به گزارش خبرنگار ایمنا، مسئولیتپذیری از جمله ارزشهایی است که جزو معیارهای اساسی یک ازدواج موفق محسوب میشود، زوجهای مسئولیت پذیر و وظیفه شناس به علت پاسخگو بودن قابل اعتمادتر هستند، بر عهده گرفتن مسئولیتهای مختلف در زندگی زناشویی، زوجها را جهت پذیرش هر چه بیشتر مشکلات و مسائل آمادهتر میکند.
هر فردی با ورود به زندگی جدید باید مسئولیت تصمیمهایی که میگیرد، مسئولیت خوشبختی و سعادت یک فرد جدید و رفع نیازهای خود و همسرش را بر عهده بگیرد، از نتایج مسئولیتپذیری میتوان به احساس ارزشمند بودن و عزت نفس بالا اشاره کرد. زندگی در کنار یک همسر وظیفهشناس و مسئول بسیار لذتبخشتر از زندگی در کنار یک همسر بیمسئولیت است. حس مسئولیتپذیری بینش فرد را نسبت به رفع موانع پیش رو گستردهتر کرده و شجاعت آنان را در برخورد با مشکلات و گذر از ناهمواریهای زندگی افزایش میدهد.
تعهد، رضایت و پایداری زندگی زوجی را افزایش میدهد
محمدعلی ناجینیا، روانشناس و زوج درمانگر در گفت وگو با خبرنگار ایمنا، در خصوص کیفیت زندگی زوجی، اظهار میکند: کیفیت زندگی زوجی بر اساس دو مؤلفه بررسی میشود، زمانی که میخواهیم از کیفیت رابطه زوجی و اندازه آن آگاه شویم باید دو مؤلفه رضایت از زندگی زوجی و مؤلفه پایداری آن را در نظر بگیریم، بر اساس این دو مؤلفه چهار حالت متصور میشود. حالت اول در زندگی زوجی رضایت است اما زندگی پایدار نیست، حالت دوم زندگی مشترک پایدار است اما رضایت در آن نیست، حالت سوم در زندگی مشترک رضایت و پایداری وجود ندارد و حالت چهارم زندگی مشترک سرشار از رضایت بوده و در دراز مدت به طور کامل پایدار خواهد بود.
وی اضافه میکند: بسیاری از اوقات شاهدیم در رابطه زوجی زن و شوهر از زندگی مشترک خود ناراضی هستند اما به دلایلی این رابطه ادامه پیدا کرده و زوجها سالها حتی در طلاق عاطفی با هم زندگی میکنند، گاهی اوقات میبینیم که رابطه با یک احساس رضایت خوبی همراه بوده اما پایدار نبوده و بعد از مدت زمانی که هیچ کس حتی خود زوجین فکر نمیکردند رابطه از هم پاشیده است. بعضی از روابط هیچ کدام از این دو مؤلفه در آن نیست یا بوده و بعد از مدتی از بین رفته است و حالت آخر حالتی است که رضایت و پایداری در زندگی زوجی وجود دارد.
وی درباره پیش نیازهای پیدایش این دو مؤلفه، تصریح میکند: به طور یقین این مؤلفهها با همدیگر پیش نیازهای متفاوتی دارند و با به وجود آمدن آنها ایجاد رضایت در زندگی زوجی و پایداری اتفاق میافتد، تعهد و مسؤلیتپذیری از مواردی است که معمولاً به پایداری زندگی زوجی کمک میکند، تعهد منجر به رضایت و پایداری بیشتر در زندگی مشرک میشود و جزو مولفههایی است که رضایت و پایداری زندگی زوجی را افزایش میدهد.
این زوج درمانگر، تاکید میکند: مسئولیت پذیری از مواردی است که به طور معمول اثر بیشتر آن رضایت از زندگی زوجی است، هنگامی که فردی بسیار متعهدانه عمل میکند رضایت از زندگی زوجی را افزایش میدهد، مسائل مختلفی در رابطه با زندگی زوجین مطرح است و تعدادی از این مسائل بر پایداری، عدهای بر روی رضایت و گزینههایی هم روی هر دو مورد (رضایت و پایداری) مؤثر است.
