به گزارش خبرنگار ایمنا، بررسی روند اجرای طرحهای شهری در ایران بیانگر آن است که اغلب تجربیات صورت گرفته در فرایند تهیه و اجرای این طرحها رویکردی از بالا به پایین و بدون توجه به زندگی و الگوهای رفتاری و مشارکت ساکنان را دنبال کرده است. در سالهای اخیر مشارکت شهروندان در تمامی امور مطرح بوده، اما مفهوم آن به شکلی متفاوت و نامطلوب در حوزه شهرسازی ظهور یافته است به طوری که میتوان گفت در شیوههای مشارکتی که اکنون در حوزه شهرسازی کشور مطرح شده، مفهوم مشارکت کاملاً تغییر یافته است. برخی صاحبنظران مدیریت در تعریف مشارکت گفتهاند که «مشارکت درگیری ذهنی و عاطفی اشخاص در موقعیتهای گروهی است که آنان را بر میانگیزد تا برای دستیابی به هدفهای گروهی یکدیگر را یاری دهند و در مسئولیت کار خود شریک شوند.»
هسته مرکزی مفهوم "مشارکت"، قدرت یافتن شهروندان و تأثیرگذاری بیشتر آنان در طرحهای شهری است، اما متأسفانه آنچه در حال حاضر در طرحهایی با عنوان مشارکتی در کشور اجرا میشود به هیچ وجه ناظر بر این مفهوم نبوده و عمدتاً عبارت است از تأمین مالی طرح یا پیش فروش واحدهای احداثی، در حالی که این مفهوم بسیار گسترده و عمیق بوده و تنها بخش کوچکی از آن شامل مباحث بیان شده است.
در واقع مشارکت واقعی شهروندان شامل تمامی مراحل پروژه، از برنامهریزی، طراحی، اجرا، نظارت و بهره برداری است و بررسی و ارزیابی موفقیت برنامههای موجود در زمینه طرحهای شهری عمدتاً حاکی از کامیابی نداشتن کامل این برنامهها در دستیابی به اهدافشان است.
از جمله دلایل این امر، نبود جامعیت لازم در مطالعات و کمرنگ بودن نقش مباحث اجتماعی در پیشنهادات برنامههای مذکور و به خصوص از جنبه توجه نکردن کافی و جدی این برنامهها به نقش مردم و مشارکت آنان در روند برنامهریزی و اجرای برنامههای توسعه شهری در این بافت است.
مشارکت؛ یکی از چهار رکن توسعه پایدار شهری
«محمدرضا رضایی» دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه یزد به خبرنگار ایمنا میگوید: با وجود گذشت سه دهه از توجه و افزایش نقش مشارکتی محلی و توسعه برنامهریزی دموکراتیک در سراسر جهان، نظام توسعه شهری در ایران همچنان نظامی غیرمردمی، ایستا و غیرمنعطف است.
وی میافزاید: تجربه تلخ و به بنبست رسیده طرحهای جامع شهری با نگاهی از بالا به پایین و توجه صرف به الگوهای تک بعدی و بدون توجه به اثرات روانی این طرحها بر زندگی مردم و الگوهای رفتاری آنها مصداق و محصول چنین نظام ناکارآمد شهری است.
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه یزد تصریح میکند: اگرچه شکلگیری شوراهای اسلامی شهرها به عنوان محملی جهت تمکین و اعمال نظر مردم در نظام شهرسازی و شهرداری و روزنه امیدی در اصلاح روابط بین مردم و نظام مدیریت شهری تلقی میشود، اما تأملی بر عملکرد این نهادها حکایت از نارسایی حدود و اختیارات و همچنین قالبهای اجرایی و قانونی آنها دارد.
وی با اشاره به مبانی مفهوم مشارکت، میگوید: یکی از ارکان مهم تجدید حیات شهری مشارکت است در واقع مشارکت یکی از چهار رکن اساسی معرفی شده برای توسعه پایدار شهری است.
رضایی با بیان این که اساسیترین خطمشی که در رسیدن به پایداری محیطی اتخاذ میشود، مشارکت و همت و تلاش کسانی است که از محیط بهره میبرند، ادامه میدهد: حضور و مشارکت مردم در دراز مدت میتواند محیطی پایدار را نتیجه دهد همچنین میتوان امیدوار بود اصلاح، حفظ و نگهداری محیط با تکیه بر نیروی مردمی همواره به صورت یک چرخه تداوم یابد و روز به روز با قوت بیشتری ادامه یابد.
