنیم.
علاوه بر این بازار سرمایه شفاف است. شفافیت و افشای اطلاعات نیز در بازار سرمایه برقرار است. زمانی که فرد سرمایهاش را در سیستم بانکی قرار میدهد این بانک است که تصمیم میگیرد این سرمایه چگونه و در چه جایی سرمایه گذاری شود بنابراین در بیشتر مواقع بر اساس منافع شخصی سرمایه گذاری میشود و به بازارهای غیر مولد اختصاص مییابد.
در بورس سرمایه گذار است که تصمیم میگیرد سرمایهگذار را به چه صنعتی اختصاص دهد و در بلند مدت حجم سرمایه به سمت کارایی و بهرهوری بهتر حرکت میکند.
جایگاه بانکها در اقتصاد ایران چگونه است و چگونه عملکرد آنها بر بازار سرمایه اثرگذار خواهد بود؟
اقتصاد در هر کشور دارای دو بخش واقعی شامل کالا و خدمات و بخش پولی شامل نقدینگی است. بخش واقعی اقتصاد ایران در ابتدای دهه ۹۰ توسعهای که مبنی بر کارآفرینی و خلاقیت باشد نیافته بود.
سه عامل انحصار، رانت و تورم منجر به کسب ثروت در اقتصاد ایران میشود در همه این سالها این مدل بر اقتصاد ایران حاکم بوده است. هرگاه این عوامل با یکدیگر توأم شود و فرد به اطلاعاتی دسترسی داشته باشد که دیگران این امکان را نداشته باشند، ثروتهای نجومی به دست خواهند آورد.
مدل خصوصی سازی که از اواخر دهه ۶۰ دنبال شد، تقریباً همین بوده و برخی به دلیل ارتباطاتی که داشتند توانستند برخی داراییها را تصاحب کنند و بدون نوآوری و یا ارزش افزوده مبتنی بر دانش با بهرهگیری از تورم آن را رشد دهند.
اقتصاد ایران در طول تاریخ بیشتر به بانک متکی بوده است سیاست گذاران کلان اقتصاد ایران از ساختار بانکی استقبال بیشتری کردهاند.
سیستم بانک خالق این مدل بود، علاوه بر آن این سیستم همواره در حال ایجاد نقدینگی و دامن زدن به تورم بوده است. ماحصل این سیستم در دهه ۹۰ تا ابتدای ۱۴۰۰ بخش واقعی اقتصادی است که چیزی نتوانسته خلق کند و سیستم مالی که حجم ریال در هر دو سال آن سه برابر میشود.
توان تولید خدمات و کالا روز به روز در اقتصاد ایران کاهش یافته است زیرا منابع درست توزیع نشده و در مقابل شاهد تولید بی رویه ریال هستیم بنابراین ارزش ریال کاهش یافته و همه داراییها به اندازه نسبت داراییها و رشد پولی رشد مییابد.
یکی از دلایل رشد بورس همین است همانطور که همه داراییها رشد یافته قیمت سهام نیز افزایش یافته است. انتقال و توزیع منابع به طوری که از بانک خارج شده و به بازار سرمایه وارد شود رانت موجود در فضای سرمایه گذاری کشور را تا حد زیادی کاهش میدهد.
آیا میتوان شرایط کنونی بازار سرمایه را با دوران توافق برجام مقایسه کرد؟ در آن زمان بر بورس چه گذشت؟
شرایط این روزهای بازار سرمایه شبیه به دوران برجام دارد. در فاصله سال ۹۲ تا ۹۵ که بدترین زمان اقتصاد ایران برای تولید کنندهها بود، حجم زیادی از نقدینگی به سمت بانکها رفت؛ سیاست در آن زمان این بود که برجام منجر به ورود حجم وسیعی از سرمایه گذاری خارجی کشور شده و رشد بخش واقعی اقتصاد را به دنبال داشته باشد.
بنابراین نقدینگی را در بانکها ذخیره کردند تا پس از انجام توافقات آن را به صنعت و تولید تزریق کنند. میزان نسبت سپرده به پول در آن زمان بالاترین رقم را داشت و آن سالها بدترین سالها برای بورس بود زیرا افزایش سود بانکی جذابیت آن را بیشتر از بورس میکند.
در دهه ۹۰ بدترین سالهای بورس سالهای برجام بوده است، شرکت فولاد در آن زمان تا حدودی زیانده شد. به دلیل برقراری توافق برجام انتظارات تورمی کاهش یافت. با افزایش انتظارات تورمی تقاضای احتیاطی نیز افزایش مییابد، محرک اصلی رشد بسیاری از شرکتهای بازار سرمایه ایران نرخ ارز است. از سال ۹۲ تا اواخر سال ۹۷ نرخ سود بانکی بالا و انتظارات تورمی پایین تمام حوزهها را وارد رکود کرد، اما به مرور با افزایش نرخ دلار و آزاد شدن نقدینگیها از سال ۹۷ تا ۹۹ شاهد رشد بورس بودیم.
نظر شما