به گزارش خبرنگار ایمنا، نصراصفهانی را جمع مدیران شهری و استانی به عنوان "حافظه مدیریت شهری اصفهان" میشناسند، مردی که بهواسطه مقبولیت اجتماعی و پیشینه سیاسی که داشت سه دوره عضو شورای شهر بوده و اکنون نیز رئیس شورای پنجم است.
او برای یک گفتوگو مهمان خبرگزاری ایمنا بود و از اینکه چگونه وارد شورای شهر شد و چگونه دوران ۱۴ ساله حضور خود در این نهاد مردمی را گذراند گفت که متن آن را امروز بهمناسب "روز ملی شوراهای اسلامی شهر و روستا" در ادامه میخوانید:
برای شروع گفتوگو خودتان را معرفی کنید
ابتدا تقدیر میکنم از اعضای خبرگزاری ایمنا که انصافاً خیلی خوش درخشیدند و همواره تلاش این خبرگزاری بر این بود که به بهترین نحو ممکن مأموریتهای محوله و رسالت یک رسانه را به خوبی انجام دهد. بنده به جهت اینکه این توفیق را داشتم که چندین سال در حوزه مدیریت شهری و شورای اسلامی شهر حضور داشته باشم این تغییر را میبینم که هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت محسوس است؛ ایمنا مقداری فراتر از بحث شهر و استان اصفهان رفته در حالی که یک روز روزنامه اصفهان زیبا و خبرگزاری ایمنا، متهم بودند به اینکه خبرگزاری و روزنامه شهرداری هستند و امروز نه تنها روزنامه شهرداری و خبرگزاری شهرداری نیستند بلکه تلاششان بر این بوده که در قامت کشوری قرار بگیرند و موفق هم بودهاند. امیدوارم روز به روز بهتر از دیروز بتوانید رسالتها و مأموریتهای خودتان را به انجام برسانید.
من علیرضا نصراصفهانی، در حال حاضر عضو پنجمین دوره شورای اسلامی شهر اصفهان هستم. متولد اول اردیبهشتماه ۱۳۴۱ هستم و کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دارم. این توفیق را داشتم که در دوره سوم و چهارم هم در خدمت شهروندان باشم تا با طی این دوره در چند ماه آینده به سابقهای ۱۴ ساله در شورای اسلامی شهر برسم.
امیدوارم آنچه که به مردم قول داده بودیم و از باورهایمان بود توانسته باشیم به سرانجام برسانیم و خداوند به ما توفیق بدهد بتوانیم روزهای پایانی دوره پنجم را به خوبی طی کنیم و در یک کلام عاقبت به خیر بشویم.
شما سابقه معلمی و حضور در آموزش و پرورش را هم دارید، درباره آن دوران بگویید
من به جز سال ۸۵ تا ۹۱ که در ناحیه سه اصفهان تدریس داشتم، بقیه طول خدمتم را حدود ۲۵ سال در ادارات آموزش و پرورش بودم. بدو ورودم در شهرستان خمینی شهر بود که به عنوان کارشناس امور فرهنگی کار را شروع کردم و بعد از مدتی به عنوان کارشناس مسئول، ایفای نقش کردم و در ادامه در آموزش و پرورش شهرستان خمینی شهر از سال ۶۷ تا ۷۷ مدت زمان طولانی را معاون پرورشی بودم. آن زمان شهرستان خمینی شهر از نظر دانش آموزی بسیار پرجمعیت بود که فکر میکنم حدود ۷۲ هزار دانش آموز داشت.
در سال ۷۷ بنا بر تشخیص مدیرکل وقت آموزش و پرورش داشت برای مسئولیت آموزش و پرورش میمه انتخاب شدم و به مدت ۴۴ ماه آنجا انجام وظیفه کردم و بعد از آن هم به آموزش و پرورش شهرستان فلاورجان آمدم و از سال ۸۰ تا ۸۵ آنجا بودم و بعد به ناحیه سه اصفهان آمدم و به عنوان دبیر تدریس کردم، یعنی تقریباً ۲۵ سال کار اداری و اجرایی کردم.
