به گزارش ایمنا، روزنامه جام جم نوشت: یادآور این خاطرات کسی نیست جز عذرا وکیلی که سالها برای این برنامه زحمت کشیده است. با او درباره خاطراتش به صحبت نشستیم.
شنیدهایم وقتی نوجوان بودید، اجرای یک برنامه رادیویی را به عهده گرفتید. چه شد به سراغ رادیو رفتید؟
۱۴ سالم بود که وارد رادیو شدم. در آن مقطع زمانی، محصل بودم و رادیو برنامهای با نام جوانان راه اندازی کرده بود که ساعت ۱۲و نیم ظهر پخش شد. این برنامه به دنبال چند مجری جوان میگشت، به همین دلیل در مدارس از بچهها تست میگرفتند و از هر مدرسه یک نفر انتخاب میشد. از آنجا که من هم مدرسهمان مسؤول انجام کارهای فرهنگی و هنری بودم، انتخاب شدم و در حین مدرسه هفتهای دو تا سه روز برای ضبط برنامه میرفتم. این ماجرا تا دبیرستان ادامه داشت، تا اینکه ۱۹ ساله شدم و به عنوان کسی انتخاب شدم که در نمایشهای رادیویی به صورت دائم همکاری داشته باشد. بعد از آن چون علاقه مند به تهیه کنندگی بودم دورههای تهیه کنندگی را گذراندم و وارد این عرصه شدم.
وقتی اولین بار پشت میکروفن نشستید، نگران نبودید؟
اولین بار خیلی اضطراب داشتم. البته غیر از من چند خانم و آقای دیگر هم بودند، ولی همیشه دلم شور میزد که درست صحبت کنم. با اینکه برنامه تولیدی بود اما همیشه دل نگرانیهای خودم را داشتم.
زمانی که صدایتان را برای اولین بار شنیدید، چه حسی داشتید؟ واکنش خانواده چطور بود؟
فاصله مدرسه تا خانه نزدیک بود و پیاده خودم را زود به خانه میرساندم تا صدایم را که در حد چند جمله بود، بشنوم. یادم میآید همه خانواده دور هم جمع میشدیم و به برنامه گوش میکردیم. صدا از هیچکس در نمیآمد و با اینکه زمان ناهار خوردن بود، حتی نمیگذاشتیم صدای قاشق و چنگال شنیده شود. مسلماً خیلی حس خوبی بود و لذت میبردم.
از اهالی خانواده کسی در رادیو مشغول به کار بود؟
نه، هیچکس را نداشتم. واقعاً من بدون پارتی بازی و بر مبنای امتحان و تست دادن وارد شدم. البته همیشه به هنر علاقه داشتم و در آن زمان که من مدرسه میرفتم معلم هنر نداشتیم و من به واسطه علاقه ام مسؤول کارهای هنری بودم. همچنین اهل موسیقی هم بودم و آکاردئون میزدم. نمایشنامه مینوشتم، شعر میخواندم و...
همان زمان نوجوانی فکر میکردید ۵۰ سال در رادیو بمانید؟
نه، اصلاً فکر نمیکردم اما عشق و علاقه من را نگه داشت. ولی در هر مقطعی از رادیو امتحان میدادم و دوره میدیدم، مرتب با امتیاز بالا فارغالتحصیل میشدم. از آنجا که برای ساخت برنامههای کودک هم خلاقیت داشتم و از ایدههای جذاب استفاده میکردم، دوستان در رادیو به من تاکید کردند برای برنامههای کودک مناسب هستم. به همین دلیل وارد کار کودک شدم و هر از گاهی در طول این سالها برنامههای بزرگسالان هم تهیه کردم، از جمله نمایشهای رادیویی.
ژاله صادقیان و مژگان عظیمی از کسانی بودند که هنگام کودکی در برنامه سلام کوچولو با شما همکاری داشتند. فکر میکردید روزی آنها تا این میزان در حرفه شان موفق شوند؟
من با بچههای زیادی کار کردم و حین کار مشخص میشد علاقه مند هستند یا نه. به هر حال تا مقطعی با بچهها هستم و بعد که بزرگتر میشوند از آنها خداحافظی میکنم اما وقتی میدیدم بچههایی مستعد هستند، حتماً برای برنامههای نوجوان معرفی میکردم. ژاله صادقیان و مژگان عظیمی هم با استعداد بودند و مسیرشان را پیدا کردند و با علاقه ادامه دادند. صادقیان که به ادبیات، شعرخوانی، اجرا و… پناه برد، عظیمی هم وارد دنیای دوبله شد.
حالا که رادیو ۸۱ ساله شده، چه حسی نسبت به این رسانه دارید؟
رادیو گرچه ۸۱ ساله است اما هنوز پیر نشده است و همچنان با حضور همکاران جوان از ایدههای نو بهره مند میشود و میتواند جوان و سرزنده به مسیرش ادامه بدهد.
نظر شما