به گزارش خبرنگار ایمنا، در عصر ما مخاطبان موسیقی بسیار کمی پیدا خواهند شد که تنها کمی در ترانههایی سروده شده دل بسپارد و در تحلیل آن دقتی به خرج بدهد. عمده مخاطبان ممکن است در طول فرایند شنیدن یک موسیقی تنها ملودی را دنبال کند و بدون توجه به محتوای ترانه و تنها از روی عادت آن را زمزمه کند. برای درک این مطلب فقط کافی است تنها یک روز سوار تاکسی شوید یا حتی یک روز به ترانههایی که از رادیو و تلوزیون پخش میشود گوش بسپارید و با اطلاعات هر چند محدود آنها را بررسی کنید.
خیلی زود پی خواهید برد که فقط چندین اشتباه تألیفی بزرگ در ترانه وجود دارد و اینجا است که کمی به خودتان میآیید چگونه بدون توجه به متن و مفهوم این ترانه آن را ازبر کرده بودید و همیشه همه جا زیر لب زمزمه میکردید! بله متأسفانه درست حدس خواهید زد؛ ترانهسرایی امروزه در سراشیبی تندی قرار دارد که کمتر کسی از مخاطبان، متوجه آن است. هرگز نمیتوان به تنهایی گناه را بر گردن مخاطبان این نوع از ترانهها گذاشت، چرا که اگر رسالت ترانه این باشد که به قول معروف شنونده را تکان بدهد و به شگفتی و زیبایی برساند باید گفت امروزه خیلی کم شاهد چنین ترانههایی هستیم.
روزگاری پیش از این ترانهسرایی نه به عنوان یک سرگرمی بلکه به عنوان هنری ظریف و دقیق تلقی میشد که چنین نگاهی را مدیون ترانهسرایان بزرگی چون امیر جاهد، رهی معیری، کریم فکور و بیژن ترقی بود. بیژن ترقی یکی از افرادی بود که ترانهسرایی را به سمت و سویی دیگر برد که در نوع خود بسیار بدیع و منحصر به فرد بود. به یک اعتبار میتوان او را هنرمندی پیشرو و نوآور در عرصه ترانهسرایی به حساب آورد.
سبک ترانهسرایی
بیژن ترقی بخش بزرگی از پرورش استعداد ادبی خود را وامدار وضعیت فرهنگی خانواده خود بود. پدر ترقی، محمد علی ترقی، مدیریت انتشارات خیام را برعهده داشت که به سهم خود بسیاری از آثار معروفی را منتشر کرده بود. بیژن ترقی در چنین فضای رشد کرد و با توجه به اینکه پدرش کتابخانه معتبری هم داشت. ترقی خیلی زود با مشاهیر هم عصر خود یعنی شهریار، امیری فیروزکوهی و احمد گلچین آشنا شد. اولین طبع آزماییهای او در شعر با تشویق امیری فیروزکوهی و احمد گلچین همراه بود و بدین صورت ترقی به شعر و بعدها ترانهسرایی روی آورد و تا پایان عمر هرگز این حرفه را رها نکرد.
ترقی علاقه وافری به سبک هندی داشت و حتی دیوانی را با مقدمه امیری فیروزکوهی منتشر کرد. علاقه او به سبک هندی و خیال پردازیهای بدیع این سبک به خوبی در آثار او پیداست. البته که پیچیدگی آن به پیچیدگی نازک خیالیهای شاعران سبک هندی نبود و به همین دلیل اغلب ترانههای او در عین اینکه مرز بین شعر و ترانه را در هم میشکند تا حدودی ساده فهم است و به دل مینشیند. ترقی دربه کار کاربرد ترکیبات و تشبیهات متنوع ادبی به دور از کلیشه برخورد میکرد و همین ساختاری روایی به ترانههای او داده بود. ترقی در خیال پردازی شاعرانه البته به سبک خود تبحر ویژه ای داشت.
