رنگ شهر

فرید صلواتی نزدیک ۹ سال پیش در وبلاگ شخصی‌اش، این طرح را ارائه کرد که همه ساله یک هفته از ۲۳ تا ۲۹ اسفند را هفته «لبخند ایرانی» نامگذاری کنیم تا همانطور که مشغول خانه‌تکانی هستیم، دل‌های خود را هم بتکانیم، کینه‌ها و نفرت‌ها را در این یک هفته کنار گذاشته و به هم انرژی مثبت بدهیم.

به گزارش ایمنا، فرید صلواتی سال‌های متمادی یکی از متولیان و دست‌اندرکاران فرهنگی کشور بوده، استاد دانشگاه است و فعالیت‌های رسانه‌ای و هنری در قاب تصویر را هم در رزومه خود دارد. گوشه‌ای از تلاش‌های او در ثبت لحظات شاد و آرام زندگی در صفحه شخصی اینستاگرام‌اش قابل رؤیت است که علاوه بر کندوکاو، در اصالت و فرهنگ، حفظ داشته‌های ارزشمند شهری، بازسازی و به‌روزرسانی آن، بر نگاه ریشه‌ای به مسائل و زمینه‌چینی هدفمند برای اجرای طرح‌ها و برنامه‌های شهری تأکید می‌کند. حضور این فرد به عنوان مسئول در مجموعه فرهنگی عمارت هنرمند و نیز تدریس در دانشگاه، فعالیت‌های اجرایی و عملیاتی او در سطح شهر را تقویت کرده بود. هرچند که کرونا تا حدی بر این فعالیت‌ها اثر گذاشت، اما او از امکانات فضای مجازی بهره برد و فعالیت‌های فرهنگی‌اش را در قالب گفتگوهای زنده با سوژه‌های جذاب و مردمی ادامه داد؛ مباحثی که در کُنه خود به زندگی امیدبخش و آرامش‌زای افراد مرتبط می‌شود. شاید نمونه ملموسی که ردپای شادی در زندگی و شهر را در فعالیت‌ها و دغدغه‌های او پررنگ می‌کند، جایگاهش به عنوان مبتکر هفته لبخند ایرانی باشد. مشروح این گفتگو را که پیش‌تر در «پانزدهمین شماره مجله الکترونیک شهرگاه» منتشر شده است، در ادامه می‌خوانید:

هفته لبخند ایرانی

فرید صلواتی نزدیک ۹ سال پیش در وبلاگ شخصی‌اش، این طرح را ارائه کرد که همه ساله یک هفته از ۲۳ تا ۲۹ اسفند را هفته «لبخند ایرانی» نامگذاری کنیم تا همانطور که مشغول خانه‌تکانی هستیم، دل‌های خود را هم بتکانیم، کینه‌ها و نفرت‌ها را در این یک هفته کنار گذاشته و به هم انرژی مثبت بدهیم؛ نه خبر بد بگیریم و نه به دیگران خبر بد بدهیم. او می‌گوید که در آغاز راه، همه با این طرح موافق نبودند اما به مرور از سوی اشخاص متفاوت اعم از سلبریتی‌ها یا شهروندان عادی مورد حمایت قرار گرفت، کمپینی تحت همین عنوان راه افتاد و شبکه‌های داخلی و خارجی روی آن مانور دادند. به این ترتیب، هفته لبخند ایرانی، انعکاس خوبی پیدا کرد با این هدف که شهروندان در این یک هفته کاری به کار هم نداشته باشند، از تشنج فضاهای مجازی دور شوند، از زندگی در فضاهای شهری لذت ببرند و به آرامش نسبی دست پیدا کنند.

از هند تا عادل فردوسی‌پور

معمولاً در شهرهای ایران، اجرای برنامه‌هایی تحت عنوان «برنامه‌های فرهنگی و شادی‌آفرین» در اماکنی از شهر نظیر پارک‌ها و… وجود دارند. شهر اصفهان هم از این قضیه مستثنی نیست اما این برنامه‌ها تا چه حد می‌توانند در ایجاد شادی، شور و نشاط اجتماعی در شهر مثمرثمر باشند؟

صلواتی که یک شهروند اصفهانی است، این قسم برنامه‌ها را مؤثر نمی‌داند. او به کشور هند اشاره می‌کند و می‌گوید که هند کشوری فقیر اما شاد است به این دلیل که رنگ دارد و دغدغه ملتشان، قیمت پراید، دلار و سکه نیست، بلکه دغدغه آنها زندگی کردن در هر لحظه‌ای که در آن قرار دارند و لذت بردن از آن است.