چطور شد که به عنوان یک شخصیت آموزش و پرورشی وارد عرصه انتخابات شورای شهر شدید؟
سرنوشت اینطور رقم زد؛ اگر قبل از آن به من میگفتند که وارد شورای شهر بشوم در این فضا نبودم چون فضای ما کاملاً فرهنگی و آموزشی و پرورشی بود و ارتباط با دانش آموزان و همکاران فرهنگی. سال ۸۵ بعد از اینکه دولت تغییر کرد، من هم باید کار دولتی را ترک میکردم که همزمان با برگزاری انتخابات سومین دوره شوراها شد.
به خاطر دارم آن سال در زمستان سرد و در آذرماه انتخابات شورا برگزار شد. دوستان پیشنهاد دادند که ما خیلی اعتنایی نکردیم تا اینکه روز پایانی ثبت نام بود و با اصرار دوستان در یکی از شبهای ماه مبارک رمضان، در فرمانداری ثبت نام کردم.
بعد از اینکه نتیجهها را اعلام کردند و تأیید صلاحیتها آمد، خواستند تا در لیست قرار بگیرم و به جهت اینکه شاید از پشتوانه فرهنگیان بهره مند بودم و آن شناختی که طی ۲۵ سال روی بنده پیدا کرده بودند، در انتخابات موفق بودم چون بسیاری از فرهنگیانی که ما در خمینی شهر، فلاورجان یا میمه، همدیگر را میشناختیم شهروندان اصفهان بودند که مأموریتشان در این شهرستانها بود.
فرهنگیان اصفهان از همان زمان که ثبت نام کردم مرتب تماس میگرفتند و میگفتند که در کنار شما هستیم و خیلی پرانرژی بودند تا اینکه آن زمان برای شورای ۱۱ نفره، من و آقای معین به شورا راه یافتیم و از اینکه توفیق داشته باشیم خدمت دیگر دوستان هم لیستی باشیم محروم بودیم.
تجربه حضور در شورای آن زمان چگونه بود؟
از ابتدا به مباحث شهری ورود کردیم، نیاز به کسب تجربه داشتیم چون فضا متفاوت بود هم از نظر نیروهای انسانی که در مجموعه بزرگ شهرداری کار میکردند و فعالیت داشتند هم از نظر مأموریتهایی که شهرداری داشت، ما به این موارد بیگانه بودیم ولی تلاش کردیم با سرعت در حد مورد نیازی برای شروع کار اطلاعاتی را به دست آوریم و انصافاً از همراهی و همکاری مدیران شهرداری هم بهرهمند شدیم.
آن زمان از تجربیات مدیران عزیزی که در شهرداری بودند خیلی استفاده کردم. ما هنوز کار را به صورت رسمی شروع نکرده بودیم. انتخابات آذرماه برگزار شد و شروع کار شورا اردیبهشت ماه بود، فرصت چند ماهه داشتیم برای اینکه پرس و جو کنیم و ارتباطاتی برقرار کنیم که مورد استقبال قرار گرفت. من از مدیران شهرداری بهره بردم که علاوه بر اطلاعاتی که در اختیار ما گذاشتند صادقانه برخورد کردند و ما هم ابایی نداشتیم که اعتراف کنیم مسئلهای را نمیدانیم. ما به عنوان عضو شورا رأی آوردیم و اینجا رسالتمان بود که باید اطلاعات لازم را به دست بیاوریم چون وارد یک مجموعه شدم که رأی هر کدام از ما میتوانست مؤثر باشد.
بعد از اینکه شورای شهر شروع شد همچنان از تجربیات کسانی که در شورای قبلتر یا مدیریت شهری بودند خیلی استفاده کردم. تلاشمان بر این بود که حرفهایی که با مردم زمان انتخابات زده بودیم را دنبال کنیم اگرچه در اقلیت بودیم اما نهایت تلاش را داشتیم.
یک سری شعار داده بودیم تحت عنوان "چهل ستون شهر فردا" که با شورای دوره سوم در میان گذاشتیم؛ خیلی از این مطالب مورد وفاق جمع بود و بر همان روال هم ما حرکت کردیم و تلاشمان بر این بود که هرچه به ذهنمان میرسید به خیر و نفع شهر تمام میشود را دنبال کنیم و واقعاً پرهیز داشتم از هرگونه سیاسی کاری در شورای شهر.
ما عنصر سیاسی بودیم و امروز هم هستیم و غیر قابل کتمان است. انسان در شرایط اینچنینی که قرار میگیرد باید بر این باور باشد دو میلیون شهروندی که در این شهر حضور دارند حق دارند و باید به مشکلاتشان رسیدگی کند لذا ارتباط خوبی با مردم برقرار کردیم و این ارتباطات خوب منجر به امیدواری آنها میشد.
