به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی از" غزاله سادات قریشی"، پژوهشگر دکترا شهرسازی دانشگاه تهران:
شهر هوشمند تعاریف متعددی دارد که از دیدگاه متخصصان در حوزههای مختلف و مرتبط با موضوع نظیر مهندسان برق، کامپیوتر یا متخصصان شهرسازی و مدیریت است. مفاهیم متعددی وجود دارد که با مفهوم "شهر هوشمند" اشتباه گرفته میشود، از جمله "شهر دیجیتال"، "شهر فراگیر"، "شهر دانش" و "شهر اطلاعات" که در همه این شهرها سابقه اقداماتی نظیر الکترونیک شدن خدمات شهری، اتوماسیون، دانش بنیان شدن شهر، استفاده از اپلیکشنها و گجتها در انجام امور شهری و مکانیزه شدن وجود دارد، اما این قبیل اقدامات اگر چه که میتواند به عنوان گامهایی در راستای هوشمند شدن شهری قلمداد شود، اما به هیچ عنوان به معنای شهر هوشمند خصوصاً در معنای امروزی آن نیست. شهر هوشمند در معنای امروزی آن، اساساً نه یک محصول تکنولوژیک صرف، بلکه یک فرآیند است که از تعامل سازنده میان شهروندان، شهر و تکنولوژی ساخته میشود.
از دهه ۱۹۹۰ سه دهه گذشته است و در ذیل آن سه نسل از شهرهای هوشمند پیشنهاد و اجرایی شده است. در دهه ۱۹۹۰ شرکت IBM که قطعات الکترونیکی و کامپیوتر تولید میکرد و از نظر اقتصادی وضعیت نامناسبی داشت، برای اولین بار پیشنهاد شهرهای هوشمند را ارائه کرد. محققان این شرکت بعد از بررسی به این نتیجه رسیده بودند که یک بازار عمده برای فروش محصولات آنان شهرها هستند و نتیجه این شد که کمپین "سیاره هوشمندتر" را پیشنهاد کردند که در جریان آن شهرهای هوشمند شکل گرفتند و امتیاز انحصاری آن به شرکت IBM تعلق گرفت. شهر هوشمندی که در این زمان به عنوان اولین نسل از شهرهای هوشمند معرفی شد، به شدت به سنسورها وابسته است. شهرهای هوشمند نسل اول اگرچه که با یک هدف تجاری آغاز به کار کردند، اما دستورکار آنان مبتنی بر تأمین رفاه، سلامت و مقابله با چالشهای اجتماعی بر اساس تکنولوژی بود. هر چند که به دلیل اینکه توسط تاجران بزرگ تکنولوژی نظیر IBM و Cisco رهبری میشد، بسیار تکنوکرات و تجاری بود. شکلگیری شهرهای هوشمند این نسل بر مبنای استفاده از سنسورها باعث شده بود که اندازه آن نیز بر مبنای اصول مهندسی محدود به یک اندازه بهینه باشد. سر منشأ الهام در استفاده از سنسورها نیز حواس پنجگانه انسان بود. شهرهای هوشمند نسل اول همانهایی هستند که میتوانند معادل "شهر دیجیتال" قلمداد شوند. از نمونه این شهرهای نسل اول میتوان بارسلونا در اسپانیا را نام برد.
