هوشنگ ابتهاج؛ میراث دار فرهنگ سترگ ایرانی

ششم اسفندماه زادروز پیر پرنیان اندیش ادبیات معاصر فارسی است. هوشنگ ابتهاج بی شک یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های ادبی روزگار ماست.

به گزارش خبرنگار ایمنا، زاده فصل زمستان است، اما سال‌ها برای سرسبزی ادبیات معاصر فارسی تلاش کرده است. ابتهاج نه تنها در شعر نو که در غزل سرایی نیز توجه بسیاری به خود جلب کرده است. موفقیت او در حافظ پژوهی و پیروی از سبک غزل سرایی این شاعر در "حافظ زمانه" خواندن او بی تأثیر نبوده است. محمدرضا شفیعی‌کدکنی در سال ۹۳ به مناسبت بزرگداشت سایه نوشت: "در طول چهل و اندی سال دوستی از نزدیک و خوشبختانه بسیار نزدیک، هرگز ندیدم که او هنرمند راستینی، از مردم زمانه ما را به چشم انکار نگریسته باشد. در میان صدها دلیلی که بر عظمت او می‌توان اقامه کرد، همین یک دلیل بس که او بر چکاد بلندی ایستاده که نیازی به انکار دیگران ندارد و این موهبتی اله یاست. متجاوز از نیم قرن است که نسل‌های پی در پی عاشقان شعر فارسی حافظه‌های‌شان را از شعر سایه سرشار کردند. امروز اگر آماری از حافظه‌های فرهیخته شعر دوست در سراسر قلمرو زبان فارسی گرفته شود، شعر هیچ‌یک از معاصران زنده نمی‌تواند با شعر سایه رقابت کند. "

علی اصغر باباصفری، عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان با اشاره به تأثیر ابتهاج از حافظ به خبرنگار ایمنا می‌گوید: حافظ در پهنه شعر فارسی قله‌ای منحصر به فرد است. شعر حافظ ویژگی‌ها و شاخصه‌هایی دارد که او را در جایگاه یک شاعر برجسته بین‌المللی آورده است، چرا که سروده‌های او در اوج قله زیبایی و اندیشه است. در واقع این سخن حافظ که گفته است: "ندیدم خوش‌تر از شعر تو حافظ / به قرآنی که اندر سینه داری" یک ادعای گزاف شاعرانه نیست، بلکه ادعایی واقعی و صحیح است. چنین شخصیت با عظمتی، در طول تاریخ تأثیراتی بر روح، ذهن و جان مردم ایران، فارسی زبانان تمام دنیا و حتی غیرفارسی زبانان گذاشته است. برای نمونه، گوته که یک شاعر بین‌المللی است شعر و احساس خود را مدیون حافظ می‌داند.

وی می‌افزاید: تأثیر حافظ در برخی افراد کم و در برخی دیگر بسیار عمیق است. برای مثال این تأثیر در شاعری چون هوشنگ ابتهاج به غایت دیده می‌شود. حافظ این شاعر را مسحور خود کرده است، تأثیر سحر آمیزی بر اندیشه هوشنگ ابتهاج داشته و او را متحول کرده است. این تأثیر را می‌توان در کلام و شعر ابتهاج دید. در واقع تأثیر حافظ در فرم و درونمایه شعرهای تغزلی نو و کلاسیکی که هوشنگ ابتهاج سروده است، قابل مشاهده است. این نشان دهنده شدت، عمق و گستردگی علاقه ابتهاج به حافظ است.

این عضو هیأت علمی ادامه می‌دهد: این شیفتگی باعث شده است که ابتهاج به تصحیح دیوان حافظ بپردازد. دیوان حافظ را افراد بسیاری تصحیح کرده‌اند و هر کدام از منظر و زاویه‌ای به او پرداخته‌اند. ابتهاج نیز از منظر خود دیوان او را تصحیح کرده و در آن به تأثیر موسیقی لفظی و معنوی شعر حافظ توجهی تام داشته است. تصحیح او با عنوان "حافظ به سعی سایه" منتشر شده است. بنابراین تأثیر حافظ بر شعر و اندیشه ابتهاج عمیق، ماندگار، گسترده و غیرقابل انکار است.

پیچک شعر ابتهاج به دور تفکر می‌پیچد

بابا صفری با بیان اینکه "به تعبیر شفیعی کدکنی شعر در حکم یک گیاه پیچک است که باید بر گرد یک درخت تنیده شود و بالا برود"، اضافه می‌کند: شعر بر گرد درخت تناور اندیشه می‌پیچد و بالا می‌رود و به خودی خود نمی‌تواند روی پای خود بایستد، همانطور که گیاه پیچک نمی‌تواند روی ساقه خود بایستد و نیاز به یک تکیه گاه دارد. به میزانی که شاعر به این نکته توجه کند، شعر او غنا و جایگاه ویژه ای پیدا می‌کند.

وی معتقد است که به هر میزان که افکار شاعر با اندیشه‌ها و فرهنگ کهن ایران زمین پیوند داشته باشد، شعر او ماندگارتر خواهد شد. در واقع اینگونه نیست که شعر با اتکا بر هر اندیشه‌ای ماندگار شود، چراکه در برخی از ادوار شاعرانی داشته‌ایم که برای نمونه اندیشه‌های مارکسیستی و کمونیستی داشته‌اند، اما در تاریخ ایران ماندگار نشدند و به فراموشخانه سپرده شدند.

این عضو هیأت علمی تاکید می‌کند: اندیشه سترگ ایرانی مهم است. این اندیشه پیشینه و پشتوانه چند هزار ساله دارد، پیش از اسلام آغاز می‌شود و در زمان اسلام به غنا و قوت و اوج خود می‌رسد. به هر میزان که شاعری به اندیشه و تفکر ایرانی که زمینه اسلامی دارد توجه داشته باشد و حول محور اصول و اندیشه آن شعر بسراید، نقش اشعار او کم و بیش در خاطر و اندیشه آحاد ملت باقی می‌ماند و از آن استقبال جمعی می‌شود. شعر کسانی چون ابتهاج به دلیل پیوند با عنصر اندیشه و فرهنگ ایرانی و بهره مندی از جلوه‌های هنر، به ویژه موسیقی بسیار تأثیرگذار و ماندگار است.

بابا صفری با اشاره به جلوه موسیقی در اشعار ابتهاج می‌گوید: برخی اشعار ابتهاج توسط خوانندگان بزرگی چون مرحوم شجریان، شهرام ناظری، استاد بنان و حسین قوامی خوانده شده‌اند. از سوی دیگر حشر و نشر او با اهالی موسیقی بسیار است. علاقه ابتهاج به موسیقی وصف ناشدنی و لاینفک از وجود اوست. این مسائل باعث شده است که شعر او غنا پیدا کرده و جای خود را در بین فکر و ذهن ایرانیان باز کند به گونه‌ای که اگر بخواهیم پنج نفر را در شعر معاصر نام ببریم قطعاً یکی از آنها هوشنگ ابتهاج خواهد بود. این نشان از جایگاه ویژه، مرتبه رفیع شعری و پایگاه شاعرانگی او در جامعه ایرانی است.

وی ادامه می‌دهد: در بسیاری از غزل‌های ابتهاج جنبه تصویری می‌بینیم. شعری که مرحوم حسین قوامی از ابتهاج خوانده است: شبی که آواز نی از تو شنیدم، چو آهوی وحشی پی تو دویدم / دوان دوان تا لب چشمه دویدم، نشانی از نی و نغمه ندیدم" یک شعر کاملاً روایی و تصویری است. شنونده می‌تواند خود را همراه در حال و هوا و فضای شعر تصور کند. بسیاری از شعرهای ابتهاج این ویژگی را دارد. این عامل باعث شده است که پیوند او با مردم محکم باشد.

این استاد ادبیات خاطر نشان می‌کند: شعر ابتهاج از نظر اندیشه و تفکر نیز جنبه‌های انسانی و مخاطب عام دارد و روح انسان‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد. مجموع این عوامل باعث شده است که خواننده و شنونده از نظر روحی و ذهنی با اشعار او احساس قرابت داشته باشد.

اندیشه‌های مارکسیستی و گرایش سایه به حزب توده

بابا صفری معتقد است که هوشنگ ابتهاج فراز و نشیب‌های بسیاری در طول زندگی خود داشته و دوره زندگی او با مسائل و گرایش‌های مختلف سیاسی عجین است. در برهه‌ای از زمان اندیشه‌های مارکسیستی و کمونیستی در ایران رایج بوده و طرفداران بسیاری داشته است. اتحاد جماهیر شوروی در آن دوره در اوج قدرت خود بود و پیش چشم بسیاری از روشنفکران و حتی شاعران ایرانی به عنوان بهشت برین جلوه گر می‌شده است. ابتهاج نیز تحت تأثیر اندیشه‌های مارکسیستی قرار داشته است و مدتی به حزب توده گرایش داشته است. به همین واسطه نیز مدتی به زندان افتاده است.

وی در پاسخ به اینکه " آیا خوانندگان نسل آینده با خواندن شعرهای ابتهاج می‌توانند به مسائل سیاسی زمان او پی ببرند، می‌گوید: به نظر من اینگونه نیست. ابتهاج شعرهای خود را در فضا و حال و هوای خاصی سروده است. بسیاری از اشعار او در دوران خفقان و استبداد پیش از انقلاب است و نمی توانسته مقصود خود را صریحاً بیان کند. به همین دلیل از زبان رمز، استعاره، سمبل و نماد استفاده کرده است. مثلاً می‌گوید: دیگر این پنجره بگشای که من به ستوه آمدم از این شب تنگ، دیر گاهی است که در خانه همسایه من خوانده خروس این شب تلخ عبوس می‌فشارد به دلم پای درنگ" این شعر در وصف شرایط ایران سروده شده است. خانه همسایه همان اتحاد جماهیر شوروی است. همچنین منظور از "این شب تلخ عبوس می‌فشارد به دلم پای درنگ" استبداد زمان شاهنشاه است که به شب تصویر شده است. ممکن است خواننده امروزی با خواندن این شعر خیلی متوجه وضعیت اجتماعی و سیاسی نشود؛ مگر اینکه با سیر تحول تاریخ سیاسی و جریان‌های فکری در ایران دوره معاصر آشنا باشد. در این صورت می‌تواند اشارات شعری ابتهاج و بسیاری از شاعران دیگری چون اخوان ثالث، نادر نادرپور و حتی مشیری را دریابد.

این استاد ادبیات توضیح می‌دهد: بنابراین به صرف خواندن شعرهای او چیز چندانی عاید خواننده عام و بی‌خبر از تحولات سیاسی معاصر نمی‌شود. البته برخی از شعرهای ابتهاج تاریخ دارد و از طریق تاریخ آن می‌توان فهمید که به چه اتفاقاتی در دوره خود اشاره کرده است یا برخی از اشعار خود را تقدیم کرده است، برای نمونه شعری به مرتضی کیوان که دوست توده‌ای اش بوده تقدیم کرده است که بیانگر اموری است که او قصد بیان آنها را داشت. در دو مجموعه شعر او به نام‌های "سیاه مشق" و "تاسیان" این شعرها به صورت پراکنده دیده می‌شود. همچنین میلاد عظیمی گفت و گویی بسیار طولانی با ابتهاج انجام داده که توسط انتشارات سخن تحت عنوان "پیر پرنیان اندیش" به چاپ رسیده است. علاقمندان با مراجعه و مطالعه این دو جلد کتاب می‌توانند با فراز و نشیب‌ها و دیدگاه‌های مختلف این شاعر آشنا شوند.

با با صفری با بیان اینکه "جایگاه ابتهاج در شعر معاصر فارسی ویژه است" تصریح می‌کند: این جایگاه به دلیل ظرافت‌ها، لطافت‌ها، سرزندگی و طراوتی اشعار اوست. این ویژگی‌ها باعث شده است که شعر او تشخص و برجستگی خاصی پیدا کند و مورد توجه بسیاری از مردم قرار بگیرد. این توجه به حق و شایسته است. ابتهاج انسان وارسته، آزاد اندیش و به غایت مهربان و پاک سرشتی است. برای او آرزوی تندرستی و طول عمر دارم.

گزارش از: صدیقه کهیانی- خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 477219

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.