او معتقد است: جامعه‌ای که مردم و مسئولانش به دور از کینه و غرض‌ورزی باشند، شادی را هم به ارمغان می‌آورد؛ نمونه‌ای اگر بخواهیم ذکر کنیم، «عادل فردوسی‌پور» بهترین است. این سوال وجود دارد که چرا آقای فردوسی‌پور که توسط همین تلویزیون به اوج رسیده، مخاطب بسیاری را به خود جذب کرده و منجر به ایجاد شور و نشاط اجتماعی در کشور شده، از اجرای برنامه‌هایش دور نگه داشته می‌شود؟

چرا با آبپاشی جوانان برخورد شد؟

این استاد دانشگاه می‌گوید: در خارج از کشور برای هر چیزی یک تعریف دارند و می‌خواهند آن را بهانه‌ای برای شاد بودن کنند؛ مثل ولنتاین، لبخند هنرمند، شادی کودک و...

او با اشاره به ایران، رخدادی را بازتعریف می‌کند که چند سال گذشته یکسری گروه‌ها به یکی از پارک‌های تهران برای آبپاشی رفتند که با آنها برخورد شد. حال این سوال مطرح است که اگر آدم‌ها به هم آب بپاشند، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

صلواتی ادامه می‌دهد: ما به پارک می‌رویم و پاسور بازی می‌کنیم. کدامیک از ما اهل کتابیم؟ اینکه من آلمان بودم، مادری بچه‌اش را در تاب هُل می‌داد و دستش کتاب بود، هر یک تعاریفی دارند. سوال اینجاست که از هر چیزی بعد خود چه تعریفی داریم؟ تولدها و نحوه رفتار با یکدیگر را ببینید! برای فرزندانمان همانطور تولد می‌گیریم که برای خودمان گرفتیم و بلد نیستیم چگونه رفتار کنیم.

این فعال رسانه‌ای می‌افزاید: همین چند وقت پیش یک گروه طنز در یکی از محلات اصفهان با لودگی و حتی استفاده از کلمات و اصطلاحات جنسی سعی در خنداندن مردم داشتند و نکته اینکه کودکان هم تماشاچیان آنها هستند.

او می‌گوید: اینکه یک نفر اضافه وزن داشته باشد یا یک عروسک، همسرش را مسخره کند و خیانت به همسر را آموزش دهد یا یکی دیگر شلوارک بپوشد، ایجاد شادی محسوب نمی‌شود. در فضای مجازی شخصی با ادای لهجه اصفهانی انواع و اقسام لودگی را بروز می‌دهد؛ برای نمونه به عروسی می‌روند و می‌گویند فامیل‌های داماد، گاو هستند و بعد می‌خندند! البته بحث من، جلوگیری از این موارد نیست اما شادی به چه قیمتی؟ اصلاً این‌گونه برنامه‌ها چه تأثیری دارند و ماحصل‌شان چیست؟

سایه سنگین اقتصاد بر سرِ شادی

از منظر این استاد دانشگاه، فاجعه است که تنها شادی مردم شهر، فوتبال دیدن باشد و با این وجود هم آن‌قدر الفاظ رکیک استفاده می‌شود که آدم خجالت می‌کشد بچه‌اش را به استادیوم ببرد.

به اعتقاد صلواتی، جایی برای خالی کردن انرژی جوانان وجود ندارد و این اتفاق‌ها طبیعی است. در چنین شرایطی، زمانی که مثال هند به عنوان یک کشور شاد با وجود آمار بالای فقر ذکر می‌شود، بر ضرورت وجود شادی با هر شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تأکید دارد.

او می‌گوید: مردم کرونازده و عصبی شده‌اند و روش‌هایی مثل رقص یک هنرپیشه در فضای مجازی و دعوت از سایرین برای رقصیدن، به هیچ‌وجه جواب نمی‌دهد. علاوه بر این، آمار خشونت، منازعات خیابانی، چاقوکشی، قتل‌های ناخواسته، حکم‌های اعدام و… در جامعه بالا رفته و در چنین شرایطی نمی‌توان مردم را شاد کرد.

شهر شاد باید رنگارنگ باشد

صلواتی به اتومبیل‌های سطح شهر و مقایسه آن با سایر شهرهای دنیا که نمونه کوچکی برای پی بردن به شرایط و وضعیت موجود است، اشاره می‌کند و با طرح این سوال که چرا خودروهای ما اکثراً پراید سفید، نوک مدادی یا خاکستری و سیاه هستند؟ می‌گوید: ممکن است مردم در جواب این سوال بگویند که «خودروهای بی‌رنگ مشتری دارند». تا زمانی که چنین تفکری وجود داشته باشد، مردم ترس داشتن ماشین رنگی را دارند که مبادا فروش نرود. در چنین شرایطی نمی‌توان تعریفی از تنوع رنگ و شاد زیستن داشت. همچنین انتظار داشتن شهر و کشور شاد نمی‌رود.