وی یکی از ابعاد مشارکت را مشارکت شهری دانسته و تصریح میکند: مشارکت شهری را میتوان به معنای شرکت و حضور جدی، فعال، آگاهانه و ارادی سازمان یافته و مؤثر افراد، گروهها و سازمانهای شهری در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی زندگی شهری برای نیل به اهداف جمعی شهری دانست چرا که شهروند نه یک موقعیت منفعلانه، بلکه یک موقعیت فعالانه و ناسازگار با تسلط است.
دانشیار گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه یزد با اشاره به عوامل تعیین کننده سطح و میزان مشارکت شهروندان، میافزاید: از جمله این عوامل مشارکت در تصمیمگیریهای مدیریتی و تهیه طرحها، مشارکت در تأمین نیروی مالی شهرداریها به عنوان اصلیترین نهاد اجرایی در شهرها، مشارکت در تأمین نیروی انسانی و نظارت اجتماعی توسط شهروندان (نقش شهروندان در نظارت فعال و پنهان بر فضا بر دوام و ماندگاری طرحها مؤثر است) به شمار میآید.
وی ادامه میدهد: رسیدن به توسعه پایدار و برقراری عدالت اجتماعی، تقویت شبکههای اجتماعی محلی، ایجاد علاقه و اعتماد در مردم برای توسعه و پیشرفت، تقویت همبستگی اجتماعی و روحیه همکاری و همدلی، تقویت حس تعلق به محله و محیط مسکونی، آموزش و انتقال اطلاعات متقابل میان طراحان و مردم، ایجاد شهروند مولد که از حالت مصرف کننده صرف خارج شده و در اصلاح محیط پیرامون شرکت جوید، باز گرداندن مستقیم منافع طرحها به ساکنان اصلی بافت و بازیابی هویت تاریخی و ساختار قومی و جمعیتی بافتهای کهن مهمترین اهداف مشارکت است.
رضایی اظهار میکند: با توجه به اهمیت چشمگیر مشارکتهای مردمی و نقش شهروندان در دستیابی به توسعه پایدار شهری راهکارهایی برای افزایش مشارکتها پیشنهاد میشود که از جمله آنها میتوان به افزایش فعالیتهای آموزشی و فرهنگی دستاندرکاران مسائل شهری به ویژه مسئولان شهرداریها در جهت بالا بردن فرهنگ عمومی شهرنشینی و تغییر دیدگاه و باور شهرنشینان در زمینه حفظ محیط زیست شهری به ویژه فضاهای سبز و آگاهی دادن به آنان از آثار منفی و زیانبار تخریب محیط زیست اشاره کرد.
وی، آموزش راهکارها و دیدگاههای الگوی توسعه پایدار شهری به شهروندان و تشویق و ترغیب آنان به اجرای اصول آن به ویژه از راه آموزش در مدارس، پیوند بیشتر انجمنهای شهری به ویژه شوراهای شهر با شهروندان از راه افزایش برگزاری نشستها، گردهماییها و سمینارها و بهره گرفتن از دیدگاههای شهروندان در تنظیم آئین نامهها، ایجاد گسترش سازمانها و یا اماکن ویژه برای گردآوری، تدوین، تنظیم نظریهها و پیشنهادهای شهروندان، افزایش طرحها و پروژههای عمرانی و شهرسازی که ارتباط، همفکری و مشارکت میان شهروندان را بهبود بخشد همچنین در نظر گرفتن اعتبارهای لازم به ویژه از سوی شهرداریها برای افزایش آموزش شهروندان از راههای علمی و آکادمیک، نصب تابلوها در نقاط گوناگون شهر دیگر راهکارهایی است که برای افزایش مشارکت شهروندان در مسیر اهداف و تعالی شهر پیشنهاد میشود.
