به گزارش خبرنگار ایمنا، دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی، به عنوان یکی از مهمترین دورهها در عرصه اقتصاد و بازار هنرهای تجسمی ایران شناخته میشود. این نکته از آن رو که معاملات و شاخصهای کلان در بحث خرید و فروش آثار هنری صرفاً و منحصراً در این دوره اتفاق افتاده باشد، مطرح نیست. بلکه این عصر را میتوان به عنوان دوران شکلگیری جریان اقتصاد و بازار امروزی هنرهای تجسمی در ایران دانست، چراکه با بالا رفتن قیمتها نقشی بی سابقه را در عرصه اقتصاد ایفا کرد. همچنین در این دوره مدارس هنری، هنرمندان بیشتری را آموزش دادند و در کنار آن نیز هنر دوستان و فعالان بازار آثار هنری، به لحاظ کمی رشد پیدا کردند. نگاه به بازار و فعالیتهای اقتصادی این حوزه نشان دهنده این است که هنر میتواند نقش سازندهای در اقتصاد ایران و توانمند کردن فعالان این حوزه در ارائه آثار و نشر فرهنگ جامعه ایفا کند.
پیشرو و یا پیرو بودن در آثار هنرمندان حوزه هنرهای تجسمی قابل تشخیص است. به صورت کلی هنرمندان در ابتدای آموزش و تجربه که تحت تعلیم هنرمندان دیگر قرار میگیرند، رگههایی از تقلید را در آثار خود نشان میدهند که از نگاه هنرمندان و صاحب نظران دور نمیماند. اما هنرمند، در ادامه مسیر با شخصیتر شدن نگاه و تجربه به پختگی منحصر بفرد خود میرسد. نقش گالریها در حمایت از هنرمندان، تشخیص اصالت آثار و معرفی آنها به جامعه، هنردوستان و سرمایه گذاران بسیار کلیدی و تعیین کننده است. گالریهای هنری با نگاه دقیق علمی و تجربی و به سبب تشخیص هوشمندانه آثار، آینده هنر را نقش میزنند.
حال باید پرسید که گالریهای خصوصی چگونه در این روند رو به رشد نقش آفرینی میکنند؟ بسیاری از صاحب نظران معتقدند که گالریهای خصوصی با نمایش آثار و جذب خریداران خصوصی نقش بسیار پر رنگی را در حوزه اقتصاد هنر ایفا میکنند.
علی مزارعی، مدیر گالری خصوصی شلمان با اشاره به معیارهای خرید آثار هنری، به خبرنگار ایمنا میگوید: هر اثر هنری فاخری متقاضی دارد، اما شناخته شدن هنرمند صاحب اثر نیز در فروش آثار هنری نقش پر رنگی ایفا میکند. از طرفی میزان تلاشی که هنرمند برای شناخته شدن خود در میان مردم انجام میدهد نیز به همان اندازه مهم است. این تلاش شامل روندی است که هنرمند برای رسیدن به سبک و نگاه شخصی طی کرده است. بنابراین شناخته شدن هنرمند در فروش آثار او بسیار تأثیرگذار است.
وی میافزاید: تبلیغات و خبر رسانی گالریهای هنری نیز معیار دیگری است که در فروش آثار هنری نقش دارد. همچنین تشخیص اثر هنری قابل ارائه از آثار سطحی نیز عامل بسیار مهمی است که در میزان فروش گالریها تأثیر میگذارد، چرا که متقاضیان آثار هنری لزوماً کارشناسان هنری نیستند.
این گالری دار در پاسخ به اینکه نقش گالری دار، هنرمند و خریدار در معیارهای ذکر شده چیست؟ میگوید: این معیارها با توجه به شرایط اقتصادی جاری جامعه و زمانه متغیر است. اما معیار و میزان ثابت، اصل وفا داری به هنر و پرهیز از سفسطه در آن است، چرا که اعتماد مؤثرترین پارامتر در خرید و فروش آثار هنری محسوب میشود. شاید دلیل اینکه برخی از هنرمندان تعداد معدودی گالری را برای فروش آثار خود انتخاب میکنند، همین مساله باشد. مخاطبان نیز به واسطه انتخاب و تشخیص گالری، آثار نمایش داده شده را هنرمندانه و فاخر میدانند و به سبب اعتمادی که به هنرمند برای انتخاب گالری دارند قیمت گذاری آثار و هزینه خرید آنها را میپذیرند.
مزارعی تاکید میکند: اینکه گالریها هنرمندان را به دنبال خود بکشند یا بالعکس، امری بسیار بدیهی است. اما مساله اینجاست که اگر تک صدایی یا رکود رخ دهد و رقابت به وجود نیاید، ممکن است ضد هنر شکل بگیرد. رسانهها میتوانند با نقد منصفانه گالری دار و هنرمند از بروز رانت در این حوزه جلوگیری کنند.
نظر شما