وی ادامه میدهد: برای مثال آموزش مهارتهای ارتباطی روی افزایش رضایت تأثیر بیشتری دارد و مهارت همدلی موجب رضایت بیشتر از زندگی مشترک میشود، آگاهی به تفاوتهای جنسی، اینکه آقا و خانم از نظر روان جنسیتی چه تفاوتهایی دارند، به طور یقین آقایان و خانمها فیزیولوژی مغز متفاوتی دارند و شرایط روانی آنها با هم متفاوت است، آگاهی از این موضوع میتواند پایداری زندگی زوجی را افزایش دهد.
این روانشناس اظهار میکند: اینکه انسانها چقدر تناسب شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی دارند و دانستن این موارد میتواند پایداری زندگی زوجی را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد و در یک رابطه زوجی کامل به هر دو مؤلفه نیازمند است، اگر که پدیده رضایت نباشد طلاق عاطفی اتفاق میافتد و نبود پایداری باعث بروز طلاقهای زودهنگام میشود.
خانواده مسئول انتقال مسئولیتپذیری به فرزند
ناجی نیا، میافزاید: تعهد و مسئولیت پذیری زیاد در زندگی زوجین محصول یادگیری بوده و انسانها مسئولیت پذیری را به صورت اکتسابی یاد میگیرند، اگر در خانوادهای بزرگ شوند که از همان دوران کودکی اصول فرزندپروری به درستی اجرا شود و فرزندان در کنار استقلال و آزادی، مسئولیتها و وظایفی بر عهده دارند و انتظار انجام آنها از سوی خانواده میرود، فرزندان در فضایی که همه چیز بر پایه حقوق و انتظار متقابل است، بزرگ میشوند و روحیه مسئولیت و تعهد آنها بالا میرود.
وی تاکید میکند: از سوی دیگر اگر فرزندان در فضایی بزرگ شوند که تاکید زیادی بر مسئولیتپذیری نباشد، در این فضا تناسبی بین حقوق و انتظارها وجود ندارد، فرزندان ناخودآگاه در این فضا یاد نمیگیرند که هر نقشی وظایفی دارد، بنابراین بسیاری اوقات کسانی را در کلینیکهای درمانی میبینیم که ازدواج کرده و در زندگی مشترک با وجود رابطه زوجی، آگاهی و درک از نقشهایی که ازدواج به آنها سپرده ندارند.
این زوج درمانگر درباره اهمیت ارائه آموزشهای دوران کودکی، میگوید: بسیار مهم است والدین از همان دوران کودکی بتوانند به فرزندان خود آموزش بدهند که در برابر هر نقشی که بر عهده میگیرد وظایفی هم به او واگذار میشود، نقشهای همبازی یا خواهر و برادر بزرگ یا کوچک بودن یا نقش دانش آموز وظایف متفاوتی دارد، آموزش این نقشها از دوران کودکی باعث میشود فرزند متوجه شود در برابر هر نقشی باید وظایفی را بر عهده بگیرد و همه چیز بر اساس یک تعامل و تبادل دو سویه است.
ناجی نیا، اضافه میکند: وقتی فرزند این موضوع را در کودکی و نوجوانی درک میکند در هر تعهدی این مسئولیتپذیری به چشم میخورد، در حال حاضر در جامعه شاهد حضور افرادی هستیم که نه تنها در زندگی زوجی متعهد نیستند در حوزههای دیگر هم انسانهای متعهدی نبوده و به وظایف و نقشهای خود آگاهی کامل ندارند. برای مثال در حوزههای مختلف فروشندهای که به قدر کافی به کار خود متعهد نیست، فردی که کار تأسیسات انجام میدهد، کارمندی که در اداره کار میکند، راننده تاکسی و موارد دیگر، هر کسی وقتی در دوران کودکی مسئولیت پذیری و تعهد را یاد نگیرد در همه زمینهها و زندگی زوجی به آن بیتوجه خواهد بود.