موانع مشارکت در تهیه طرحهای توسعه شهری چیست؟
«محمد شاهکرمی»، کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری میگوید: در حال حاضر موانع عمدهای باعث مشارکت نداشتن مردم میشود که از جمله این موارد موانع ساختاری (شامل فقدان مدیریت شهری یکپارچه، برنامهریزی بسیار متمرکز، فقدان ساختارهای محلی یا نبود سازماندهی)، موانع فرهنگی فرهنگی و اجتماعی و مداخله نکردن واقعی مردم است چنانچه مشارکت مردم جنبه تحمیلی داشته و در تصمیمگیری نقشی نداشته باشند و صرفاً انجام دهنده کار باشد هیچ گاه مشارکت فعالی نخواهند داشت.
وی اطلاع نداشتن مردم از برنامههای شهری را دیگر مانع موجود بر سر راه مشارکت مردم دانسته و تصریح میکند: محرمانه بودن برخی از برنامهها باعث میشود که مردم به اطلاعات دسترسی نداشته و در نتیجه از آن بیبهره بمانند و از سوی دیگر، بیاطلاعی از برنامهها موجب مشارکت نداشتن آنها خواهد شد.
این کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی شهری، محدودیتهای قانونی و نبود قوانین و مقررات ویژه در خصوص مشارکت مردمی و احساس تعلق نداشتن به محله را از دیگر موانع مشارکت مردم برشمرده و اظهار میکند: اغلب مردم محلات به دلیل شرایط نامناسب محلات با بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری، از زندگی در آنجا احساس رضایتی نداشته و تعلق خاطری نسبت به محیط خود حس نمیکنند و حتی گاهی در محافل عمومی از بیان اینکه ساکن چنین محلاتی هستند اجتناب میکنند؛ این شیوه تفکر بدیهی است که به کاهش مشارکت مردمی میانجامد.
وی با بیان این که مردم اطلاع چندانی از نقش و جایگاه نهادهای غیردولتی در احیای بافتها ندارند و این موضوع باعث همکاری نداشتن آنها با چنین نهادهایی میشود، تاکید میکند: اغلب ساکنان چنین بافتهای به لحاظ سطح اقتصادی از وضعیت خوبی برخوردار نیستند، لذا تلاش آنها برای تأمین معیشت فرصت مشارکت از آنها را میگیرد و آنها مجبور هستند اکثر انرژی، فرصت و توان خود را برای بقا و معاش خود به کار گیرند و علیرغم این تلاش از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند؛ این شرایط با توسعه مشارکت مغایرت دارد و مشارکت در این راستا، احتمالاً مختص گروههایی خواهد بود که از کیفیت زندگی نسبتاً بهتری برخوردار هستند.
شاهکرمی میافزاید: در سالهای اخیر در کشور ما نیز اهمیت مشارکت در تهیه طرحهای توسعه شهری مورد توجه برنامهریزان و مسئولان قرار گرفته و پروژههای بسیاری با هدف جلب مشارکت مردمی برنامهریزی و اجرا شده، اما غالباً موفقیتی در این زمینه حاصل نکردهاند.
وی خاطرنشان میکند: به نظر میرسد راهکاری که میتواند کمک مؤثری در این زمینه داشته باشد، اعتماد به مردم و دخالت دادن آنها در تمامی مراحل و در واقع برنامهریزی از پایین به بالا است؛ در حال حاضر مردم در فرایند تهیه طرح و برنامهریزی هیچ نقشی ندارند و صرفاً ملزم به اجرای طرحهایی هستند که بدون جلب نظر آنها برنامهریزی شده است.
این کارشناس ارشد جغرافیا و برنامهریزی معتقد است: تجربه طرحهای موفق در کشورهای دیگر نشان داده زمانی که مردم خود در فرایند تهیه تا اجرای طرح مداخله کرده و در جریان مسائل و امور قرار میگیرند، در اجرا نیز مشارکت فعال داشته و مسئولان را یاری میکنند و این موضوع باعث جلب اعتماد آنها میشود.
وی تشکیل شوراهای محلی در سطح محلهها را بهترین شیوه مشارکت مردم در راستای بهبود و ارتقای محیطی میداند و میگوید: ایجاد سازمانهای غیردولتی و نهادهای مردمی (CBO.NGO) و استفاده از این نهادهای مردمی در حل مسائل و مشکلات محله و شهر، ارتقا سطح فرهنگی شهروندان و آموزش آنان از طریق رسانههای جمعی و استفاده از جوانان برای مشارکت مستقیم در ارتقای سطح امنیت اجتماعی در سطح محلهها از دیگر راهکارهای مشارکت شهروندان است.
نظر شما