اگر آدم خودش هم میخواست فعال باشد ولی مردم مراجعه نداشتند و ارجاع مطلبی نبود این فعالیت خیلی آشکار نمیشد ولی هم اراده خودم بود و هم درخواست و استقبال مردم، از این رو بنیانهای رفاقتم را همان زمان با مردم در شهر اصفهان بنا نهادم.
همین شناخت مردم از شما منجر به حضورتان در شورای چهارم و پنجم شد؟
همیشه معتقد بودم مردم اصفهان بسیار فهیم هستند، مردمی که درک درستی از مسائل دارند و همیشه وفادارند به کسانی که احساس کنند در جایگاه خادمین آنها باید انجام وظیفه کرد. من هیچ زمان رگههای ناسپاسی را در مردم ندیدم. هر مدیر در هر کجای این شهر در هر مسئولیتی بود اگر به خوبی ایفای نقش میکرد، دیده میشد و مورد استقبال شهروندان قرار میگرفت به همین دلیل سعی کردم این ارتباط صمیمانه و صادقانه را با مردم داشته باشم و برایم فرقی نمیکرد که در جایگاه ریاست شورای شهر قرار دارم یا در جایگاه یک عضو معمولی و یا هیئت رئیسه شورا چون بنا را بر این گذاشتم ارتباطات استمرار داشته باشد و شنونده خوبی باشم و انتقاد را با آغوش باز بپذیرم اینها در تحول و پیشرفت انسان بسیار مؤثر است.
بسیاری از آنچه که آموختم از شهروندان بود. افراد در سنین مختلف و از جاهای مختلف با تجارب متفاوت مراجعه میکردند و اینها مجموعهای شد که منجر شد که در دوره چهارم بنا بر شرایطی که پیش آمد حضور پیدا کنم و با استقبال شهروندان مواجه شوم؛ البته در آن دوره استحضار دارید که شورای شهر ۲۱ نفره شد و ما از لیستی که داشتیم سه نفر راه پیدا کردیم و آن شورا از افراد مختلف رأی آورد و مستقلان رأی خوبی آوردند.
شورای ۲۱ نفره هم تجربه متفاوتی بود که آن هم به سلامت، به سرانجام رسید تا اینکه در شورای پنجم همان روال پیش رفت و لیست تهیه شد. شرایط انتخابات بسیار پررونق و انگیزه مردم برای حضور در فضای انتخابات خیلی مواج و پررونق بود. ۱۳ نفر از اعضای لیست امید در سال ۹۶ به شورای شهر راه پیدا کردند، آن هم با تعداد آرای قابل توجه که در دورههای قبل کمتر سابقه داشت و این یکی از اتفاقات خوب بود که نشان میداد اگر مردم در صحنه باشند و اگر از حق دخالت در سرنوشت خودشان استفاده کنند، میتوانند کارهایی کنند، کارستان و امیدوارم همه انتخابات به این صورت مورد استقبال قرار گیرد و مردم بدانند حقی دارند و باید از این حق استفاده کنند.
مهم نیست که چه کسانی انتخاب میشوند مهم این است که مردم از حق خودشان استفاده کنند و فکر میکنم اتفاقاً منتخبین خود مردم هستند که اراده آنها تبلور پیدا کرده در وجود چند نفری که انتخاب کردند و این اتفاق خیلی خوبی هم برای کشور و هم برای شهرها و روستاها در قالب شوراهای اسلامی است.
الآن در طول روز چقدر زمان صرف کار در شورای شهر میکنید؟
ما در زمانی که درگیر کرونا نشده بودیم و برنامهها متعدد بود از صبح تا پاسی از شب را در اختیار شهر و شهروندان بودیم. از زمانی که با ویروس کرونا مواجه شدیم این ساعت از نظر زمانی تقلیل پیدا کرد چون عملاً برنامهها اجرا نمیشد و تا حدودی زمان خدمت رسانی ما را به اجبار محدود کرده است.
از لحاظ حسن ارتباط با مردم خود را چگونه میدانید؟
در طول ۱۴ سال گذشته تا به حال تلفنم را خاموش نکردم، دنبال این نبودم که کسی که زنگ میزند آشناست یا ناآشنا، تلاشم بر این بود که کسی که با امید به من مراجعه میکند به بهترین نحو کارش را دنبال کنم و به سرانجام برسانم.