وی تصریح میکند: وقتی سبک فرزندپروری یک سویه است و حقوق و انتظارها و تعامل دو سویه به فرزندان آموزش داده نمیشود، آنها خودمحور عمل میکنند، فرزندی که سالها در خانه پدری مسئولیتی بر عهده نداشته است و همیشه دیگران برای او کارها را انجام میدادند، این انسان با شخصیت شکل گرفته و همین ذهنیت وارد زندگی مشترک میشود و تصور او از زندگی زوجی همان دنیای زندگی خانوادگی (بدون تعهد، وظیفه و مسئولیت) است، مدلهای ذهنی و فکری انسان تحت تأثیر آموزههای کودکی او است و دنیای بزرگسالی را بر اساس همین آموزهها تحلیل میکند.
راهکارها برای افرادی که از تعهد و مسئولیتپذیری ترس دارند
این روانشناس و زوج درمانگر در خصوص راه حلها برای افرادی که از تعهد و مسئولیت پذیری در ازدواج ترس دارند، اظهار میکند: اولین مسئله قبل از درمان پیشگیری کردن است، در واقع پیشگیری از درمان بسیار واجبتر، بهتر و عملیتر است و قبل از ازدواج افراد باید خود را ارزیابی کنند که به قدر کافی در سایر مسائل زندگی مسئولیتپذیر باشند. در حال حاضر بیش از ۷۰ درصد نوجوانان و جوانان در اجتماع حتی در برابر مسائل ساده زندگی مانند نظافت اتاق، مراقبت از وسایل، نگهداری از موبایل، پول توجیبی، بسته اینترنت و شستن ظرف غذای خود مسئولیتپذیر نیستند و این انسانها با این خصوصیتها ازدواج هم میکنند و این وضعیت برای آنها غیر قابل فهم و قبول است.
ناجی نیا، میافزاید: مرحله اول در فضای پیشگیری بررسی میزان مسئولیتپذیری افراد در زندگی فردی است و این خودآگاهی بسیار کمک کننده خواهد بود، مرحله دوم مشاوره قبل از ازدواج است و میتوان با مشاوره پی به این نکته برد که در فضای انتخابی فرد مقابل برای انتخاب همسر تا چه اندازه در زندگی زوجی انسان مسئولیت پذیری است، مهمترین راهکار پیشگیرانه مشاوره قبل از ازدواج و مشاوره فردی برای افزایش خودآگاهی است.
وی تاکید میکند: اما زمانی که یک ازدواج بیتوجه به این مسائل اتفاق افتاد، باید زوجها به مشاور مراجعه کرده و از جلسات روانشناسی و آموزشهای لازم برای اصلاح کم تعهدی و افزایش مسئولیت پذیری در زندگی مشترک بهرهمند شوند، بسیاری اوقات با فردی ازدواج کردند که به قدر کافی متعهد و مسئولیت پذیر نیست، خطای بزرگ آنها این است که در جایگاه والد آن فرد قرار میگیرند و این اتفاق بسیاری اوقات ناخواسته و حاصل ناآگاهی بوده و در زندگی زوجین بسیار رواج دارد.
این زوج درمانگر با تاکید بر اینکه این اتفاق نه تنها بیمسئولیتی و کم تعهدی را دامن زده و افزایش میدهد، تصریح میکند: این اتفاق تخریب زودهنگام رابطه را هم بیشتر میکند، به دلیل اینکه اگر در رابطه زوجی نقشها تغییر کرده و الگوها جابجا شود، یک خانم به جای اینکه نقش همسر را داشته باشد نقش مادرانه، مراقب و پرستار را ایفا کند این اتفاق میتواند جایگاه رابطه را دچار چالش کند که در اینجا تاکید بر آموزش و گرفتن مشاوره میشود.