نسل دوم شهرهای هوشمند که از دهه ۲۰۰۰ به بعد شکل گرفت، تحت تأثیر وب ۳.۰ قرار گرفت و فاکتورهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) به آن افزوده شد. فناوری اطلاعات و ارتباطات در این شهرها به واسطه اینترنت بیسیم معرفی شد و با الهام از شبکه عصبی نقش ارتباطی را در این شهرهای نسل جدید بازی میکرد، به همین دلیل اندازه شهر نسل دوم دیگر محدود نبود و گسترش یافته بود. علاوه بر این تجربه نشان داده بود که طراحی این سبک از شهرها صرفاً با دانش مهندسی نمیتوانست راهگشا باشد و چون شهر هوشمند هم یک اجتماع انسانی است، فلذا باید در راستای اهداف سیستم شهری و در همراهی با توسعه پایدار قرار بگیرد. از این رو نقش شهر سازان از نسل دوم به بعد در برنامهریزی شهرهای هوشمند پررنگ شد. نمونه شهرهای نسل دوم شهر U-city در کره جنوبی است
از حدود سال ۲۰۱۲ به بعد، استفاده از اینترنت اشیا (IOT)، هوش مصنوعی و تکنولوژی ابری به شدت همهگیر شد. این ساختار تکنولوژیکی جدید، عملکرد مغز را برای شهر تداعی میکرد. از این رو شهر هوشمند در نسل سوم دارای اندازهای غولآسا با تواناییهای متعدد و متکثر در نظر گرفته شد. علاوه بر این با پررنگتر شدن نقش شهر سازان در طراحی و برنامهریزی شهر هوشمند، ایدههای تفلسف شهری نیز به شهر هوشمند ورود پیدا کرد و درک از شهر هوشمند را که پیش از آن محدود به جنبههای مهندسی و تعریف از شهر هوشمند به عنوان یک "سیستم متشکل از سیستمها" بود، گسترش یافت و ابعاد اجتماعی در آن قوت گرفت. از جمله این ایدهها بحث شهروند گرایی و مشارکت شهروندی بود که از نسل دوم به بعد آغاز شد و در نسل سوم شهرهای هوشمند به اوج خود رسید. شهر سازان به همراه خود، دیدگاههای مبتنی بر ارزشمندی ساختار اجتماعی و نو سنتگرایی شهری را وارد شهر هوشمند کردند. بنابراین یکی از اهدافی که شهر هوشمند نسل سوم پیگیری میکند، توسعه پایدار از طریق مشارکتهای اجتماعی است که تحت عنوان "همآفرینی دنبال میشود. در این فرآیند شهرهای پیشین، ارزشها و ساختار زمینهای که دارند، ارج نهاده میشود و با توجه به همین پشتوانه و با حمایت و نوآوری شهروندان شهر به سمت استفاده از تکنولوژی و بازتعریف ارتباطات شهری بر مبنای آن در جهت تسهیل امور گام برمیدارد. از جمله شهرهای نسل سوم هوانگژو در چین است.
شهرهای هوشمند در حال حاضر در دنیا بر مبنای یکی از همین سه نسل در حال پیادهسازی هستند. لیکن توسعه دانش مرتبط با شهرهای هوشمند نظیر بلاک چین، تکنولوژی ابری و هوش مصنوعی خبر از تداوم روند توسعه شهرهای هوشمند در قالب نسلهای متعاقب میدهد. ایرادات و انتقادات زیادی بر شهرهای نسلهای اول تا سوم وارد است، از جمله اینکه حریم خصوصی را به شدت نقض میکردند و با کنترل و نظارت دائم شهر را به زندان تبدیل کرده و آزادی عمل شهروندان را به شدت زیر سوال میبرند. علاوه بر این پژوهشگرانی در دنیا هستند که معتقدند ادعای شهر هوشمند در حمایت از توسعه پایدار نیز نمیتواند چندان واقعی باشد، چرا که خود این رویکرد منجر به تولید هر چه بیشتر قطعات الکترونیکی میشود که نیازمند بهرهبرداری بیش از حد از منابع مواد خام است و آنها را تبدیل به ابزارهای غیرقابل بازیافت میکند. مضافاً بر اینکه استخراج این منابع با استثمار نیروهای کاری کشورهای فقیر اتفاق میافتد، نتیجه اینکه به نابرابری بین جوامع دامن میزند. با این حال آزمایشگاههای شهری در سرتاسر دنیا درصدد هستند که این محدودیتها و مشکلات شهرهای هوشمند را برطرف سازند. از همین رو شهرهای هوشمند نسل چهارم و پنجم را پیشنهاد میکنند که انسانگرایی محور کلیدی آن است. این شهرهای هوشمند که فعلاً در مرحله تئوری مطرح هستند، با تمرکز بر بعد رفتاری در زندگی انسان سعی دارند که شهرهایی پیشنهاد کنند که ضمن استفاده از تکنولوژی، بر مدار ارزشگرایی متکی باشند. چنین شهرهایی با برخورداری از جوامع انسانی غنی و بازگشت به اصول ارزشی در هر جامعه، میتواند تا بیشترین حد ممکن به خود سازماندهی دست پیدا کند.
نظر شما