در بررسی ترانههایی او شاهد خط روایی ویژه هستیم. گویی ترانههای او در مجالی اندک پردههای مختلفی از یک روایت ادبی را نقل میکند و در سرانجام به نتیجهای اخلاقی و انسانی حتی در ترانههای که مضمونی کاملاً عاشقانه دارد میرسد. همین ویژگی ترانههای او را منحصر به فرد کرده است. او از همان ابتدای کار ترانهسرایی به سبک خود میسرود و ترانههایش پختگی خاصی داشت. البته که این مهم حاصل مطالعات مختلف او و همنشینی اش با مشاهیر ادبی زمان خود بود.
از سالهای میانی دهه سی ترقی با اهالی موسیقی، مانند بنان، روح الله خالقی، علی تجویدی و پرویز یاحقی آشنا میشود و همین آشنایی اسبابی را فراهم میآورد تا او برای این بزرگان ترانههای ماندگاری همچون "صبرم عطا کن"، "دیگر چه خواهی"، "دل شکن"، "برگ خزان"، "می زده" و "آتش کاروان" را بسراید.
برای آشنایی با گیرایی کلام او و سبک او در ترانهسرایی کفایت میکند به یکی از معروف ترین ترانههای او یعنی "آتش کاروان" بپردازیم:
آتشی ز کاروان، جدا مانده
این نشان ز کاروان به جا مانده
یک جهان شراره، تنها
مانده در میان صحرا
به درد خود سوزد
به سوز خود سازد
سوزد از جفای دوران
فتنه و، بلای توفان
فنای او خواهد
به سوی او تازد
من هم ای یاران تنها ماندم
آتشی بودم، برجا ماندم
با این گرمیِ جان
در ره مانده حیران
این غم خود به کجا ببرم؟
با این جان لرزان
با این پای لغزان
ره به کجا ز بلا ببرم؟
می سوزم گر چه با بی پروایی
می لرزم بر خود از این تنهایی
من هم ای یاران تنها ماندم
آتشی بودم، برجا ماندم
آتشین خو هستی سوزم
شعله جانی بزم افروزم
بی پناهی، محفل آرا
بزم افروزی، تیره روزم
بخت سبک عنان اگرم همرهی کند
چو گرد ره، به بدرقهی کاروان روم
سر می کشم چو شعله که برخیزم ای دریغ
کو پای قدرتی که پیِ همرمان روم؟
درگذشت و تالیفات
بیژن ترقی پنجم اردیبهشت ماه در سال ۱۳۸۸ در سن ۸۰ سالگی پس از سالها اشتغال به ترانهسرایی و همکاری با هنرمندان بزرگ و خلق شاهکارهایی در ترانهسرایی به ویژه با پرویز یاحقی دار فانی را وداع گفت. بیژن ترقی از معدود ترانهسرایانی بود که به صورت تمام وقت و حرفهای ترانهسرایی و همچنین نویسندگی و پژوهش ادبی را دنبال کرد و تا آخرین لحظات عمر خود با عشق به این کار پرداخت.
از جمله کارهای اخیر او "شاخ شمشاد"، "گل من"، "صبح سپید" و سرود زیبای "ایران جوان" بود. ترقی هرگز خود را درگیر مسائل سیاسی و حاشیهای نمیکرد و جایگاه هنر و اخلاق را بالاتر از این مسائل میدانست. از بیژن ترقی کتابهای مختلفی منتشر شده است که هم شامل پژوهشها، اشعار و ترانهها و حتی خاطرات او میشود. ترقی اولین مجموعه اشعار خود را تحت عنوان "سرود برگریزان" منتشر کرد.
وی همچنین دیوانی از صائب تبریزی، دوجلد فرهنگ انگلیسی به فارسی خیام و پژوهشهایش درباره دیوان حزین لاهیجی را به تألیف رسانده و دست به انتشار آن زده است. ترقی مجموعهای از ترانهها و اشعار خود در رادیو را در کتاب "آتش کاروان" منتشر کرد. از دیگر کتابهای او "از پشت دیوار خاطره" است که شامل مجموعه خاطرات او با زبانی شیرین و گویا است.
یادداشت از: ابوالفضل رستگاری- خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما