به گزارش خبرنگار ایمنا، نیلوفر چینی چیان مدرس دانشگاه و محقق حوزه مطالعات زنان، در یک گفتوگوی (آنلاین) مجازی با عنوان آسیبشناسی مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در ایران امروز، اظهار کرد: قبل از پرداختن به مباحث عملی بهتر است یک چهارچوب داشته باشیم تا متوجه شویم چگونه گفتمان را میتوانیم وارد جامعه کنیم و متوجه شویم چه رابطهای بین مشارکت سیاسی زنان و فضیلت جامعه وجود دارد. اگر زنان یک مشارکت فعال و مؤثر و آگاهانه داشته باشد قطعاً تأثیر رو به رشدی بر روی جامعه میگذارند که شامل پنج بخش مشارکت سیاسی به طور کل، مشارکت سیاسی زنان، عدالت، عدالت جنسیتی، توسعه و فضیلت میشود که در این راستا به فضیلت اخلاقی در زن و مرد برخورد میکنیم.
وی ادامه داد: اگر مفهوم عدالت را در تاریخ اندیشه سیاسی مورد مطالعه قرار دهیم متوجه میشویم که عدالت یک فضیلت است و باید برای تمام شهروندان اجرا شود و همه شهروندان باید از تمام فرصتها و مواهب بهره مند شوند و سیاست ورزی باید عادلانه باشد. ارسطو در خصوص فضیلت عدالت میگوید (عدالت به مانای همان فضیلت اخلاقی و بی عدالتی یک رذیلت اخلاقی است) کانت نیز به عنوان یک لیبرالیسم وظیفه گرا عدالت را به عنوان یک فضیلت اخلاقی بیان میکند.
این مدرس دانشگاه و محقق حوزه مطالعات زنان افزود: تا اوایل قرن ۱۹ زنان را جزو مخاطبان تفکرات نمیدانستند و زنان شهروند درجه دوم جامعه بودند. بعد از انقلاب فرانسه و تحولات آمریکا با ظهور بحث فمنیست، شاهد این هستیم که زنان در عرصه سیاسی اجتماعی کشور خود نقش ایفا میکنند.
وی در خصوص عدالت جنسیتی و رابطه آن با عدالت، گفت: عدالت جنسیتی با مفهوم جنس از نوع جنسیت کاملاً متفاوت است، جنس با فیزیولوژی انسان کار دارد اما وقتی از جنسیت صحبت میکنیم در واقع یک مفهوم اجتماعی را مورد صحبت قرار میدهیم. در واقع در اینجا ما باز خورد عدالت را در صحنه سیاسی اجتماعی میبینیم و منظور عدالت جنسیتی است و مفهوم عدالت جنسی از حذف تبعیض و بی عدالتی و برابری مشارکت آزادانه زنان و مردان و توانمندی بانوان بحث میکند. در کل میتوان گفت عدالت یک فضیلت است و در جامعه معنا پیدا میکند و در خانه و به دور از یک فعالیت اجتماعی معنا پیدا نمیکند، در نتیجه حضور زنان به عنوان شهروند فعال در مباحث سیاسی اجتماعی مساوی با حضور عدالت در جامعه فضیلتمند است.
چینی چیان در خصوص توسعه عدالت در جامعه تصریح کرد: توسعه بدون مشروعیت سیاسی، مشارکت سیاسی، عدالت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رخ نمیدهد. از این رو توسعه به عدالت نیازمند است و در جامعهای نابرابریهای اقتصادی، جنسیتی، نابرابریهای قومی و… وجود داشته باشد توسعه امکان ظهور ندارد. مفهوم محوری توسعه برابر است با آزادی و برابری. آزادی به مفهوم آزاد بودن افراد برای انجام فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و علمی، آزاد بودن برای اندیشیدن و حرف زدن و… که در تمام این موضوعات آزادی نقش اساسی دارد. در مفهوم آزادی زن و مرد باید برابر باشند.
وی ادامه داد: یکی از صنعتهای بین المللی که کاملاً به این موضوع اشاره دارد، سندی است که تحت عنوان اهداف هزاره سوم سازمان ملل منتشر شده است و در آن بیان کرده که توسعه همان آزادی است، آزادی در آموزش، گسترش و ترویج توانمندسازی زنان، بهبود وضعیت سلامت مادران، سهم زنان در درآمدهای حاصل از اشتغال است. در نهایت تمام این موارد تضمینی است تا جامعه به عدالت برسد. اساسیترین موضوعی که تمام کشورها باید به آن وفادار باشند این است که عدالت را پاس بدارند. هدف اصلی توسعه حذف محدودیتها و افزایش دامنه انتخاب انسانها است.
این استاد دانشگاه در خصوص چهارچوب بندی ادبیات مشارکت سیاسی زنان در جامعه عدالت محور به بیان توسعه سیاسی زنان در جامعه اسلامی زنان، اظهار کرد: در این خصوص میتوان به قرآن و سنت اشاره داشت همچنین منابع فقه اندیشهها و رویکردها، گفتمان رهبران انقلاب اسلامی امان خمینی و رهبر معظم انقلاب اشاره کرد همچنین صحبتهای شهید مطهری اشاره کرد و با استفاده از این منابع، همه چیز را چهارچوب بندی کرد.
نقش کمرنگ زنان در عرصههای مدیریتی کشور
در ادامه این گفتگوی آنلاین هدیه سادات میرترابی عضو هیئت علمی گروه حقوق دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به دیدگاههای رهبران انقلاب اسلامی در خصوص حضور زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی، گفت: در اندیشههای حضرت امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی آمده است که زن باید در عرصه سیاسی چه به صورت مستقیم چه به صورت غیر مستقیم مشارکت داشته باشد و عملاً تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. اما ما شاهد این موضوع هستیم که باوجود اینکه رهبران ارشد کشور چنین مسئلهای را تصریح میکنند و، برخی از فقها همچنان با دیدگاه خودشان حضور زنان را در عرصههای سیاسی خلاف جهت حرکت کشور میدانند.
وی در خصوص نقش زنان در بزنگاههای تاریخی، تصریح کرد: زنان در انقلاب مشروط و انقلاب اسلامی نقش بسیار زیادی داشتند اما حضور بانوان در مجلس شورای اسلامی، شوراها و وزارتخانهها بسیار کم رنگ است. یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام بدهیم تقویت فرهنگ سیاسی است، یعنی حضور زنان را در ارگانها و مناصب حکومتی بپذیریم و سپس در مرحله دوم تجدید نظر در مورد قوانینی که ورود زنان را در عرصههای مختلف محدود میکند. همچنین تشکلها را پر رنگ تر و با اهداف اصلی پیش ببریم. فقها با پذیرش وضعیت حاضر در جامعه فتواهای خودشان را تغییر بدهند. در نهایت بهتر است فرهنگ شایسته سالاری را جایگزین فرهنگ مردسالاری بکنیم.
میرترابی با اشاره به بحث مشارکت زنان، اطهار کرد: مشارکت به معنای درگیر بودن و شرکت کردن است و یکی از ملزومات اصلی برای تکامل و دموکراسی است. مشارکت ابعاد مختلفی دارد، یکی از ابعادی که میتوانیم مطرح بکنیم، مشارکت سیاسی است. تعاریف متعددی در حوزه مشارکت سیاسی تعریف شده است که یکی از اصلی ترین تفاسیر در خصوص فعالیت داوطلبان اعضای جامعه در انتخاب رهبران و شرکت مستقیم و غیر مستقیم در سیاست گذاری عمومی است. بنابراین اگر بخواهیم شاخصههایی که در بحث مشارکت ناگزیر تأثیر گذار هستند را نام ببریم میتوان به شرکت و حضور در ان جی اوها، عضویت در احزاب و انتخاب شدن در مناسب سیاسی و رأی دادن همه جز مباحثی است که در بحث مشارکت مطرح میشوند.
وی ادامه داد: در قانون اساسی واژه مشارکت سیاسی را نداریم و تنها در دو بخش واژه مشارکت به کار رفته؛ یکی در اصل سوم قانون اساسی است که در خصوص مشارکت مردم در تعیین سرنوشت سیاسی مطرح شده و دیگری نیز در اصل بیست و نه قانون اساسی آمده است که به مشارکت اقتصادی اشاره کرده است.
وی با اشاره به اینکه قانون اساسی فعلی ما بحث مشارکت زنان به شکل واضح مطرح نشده، گفت: در اصل ششم و اصل پنجاه و ششم قانون اساسی، با اتکا به آرای عمومی مردم اشاره کرده است. قطعاً تمام افراد جامعه بدون در نظر گرفتن تفکیک جنسیتی چه زن و چه مرد این حق را دارند که در حوزه انتخابات مشارکت بکنند. بنابراین در مشارکت عامه مردم وابسته به نگاه جنسیتی نیستیم و این موضوع برای افراد حقوقی جای تأمل دارد. همیشه در بحث مشارکت گفته میشود بخشی برای انتخاب شدن و بخش دیگر انتخاب کردن است.
میرترابی تصریح کرد: در اصل نوزدهم قانون اساسی، اصلی وجود دارد که باعث شده برخی از افراد برداشتهای مناسبی را از این موضوع داشته باشند. در اصل نوزدهم واژه جنسیت قید نشده است، در نتیجه دو فرضیه بر این موضوع مطرح شده است. یک سری بر این باورند هستند که به دلیل اینکه در اصل نوزده، واژه جنسیت ذکر نشده و در ادامه اصل عبارت و مانند اینها آمده است این گونه تلقی میشود که بحث جنسیت را میتوانیم به طور تمثیلی در اصل نوزدهم قرار بدهیم. افرادی که همیشه در عرصه ورود بانوان به فضاهای سیاسی دیدگاه منفی را مبنا قرار بدهد بیان میکنند که چون قانون گذار بحث جنسیت را در اصل نوزدهم قید نکرده است نمیتوانیم چنین برداشت مطلقی را داشته باشیم.
وی با اشاره به اصل بیستم قانون اساسی، گفت: بسیاری از حقوق دانان بر این باورند که خلأ موجود در اصل ۱۹ به نوعی جبران شده است و دقیقاً با ورود زنان و تساوی زنان در برابر قانون روبرو هستیم. در اصل بیستم بیان شده است که زن و مرد در برابر قانون با یکدیگر برابر هستند. اما بحثی که پیش میآید این است که آیا قوانین عادی که در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد دلالت بر برابری زن و مرد در حوزههای مختلف هست یا خیر. در قانون کار این موضوع برابری مطرح است اما در قانون مدنی به نظر میرسد بحث برابری چنانچه لازم است مورد برسی قرار نگرفته است.
وی ادامه داد: در قانون اساسی که مادر همه قوانین در جمهوری اسلامی ایران است و به عنوان برترین سندی که به تأئید ملت رسیده، در هیچکدام از قوانین قانون اساسی ممنوعیتی برای تصدی و ورود زنان به سمتهای قضائی، اجرایی و قانون گذاری وجود ندارد. یعنی اگر هر یک از اصول را مورد برسی قرار بدهند نمیشود این برداشت را داشت که باید از ورود زنان در هریک از این عرصهها جلوگیری بشود. اما نگرشهای سنتی و تفسیر مردانهای که از این قوانین به عمل میآید زمینه ورود زنان را با محدودیت مواجه میکند و مانع از بروز ظرفیتهای واقعی قانون اساسی میشود.