البته این به معنای اینکه همه مراجعات را به سرانجام رساندم نیست. شاید گاهی مانعی وجود داشت یا شرایط مناسب نبود یا بروکراسی اداری مانع میشد ولی تلاشم بر این بود که حسی برای شهروند ایجاد کنم که بدانند عضو شورای شهر تمام وجودش را در اختیار گذاشته که کمک کند حتی اگر منجر به نتیجه نشد.
این مسائلی بود که به آن معتقد بودم که خیلیهایش را در محضر علما درس گرفتیم، به خاطر دارم به دیدار آیت الله مقتدایی رفتیم و بعد ایشان به ما توصیهای کردند که در ذهنم ماند. گفتند به عنوان اعضای شورای شهر اگر جایی دیدید مراجعین زیاد هستند مواظب باشید نگویید "وای" بگویید "های" به دلیل اینکه امروز سهم شما این بوده و اگر میگوئیم مردم ولی نعمت ما هستند، نعمت به سمت شما سرازیر شده است مراقب باشید اخم و بداخلاقی نکنید.
یکی از کارهایی که نکردم، هیچ وقت به زیرزمین شورا نرفتم که خود من را از آن طرف ببرد، به هیچ وجه این کار را نکردم مثل بقیه دم در پیاده میشوم، خیلی وقتها در راهرو مینشینم و مسائل ارباب رجوع را حل میکنم و میروم.
توفیق این را پیدا کردیم که هر چهارشنبه ملاقات مردمی داشته باشیم. در هیچ دوره سابقه نداشته است؛ نه میخواستیم ادا دربیاوریم و نه دنبال بحثی باشیم. حس میکردم هر هفته که این جلسه را برگزار میکنیم مشکلات شهروندان حل میشود. این موارد که میگویم به خاطر این است که وظیفه داریم در جامعه معروفها را اشاعه بدهیم و نباید به دنبال نهی از منکر برویم.
با مدیران شهرداری هم تعامل خوبی دارید؟
یکی از کارهایی که برای آن تلاش کردم این بود که تعامل خوب و بدون ایجاد رعب و وحشت با مدیران و کارمندان شهرداری داشته باشم. گاهی وقتها با آن که طبق اصول کاری باید بگویم که با شهردار تماس بگیرند ولی چون مسیر کار را میدانم به کارشناسان زنگ میزنم و میگویم بیایند کار را حل کنند و حل هم میشود. کسر شأن برای خودم نمیبینیم که من حتماً باید با بالاترین رده شهرداری تماس بگیرم.
آنها هم اینقدر به من لطف داشتند که خودم گاهی وقتها جز شرمندگی چیزی برایم نبوده یعنی میدانم در سایه تعامل و خودمانی بودن و ارتباط مؤثر خیلی از مشکلات مردم حل میشود.
حتی افرادی را میفرستم که در شهرداریها دور بزنند و عکسی بگیرند و گزارشی برایم بیاورند، که حتی شهردار هم آن را نمیداند. گاهی افرادی که میفرستم میگویند شما یک ابلاغ برایم به شهرداریها بزن که وقتی من میروم بدانند چه کسی هستم.
اما به دلیل ارتباط خوبی که با شهرداران دارم هیچ گاه این کار را نمیکنم که برداشتشان این باشد که شهردار را قبول ندارم و دچار دودلی هستم و نیروی ویژه برای بازرسی فرستادم. این به معنای فراموشی رسالت اصلی خودم نیست. هیچ گاه دنبال مچگیری نبودم دنبال این بودم که نیرویی که فرستادم گزارشی برایم بیاورد که چقدر اتفاقات درون شهرداری خوب بوده است؛ من هم شب پیامی به شهردار میدهم و تشکر میکنم.
اینها کارهایی است که خیلی هزینه ندارد ولی میتواند مسائل را روان و کار مردم را حل کند؛ همچنین دوستی و صمیمت را در شهرداری ایجاد میکند. بر این باورم حتی اگر در منصب رئیس شورا باشم و اخم یا برخورد کنم تا برای کارها از من حساب ببرند، اگر اراده مدیران شهرداری بر انجام کاری نباشد به نتیجه نمیرسد.
نظر شما