ناجی نیا، اظهار میکند: آموزش فردی و زوجی به افراد کمک میکند تا ابتدا درک کنند چقدر پرداختن به این موضوع در رابطه زوجی مهم است، در مرحله بعد باید در امر ازدواج طرفی را که برای همسری انتخاب میکنند در این فضا مشکلی نداشته باشد، اگر افراد بدون توجه به این موارد ازدواج کنند لازم است بعد از ازدواج نسبت به حل مسائل زندگی زوجی با گرفتن مشاوره اقدام کنند.
تعهد در زندگی زناشویی یک واژه انحصاری است
مجتبی ناجی، روانشناس در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، در خصوص اهمیت تعهد و مسؤلیتپذیری فرد در ازدواج و زندگی مشترک، اظهار میکند: تعهد در زناشویی یک واژه انحصاری است، در خانواده سه مؤلفه برای عشق و صمیمیت بین زن و شوهر ذکر میشود که یکی از آنها تعهد است، تعهد وفاداری به لحاظ پیمان زناشویی است که بین زوجین بسته میشود، وقتی واژه تعهد به کار میرود منظور وفاداری، پایداری و ثبات قدم در پیمان زناشویی است که بین زن و شوهر در ابتدای زندگی مشترک منعقد میشود، اما مسئولیت پذیری به معنی انجام تکالیف و ماموریتهایی است که بر عهده هر یک از اعضای خانواده از جمله زن یا شوهر قرار داده شده است.
وی اضافه میکند: بنابراین افرادی که در زمینه انجام تکالیف یا مسئولیتهای خود کوتاهی میکنند نباید متهم به نداشتن تعهد شوند و تعهد در زندگی زناشویی یک واژه انحصاری است، برای انجام تکالیف و ماموریتهایی که فرد در زندگی بر عهده دارد بهتر است واژه مسئولیت پذیری را به کار ببریم، تعهد در مفهوم مسؤلیت پذیری این است که هر کدام از زوجها در زندگی مشترک مسئولیتهایی را بر عهده دارند و اگر کوتاهیهایی وجود داشته باشد این اتفاق وابسته به عواملی مانند مسائل شخصیتی، موارد مربوط به خلق افسردگی و بیانگیزگی زوجهاست که همه این موارد موجب سر باز زدن زن و شوهر از رسالتهای آنها در زندگی زوجی میشود.
این روانشناس تاکید میکند: معمولاً افراد افسرده انگیزه درونی پایینی حتی برای انجام وظایف مهم در زندگی مشترک دارند و اجرای این وظایف را به تأخیر میاندازند، این اتفاق وابسته به انگیزه بسیار ضعیف درونی آنها است، باید این مورد در بین همسران تقویت شود. گاهی اوقات این انگیزه میتواند از طریق محرکهای بیرونی تقویت شود.
بازخوردهای مثبت همسران عامل ایجاد مسئولیتپذیری
وی تصریح میکند: در اوایل زندگی مشترک همسران شاهد این اتفاق هستیم که تعدادی از زوجها مسئولیتهایی که بر عهده دارند به دلیل وجود یک انگیزه بیرونی مثل رفتار، فعل و کردار همسر بهتر انجام میدهند، در واقع بازخوردهای مثبت او باعث برانگیختگی طرف مقابل برای انجام تکالیف زندگی زوجی میشود، به تدریج وقتی رکود در زندگی زوجها ایجاد میشود، در روابط عاطفی و هیجانی احتمال دارد مسائلی مانند یکنواختی، ملالت و خلق پایین عامل اصلی پایین آمدن انگیزه افراد برای انجام مسئولیتها شود، این گروه از همسران انگیزه بالایی برای انجام تکالیف خود ندارند، از بعد اجتماعی هم افراد سرخورده در پیگیری روابط اجتماعی خود سهل انگاری میکنند.
ناجی درباره راهحل افزایش مسئولیتپذیری زوجین، میگوید: مشکلی که در خانواده اتفاق میافتد نیاز به خانواده درمانی دارد، اگر گفته شود فرد در شخصیت خود تولید انگیزه کرده و هدفمند در جهت رسالتهایی که بر عهده دارد بتواند فعالیت کند و بگوید «من میخواهم این کار را انجام دهم»، «این وظایف بر عهده من است» در این زمینه نیاز به همراهی طرف مقابل دارد. از سوی دیگر اگر دنبال یافتن مقصر در زندگی مشترک است و میگوید «همسرم قدردان نیست»، «همسرم مرا درک نمیکند» یا «همسرم با من تفاهم ندارد» و مسائل متفاوتی را بهانه کرده و مشکلات درآمدی، اقتصادی و اجتماعی را مطرح میکند، توصیه میشود پرداختن به این موضوع به صورت خانواده درمانی (سیستماتیک) باشد و به شکل فردی صورت نگیرد.
وی تاکید میکند: منظور از سیستماتیک یعنی اینکه این مشکل زن یا شوهر به تنهایی نیست، باید نظام خانواده به حل مشکل بپردازد، زوجها باید بدانند هر نوع قصور و کوتاهی در طرف مقابل میبینند خود آنها هم در ایجاد آن سهم دارند و فکر نکنند همه تقصیرها متوجه همسر است، باید فعالیتهای را برای بیرون آمدن از این حالت انجام دهند، برای مثال اگر مرد خانه قصوری در انجام مسئولیتها دارد، زن خانه هم بداند در بروز این مشکل دخالت داشته است، باید همسران تغییر رفتار دهند و این تغییر وابسته به بازخوردهای مثبت هر کدام از زوجین در مسائل زندگی مشترک است، اگر همسر تلاش کرده و حتی به نتیجه مطلوب نرسیده است باید طرف مقابل او را درک کرده و فعالیت او را مورد قدردانی قرار دهد، این اتفاقها موجب دلگرمی و مسؤلیت پذیری همسران و تقویت روابط زوجی میشود.
خصوصیتهای فرد متعهد در زندگی زوجی
این روانشناس، در مورد خصوصیتهای فرد متعهد در زندگی زوجی، تصریح میکند: مهمترین وعده وفاداری است و انسان متعهد به وعدههای خود پایبند بوده و سعی دارد از آن حمایت کند، همسران به همدیگر تعهد میدهند، اگر در زندگی زوجی تعهدشان را نقض کنند، بیاعتمادی جایگزین میشود، برای دوام زندگی مشترک و افزایش اعتماد باید زن و شوهر سعی کنند تعلق خاطر به همدیگر را اثبات کنند و اینکه در زندگی زوجی فرد دیگری جای همسر را برای آنها نمیگیرد.
وی میافزاید: باید زوجها به همدیگر اطمینان خاطر دهند برای زندگی آینده میتوانند با همدیگر فعالیت کنند و در همه سختیها تکیهگاه هم هستند و میتوانند با مشکلات و چالشهایی که در زندگی به وجود میآید روی کمک همدیگر حساب باز کنند.
ناجی اظهار میکند: منظور از تعهد و وفاداری یعنی اینکه زن و شوهر نگران این نیستند که عشق و تعلق خاطر موجود بین آنها از دست برود، باید زوجها با همدیگر فعالیتهای مشترکی داشته باشند و در عین حال از انجام برخی از فعالیتها که موجب بروز بی اعتمادی و سوء ظن است در زندگی زوجی پرهیز کنند.
این روانشناس تاکید میکند: از سوی دیگر فعالیتهایی مثل پایبندی روی اصول، قرارهایی که میگذارند و توجه به خواستههای طرف مقابل اعتماد همسران را به همدیگر تقویت میکند، همیشه باید زوجین توجه به این موارد را در اولویت قرار دهند، به خواستههای همسر در اجرا و عمل اهمیت دهند تا او احساس نکند که خواستههای دیگران بر خواسته او مقدم است و همسرش به او توجهی ندارد.
نظر شما