به گزارش خبرنگار ایمنا، شهرام ناظری بی شک یکی از چهرههای فراموش نشدنی فرهنگ و هنر ایرانی است که با بینش عمیق و معنوی خود وجهی دیگر از موسیقی ایرانی را به جهانیان معرفی کرد که در دنیای امروز جذابیتهای خاص خود را دارد. ناظری در محیطی کاملاً فرهنگی و در میان علاقمندان اشعار و اندیشههای ناب و اصیل پارسی رشد کرد. او از کودکی با شعر و موسیقی و اندیشههای عرفانی پیوند ناگسستنی برقرار کرد که تا امروز هم در هنر و هم در زندگی او متبلور شده است. شیوه خوانندگی ناظری هم از لحاظ فنی و هم از نظر میزان تاثیرگذاریاش در اجتماع، بسیار درخور توجه است.
لحن حماسی و عارفانه
ناظری خوانندهای جسور با لحنی با طراوت و حماسی بود. رنگ و جنس صدای ناظری کاملاً منحصر به فرد است. طنین صدای او به حدی ویژه است که حتی به سختی میتوان در تقلید از آن موفق بود. این موضوع در کنار لحن حماسی و عارفانه، او را به خوانندهای مطرح در سطح جهانی تبدیل کرده است. با مراجعه به نمونههای صوتی آوازهای پیشینیان در صد سال اخیر میتوان پی برد که به مقوله "لحن" در خوانندگی توجه ویژهای نشده و صرفاً محدود به چند لحن رسمی و مورد قبول در میان موسیقیدانان شده است.
این در حالی است که در موسیقی نواحی (که جدای از موسیقی دستگاهی نیست) با لحنهای خوانندگی متنوعی برخورد میکنیم که بسیار غنی هستند. لحن حماسی و حتی مضامین حماسی در موسیقی ایران بسیار مغفول مانده است و بنا بر مقتضیات اجتماعی_فرهنگی به این سبک و سیاق خواندن خارج از عرف بوده است. در حالی که گونههای هنری بسیاری از این نوع آوازخوانی در سراسر مناطق ایران به ویژه کرمانشاه، کردستان و چهارمحال بختیاری به چشم میخورد.
ناظری با در آمیختن لحن حماسی خود با مضامین عارفانه نشاطی به آواز ایرانی هدیه داد که مختص خود اوست. حماسه عرفانی همان چیزی است که مطابقت کاملی با دورانی حساس از تاریخ ایران دارد. شاید به همین دلیل است که موسیقی او سخت توانسته با مردم و تناسبات اجتماعی سیاسی آنها ارتباط برقرار کند آثاری که وی با همکاری کانون چاووش تولید کرده است با لحن حماسی و صدای نافذ و تحریرهای جدیدش بسیاری را شیفته خود کرد.
آواز پرشور و با طراوت او در ضربی شوشتری به همراه محمدرضا لطفی همان ابتدا او را به عنوان هنرمندی دغدغهمند با صدایی ویژه شناساند. جدای از آثار ارزشمند او با کانون چاووش مانند آزادی، شهید، مرا عاشق، عاشق سرمست و دلیرانه آثار بعدی او غالباً با مضامین عرفانی و اشعار کلاسیک بود. آثاری همچون مثنوی موسی و شعبان، صدای سخن عشق، گل صد برگ، کیش مهر و بی قرار که افزایش محبوبیت او را در بین مردم در پی داشت.
ناظری به نوازندگی سه تار آشنایی دارد و تسلطش بر ردیف و تجربیات متفاوت او نزد اساتید مختلف همچون نورعلی برومند، عبدالله دوامی، محمود کریمی، احمد عبادی، غلامحسین بیگجه خانی و حسین قوامی او را با روایتهای مختلف از ردیف و نگرشهای متنوع اساتید موسیقی به آن آشنا کرد. از این رو وی در آلبومهایی همچون ساقی نامه، شورانگیز و یادگار دوست به خوبی تسلط خود را به ردیف و ظرایف آن به نمایش گذاشته است.
فعالیتهای جدید روی شاهنامه و شعر نو
ناظری پس از همکاریهای گسترده خود با ذوالفنون، پورناظری و عندلیبی دنبال خلق فضاهای کاری جدید و بکر بود. یکی از موضوعات درخور توجه تلاشهای آوازی او روی شاهنامه فردوسی است. اثری که به دلیل پیچیدگیهای خاصش موجب شده بود کمتر کسی به سراغ آن برود. ناظری با پژوهشهای خود درباره نحوه اجرای شاهنامه و خلاقیتهای جسورانهاش بر جذابیتهای دراماتیک صدایش بیش از پیش تاکید کرد و توانست گامی بزرگ در این زمینه بردارد که بسیار موفق بود؛ ضمن اینکه لحن حماسی او در آواز کمک زیادی به او کرد.
تلاشهای او در این زمینه را میتوان در آلبومهای آواز اساطیر و درفش کاویانی به خوبی دید. همچنین با آنکه عامه مردم ناظری را با اجرای بی نظیر او با اشعار کلاسیک میشناسند، اما یکی از مهمترین آثار او در گلستانه با آهنگسازی هوشنگ کامکا روی اشعار سهراب سپهری است که هم سازهای ایرانی و هم سازهای ارکستر سمفونیک در رنگآمیزی این اثر نقش ایفا کردهاند. ناظری در این آلبوم به نحوه ادای کلمات و کشش نتها توجه زیادی کرده است و متناسب با اشعار سهراب فضاسازیهای آوازی خلاقانهای به وجود آورده است.
ناظری پس از دریافت نشان لژیون دونور فرانسه بر تولید آثار ارکسترال و همکاری با آهنگسازان جدید تمرکز بیشتری کرد. مهمترین ویژگیهای سبک خوانندگی ناظری را میتوان توجه ویژه او به وجوه دراماتیک آواز، آکسانها و تغییرات غافلگیر کننده داینامیکی، تحریرهای منحصر به فرد، اجرای متفاوت اوزان اشعار، تغییرات مکرر و خلاقانه در تندا و حالتهای اجرا اشاره کرد. همین ویژگیهای مختص او باعث شده تا او یکی از بهترین اجرا کنندگان آثار مولوی باشد. شوریدگی غزلیات مولانا با صدای باطراوت و پر شور ناظری همخوانی عجیبی دارد. بی جهت نیست که در دنیا نام او را بیش از هر کسی با مولانا میشناسند. گویی ناظری این میراث گران بها را که در دنیای ماشینی و بی تکاپوی امروز هر مخاطبی را سر ذوق میآورد از زندگی در میان آواهای شور آفرین و عارفانه مردمان کرد به ارث برده است.
یادداشت از: ابوالفضل رستگاری - خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما