به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، بسیاری از محققان شهری رویکرد طب سوزنی شهری را همانند دارویی بسیار مفید فرض میکنند که میتواند به بهبود مشکلات یک منطقه یا حتی شهر منجر شود. این استراتژی، ترفندهای تغییرات شهری متعددی را در بر میگیرد که به عنوان مثال به احیای بستر رودخانهها، سازماندهی دوباره مراکز اجتماعی، پیادهراه سازی، ایجاد کافهها و رستورانهای کوچک یا حتی نصب چراغهای کریسمس در مرکز یک شهر منجر میشود. همانطور که درمان یک بیماری به تعامل بین بیمار و پزشک معالج بستگی دارد، طراحی موفق شهری نیز مستلزم واکنشهای مثبت از طرف شهروندان و مقامات شهری است که طب سوزنی این تعامل را امکانپذیر میکند.
طب سوزنی شهری مجموعهای از مداخلات با مقیاس کوچک، اما در عین حال با تمرکز بالا را در بر میگیرد که میتواند به احیای کامل یک مکان متروکه یا فضای بدون استفاده در یک شهر و محیط اطراف آن منجر شود. این کار میتواند در نتیجه پخش یک موسیقی، رنگآمیزی فضاهای عمومی، افزودن سیستمهای روشنایی جدید، مدیریت بهتر آب، استفاده از حمل و نقل هوشمند، زیباسازی چشماندازهای شهری و حتی استفاده از چترهای رنگارنگ بر فراز آسمان یک خیابان امکانپذیر شود. در واقع، هر گونه مداخله کوچک شهری با بیشترین پیامد را میتوان نوعی طب سوزنی در نظر گرفت که نقش مهمی در افزایش زیستپذیری آن ایفا میکند.
چه کسانی طب سوزنی شهری را انجام میدهند؟
بدیهی است که پیادهسازی رویکردهای طب سوزنی نیازی به آموزش خاصی ندارد و هر شخصی با خلاقیت خود میتواند از طریق پیادهسازی ایدههای جالب در مقیاس کوچک بیشترین تغییرات را در شهرها یا محل زندگی خود به وجود آورد. در واقع، برنامهریزان شهری تمام ساکنان را به جستجوی فضاهای مرده و پیادهسازی نوآوریهای خود برای افزایش هر چه بیشتر نشاط در آنها دعوت میکنند. این رویکرد که برای اولین بار توسط مارکو کاساگرانده، پدر طب سوزنی، ارائه شد خلاقیت و آزادی ایدهها را برای تمامی شهروندان در بر میگیرد. بنابراین، ساکنان یک شهر میتوانند در فرآیند طراحی مشارکتی به طور خلاقانه ایدهپردازی کنند و محیط زندگیشان را مطابق میل خود توسعه بخشند.
تفاوت بین طب سوزنی شهری و شهرسازی تاکتیکی
طب سوزنی شهری و شهرسازی تاکتیکی ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند؛ در هر دو رویکرد، از ترفندهایی با مقیاس کوچک برای ایجاد بیشترین تغییرات در شهرها استفاده میشود که به بهبود کیفیت زندگی، تقویت ارتباط بین شهروندان و افزایش نشاط شهری بهره گرفته میشود. علاوه بر این، در هر دو روش، شهروندان نقشی به مراتب مهمتر از مقامات شهری ایفا میکنند که البته نقش افراد در طب سوزنی بسیار بیشتر از شهرسازی تاکتیکی است. با این حال، در طب سوزنی اقدامات مداخلهای ممکن است بسیار جزئیتر از شهرسازی تاکتیکی اتفاق بیافتد و البته پیامدهای بهتری را هم در بر داشته باشد. در طب سوزنی، مقامات شهری به ندرت ممکن است وارد مداخلات شوند و بیشتر تغییرات توسط خود شهروندان صورت میگیرد. مهمتر از همه اینکه در شهرسازی تاکتیکی معمولاً تغییراتی کوچک و موقت صورت میگیرد که اغلب به اهدافی بلندمدت و توسعههایی دائمی در شهرها ختم میشود. این در حالی است که در طب سوزنی، مردم در پیادهسازی مداخلات خود، اهدافی درازمدت را در سر نمیپرورانند و تغییرات ممکن است بعد از مدت زمانی کوتاه، اهمیت خود را از دست دهد.
طب سوزنی در درازمدت
اگرچه طب سوزنی شهری بیشتر شبیه به یک دارو برای حل مسائل طراحی شهری عمل میکند، با این حال، میتواند به بازگرداندن مالکیت فضاهای عمومی به شهروندان منجر شود و تغییرات درازمدتی را نیز شامل شود. علاوه بر این، احیای زمینها، مکانها و فضاها میتواند پیامدهای مثبتی را برای کل شهر به ارمغان آورد که در این راستا، سهیمسازی مردم بسیار مؤثر واقع میشود.
بدیهی است که همیشه تغییر یک شهر امکانپذیر نیست، با این حال، میتوان از طریق ارائه ایدههای کوچک تنشهای موجود در یک شهر را به حداقل رساند و نشاط را برای شهروندان به ارمغان آورد. از سوی دیگر، به علت اینکه هر ساله مقامات رسمی بودجههای محدودی برای ایجاد تغییرات مثبت در شهرها دریافت میکنند، امکان دستیابی حداکثری به رضایتمندی شهروندی وجود ندارد. بنابراین، ساکنان هر منطقه میتوانند با مداخلات کوچک خود و صرف کمترین هزینه، محیطهایی برای سکونت خود به وجود آورند که بیشترین رضایتمندی آنها را در پی دارد.
نظر شما