اصلاً شادی چیست؟

این استاد دانشگاه معتقد است که در وهله اول، لازمه ایجاد شهر شاد، شهری آرام است. آرامش خاطر و ذهن شهروندان اهمیت بسیاری دارد. همانطور که گفتیم، کشورهای دیگر رنگ دارند البته ما هم داشته‌ایم. با نگاهی به اقوام متفاوت در ایران، متوجه رنگ، رقص، شور و نشاط آنها خواهیم شد؛ رنگ‌هایی که به مرور جان باخته و از بین رفته‌اند. آنقدر از این فضا فاصله گرفتیم که گویی از یک قاره دیگر بوده‌ایم درحالی‌که اقوامی داشته‌ایم که در عزاهایشان هم نمادهای شادی استفاده می‌کردند.

صلواتی که حدود بیست و پنج سال است در سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان فعالیت دارد و به گفته خودش، متولی و مسئول فرهنگی بوده، تعریف درستی برای شادی و آرامش جامعه ندارد و دلایل اصلی آن را کثرت مدیران و سلایق متفاوت سازمان‌ها می‌داند. به همین دلیل اولین موضوعی که از نظرش مورد بررسی قرار می‌گیرد، «ریشه‌یابی» است بنابراین اول باید تعاریف، اسلوب، چارچوب، هدف و نمادهایی مشخص شوند، سپس متولی تعیین کرد.

متولیان فرهنگ کجای شادی ایستاده‌اند؟

او متولیان فرهنگی شهرها را خطاب قرار داده و با طرح این سوال که خروجی متولیان فرهنگ و هنر چیست و آنها برای ایجاد آرامش مردم چه اقدامی انجام داده‌اند؟ می‌گوید: اگر اسباب آرامش در شهر مهیا شود، اسباب شادی و زمینه‌های ایجاد آن، خود به خود فراهم می‌شود.

به اعتقاد این فعال رسانه‌ای، نباید از کشورهای دیگر تقلید کنیم، بلکه باید بر اساس فرهنگ، سنت، تاریخ و ریشه‌های کشور خودمان برنامه‌ریزی داشته باشیم. علاوه بر این، افراد با داشتن تخصص، بر سر جاهای درست خود قرار گیرند. در چنین شرایطی، آرامش و شادی در شهرها ریشه می‌دواند. البته ذکر این نکته ضروری است که درصد بالایی از متولیان فرهنگ و امورات فرهنگی شهرها، متخصص کار نیستند.

این شهر پر از ظرفیت است

از نظر صلواتی، افرادی هم پیدا می‌شوند که خوب کار می‌کنند. «خوب» به این معنا که کیفیت کار و به سرانجام رساندن طرح‌های مفید شهر، برایشان مهم است، البته نه اینکه به فکر افزایش تعداد سراها، اماکن، مجتمع‌ها، مراکز فرهنگی و… باشند تا رزومه‌ای قوی از خود به جای گذارند.

او «ملک مدنی» شهردار پیشین اصفهان را مثال می‌زند که نوعی تحول در شهر اصفهان ایجاد کرد و بر اساس تجارب بین‌المللی و کارکرد خود در شهر، مرکز فرهنگی و… را افزایش نداد بلکه بر کیفیت کار دقت کرد. بنده معتقدم سنگ بزرگ علامت نزدن است و خروجی مهم است؛ نه کمیت و ظاهر کار.

صلواتی که در حال حاضر مسئول مجموعه فرهنگی عمارت هنرمند در اصفهان است و در دوره‌ای هم متولی و مسئول جشنواره‌های کودک در شهر اصفهان بوده، می‌گوید: زمانی از طریق این جشنواره‌ها، شادی و نشاط در شهرِ اصفهان اشاعه می‌یافت. بنابراین با وجود ابداع، می‌توان کودک را در تولید شادی سهیم کرد. اگر کودک در تولید شادی شهر خود سهیم باشد و مولد شادی محسوب شود، بی‌شک شهر، تمام محلات، کوچه و خیابان‌های آن شاد می‌شوند؛ شادمانی و شعفی که به خانه‌ها هم راه پیدا می‌کند.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه نه تنها اصفهان که همه شهرهای ایران از ظرفیت‌های بالقوه و شگفت‌انگیزی برای افزایش شادی و نشاط اجتماعی برخوردارند، می‌افزاید: بهتر است متولیان امر با بهره‌گیری از متخصص‌ترین افراد در حوزه‌های متنوع مربوطه، زمینه‌های ایجاد شهرهایی پر از رنگ و شادمانی را در شهرها فراهم کنند و به شهروندان خود روحیه، امید و انگیزه برای ادامه راه و زندگی بدهند.

کد خبر 487844

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.