جایگزین کردن فرهنگ شایسته سالاری به جای مردسالاری
میرترابی افزود: در کنار این موضوعات شورای عالی فرهنگی نیز منشوری با عنوان حقوق و مسئولیت زنان مطرح کرده است که در سال ۸۵ به تصویب رسیده است که تبیین کننده جایگاه زن در عرصههای داخلی و بین المللی است. در حوزه بین المللی نیز ما اسناد مختلفی از جمله میثاقین، اعتلاف جهانی حقوق بشر را داریم، همچنین کنفرانسهایی متعددی در عرصه بین المللی وضع شده تا بانوان بتوانند در عرصههای سیاسی کشور ورود پیدا کنند و جایگاه مناسبی به دست آورند.
وی با اشاره به عدم محدودیت قانونی برای مشارکت زنان، اظهار کرد: بجز قانون باید پارامترهای اصلی را مورد برسی قرار بدهیم. یکی از موضوعات بحث شرع است که باید این موضوع که شرع توانسته مانع از حضور زنان در مشارکتهای اجتماعی شود مورد بررسی قرار بگیرد و باید تاریخ صدر اسلام را مورد بررسی قرار بدهیم. این موضوع روشن است که شرع برای ما منعی ایجاد نکرده است. حضرت زهرا از زمان رحلت پیامبر تا شهادت خودش یک عمل سیاسی در حوزه رهبری عهده دار بوده است؛ لذا اسلام با شفافیت و صراحت حضور بانوان را در عرصه سیاسی مورد قبول و پذیرش داد.
وی ادامه داد: بعضی از فقها نسبت به بعضی آیات تفاسیری را مطرح میکنند که به نظر میرسد این تفاسیر با آنچه که در عملکرد وجود دارد در تعارض است. برای مثال آیه ۳۴ سوره نساء، آیا زنان مهجور هستند که نیاز به قیم دارند؟ تفاسیری که بعضی از فقها مطرح میکنند مبنی بر این موضوع است که نه تنها در حوزه زوجیت که در تمام عرصههای زندگی بحث قیومیت را باید برای بانوان در نظر بگیریم. این در حالی است که اگر به ادامه آیه توجه میشد، متوجه میشدند آنچه اشاره شده مباحث مالی این موضوع است که در حوزه مالی ما ناگزیر هستیم استقلال زنان را برای حضور در عرصههای دیگر بپذیریم.
میرترابی با اشاره به دیدگاههای رهبران انقلاب اسلامی در خصوص حضور زنان در عرصههای سیاسی و اجتماعی، گفت: در اندیشههای حضرت امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی آمده است که زن باید در عرصه سیاسی چه به صورت مستقیم چه به صورت غیر مستقیم مشارکت داشته باشد و عملاً تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. اما ما شاهد این موضوع هستیم که با وجود اینکه رهبران ارشد کشور چنین مسئلهای را تصریح میکنند، برخی از فقها همچنان با دیدگاه خودشان حضور زنان را در عرصههای سیاسی خلاف جهت حرکت کشور میدانند.
وی در خصوص نقش زنان در بزنگاههای تاریخی، تصریح کرد: نقش زنان در انقلاب مشروط و انقلاب اسلامی نقش بسیار زیادی بوده اما حضور بانوان در مجلس شورای اسلامی، شوراها و وزارت خانهها بسیار کم رنگ است. یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام بدهیم تقویت فرهنگ سیاسی است، یعنی حضور زنان را در ارگانها و مناسب حکومتی را بپذیریم و سپس در مرحله دوم تجدید نظر در مورد قوانینی که ورود زنان را در عرصههای مختلف محدود میکند. همچنین تشکلها را پر رنگ تر و با اهداف اصلی پیش ببریم. در نهایت بهتر است فرهنگ شایسته سالاری را جای گزین فرهنگ مردسالاری کنیم.
نظر شما