به گزارش خبرنگار ایمنا، ۲۰ بهمن ۱۳۵۷، مهندس مهدی بازرگان، سیاستها و وظایف دولت موقت خود را با اعلام در رادیو و تلویزیون به گوش مردم رساند، اما درگیریهای شدید میان همافران و دانشجویان نیروی هوایی با افراد گارد جاویدان تهران ادامه داشت.
بازرگان در سخنان خود گفت: دولت آقای بختیار با این قصد و داعیه روی کار آمد که آزادی پس گرفته شده از مطبوعات را مجدداً بازگرداند و حکومتهای نظامی شهرستانها را منحل و تعطیل کند. آزادی اجتماعات بدهد، باقیمانده زندانیان سیاسی را تصفیهکند، البته نه تصفیه به معنای استالینی بلکه به معنای انسانی و شاه را هم روانه خارج کند و وعدههای دیگر.
وی ادامه داد: قسمتهایی از این برنامهها انجام شد و بنده برای رعایت انصاف باید بگویم که دولتهای قبلی نکردند و نتوانستند یا نخواستند. ایشان شکایت و گله دارد که چرا از اعمال من تقدیر نمیکنید. بحث بر سر اینها نیست. اینها به جای خود محفوظ، آنچه مورد اشکال و ایراد و اختلاف است ایراد قانونی بودن دولت ایشان و نشستن و گفتن ایشان سر جای همان غاصبان و دشمنان ملت و تمکین کامل نکردن به خواسته ملت و انقلاب است.
نخستوزیر دولت موقت با بیان اینکه نیت بنده و دولتی که از آنها دعوت برای همکاری خواهم کرد این است که برای مردم ایران و خلق ایران کار کنیم، افزود: بنابراین متقابلاً از مردم ایران و خلق ایران انتظار توکل داریم. شعار همیشگی آقا این بوده است که من زبان مردمم، الهام از مردم میگیرم، برای مردم کار میکنم و در میان مردم هستم. اگر ما اسلام و دموکراسی را مترادف و کنار هم قرار دهیم به همین معناست. بیان دیگری است از کلام خدا و خلق یا خالق و خلق. خواسته خدا خواسته خلق است و خواسته خلق باتقوا خواسته خداست.
بازرگان درباره وظایف دولتش گفت: همانطور که اطلاع دارید و مقام رهبری انقلاب در انتصاب رئیس دولت اعلام کردند، خطوط اصلی و وظایف دولت موقت به قرار ذیل است؛ احراز و انتقال قدرت، ارائه و اثبات حقانیت (همان رفراندوم)، احیا و اداره و اصلاح مملکت، انتخابات مجلس مؤسسان و ارجاع به آرای عمومی برای تدوین و تصویب قانون اساسی جدید، انتخابات مجلس شورای ملی و استعفا و تحویل کار به رئیسجمهور و دولت رسمی بعدی.
هواداران شاپور بختیار نیز در استادیوم امجدیه تهران اجتماع کردند و با شعارهایی مثل "بختیار بختیار سنگرتو نگه دار" دست به تظاهرات زدند. تظاهرات این افراد با درگیری از سوی مخالفان همراه شد و چند نفر مجروح شدند. در پایان این اجتماع، هواداران بختیار بیانیهای منتشر کردند که در بخشی از آن آمده بود: "اجرای کامل قانون اساسی، آزادی قلم و بیان دور از اختناق و تعصبات، کوتاه کردن دست عوامل بیگانه و خائنین وطن در موقع راهپیمایی گروههای پشتیبان قانون اساسی، احترام به ارتش و به افراد نیروهای مسلح شاهنشاهی که حافظ استقلال و تمامیت ارضی ایران هستند." این گروه همچنین از کلیه حاضران دعوت کرد که هفته آینده در میتینگی با همکاری کلیه ارگانهای سیاسی جبهه وحدت ملی ایران شرکت کنند.
شاپور بختیار در گفتوگو با کیهان اینترنشنال، درباره مذاکره با مهندس بازرگان گفت که "کانال مذاکره خیلی ساده است. ما خودمان با یکدیگر تماس دوستانه داشتیم. رابطه به وسیله دوستان هم داریم ولی با ایشان به طور رسمی از وقتی نخستوزیر شدم و به اصطلاح از آقای خمینی حکم گرفتهاند تماس نداشتهایم. اگر آقای بازرگان میخواهند وزرایی در کابینه من داشته باشند ما حرفی نداریم. اتفاقاً آدمهای باارزشی در اطراف ایشان هستند. اگر ایشان بخواهند راجع به انتخابات آینده قانون اساسی و اینگونه مسائل صحبت کنند بنده آمادگی دارم ولی به عنوان اینکه بنده استعفا بدهم به نفع ایشان یا به نفع هر دولت دیگری، این مساله به نظر من در شرایط کنونی قابل طرح نیست. "
به گفته همافران ارتش، زمانی که رادیو اعلام کرد، فیلم ورود امام خمینی (ره) بعد از اخبار تلویزیون نمایش داده خواهد شد، آنها در سالن پادگان اجتماع کردند. در این روز، پس از خبر ساعت ۲۰، تصاویری از دوران اقامت حضرت امام خمینی (ره) در پاریس از شبکه سراسری تلویزیون پخش شد و همزمان با پخش این تصاویر، همافران نیروی هوایی در پادگان فریاد الله اکبر سر دادند.
فریاد الله اکبر همافران در پادگان و در حمایت از امام خمینی (ره) باعث خشم افسران و کارکنان ضد اطلاعات نیروی هوایی شد. اخطارهای تند آنان به همافران با درگیری و تیراندازی و ورود گارد شاهنشاهی به پادگان مواجه شد. با حمله مأموران گارد جاویدان به پادگان نیروی هوایی تهران، جنگ خیابانی آغاز شد. با بالا گرفتن این درگیریها، مردم ساکن در اطراف خوابگاه همافران، هنگامی که از حمله نیروی گارد به آنها آگاه شدند، دیگران را با خبر کرده و طولی نکشید که جمعیت انبوهی در کنار دیوار خوابگاه گرد آمدند و با فریاد اللهاکبر از همافران حمایت کردند.
مردم برای کمک به همافران ارتش، وارد پادگان شدند، اما لولههای مسلسل گارد شاه به سمت مردم چرخید و آنها را هدف گلوله قرار دادند. اجتماع مردم در کنار خوابگاه همافران نیروی هوایی که از ساعت ده شب آغاز شده بود، ادامه یافت. ترس مردم این بود که در صورت پراکنده شدن، نیروهای گارد مجدداً به همافران حمله کنند، لذا از دفتر حضرت امام (ره) کسب تکلیف کردند که دفتر امام (ره) توصیه کردند که پراکنده نشوید.
مردم در کنار خوابگاه نیروی هوایی همچنان شعار میدادند و با آتش زدن لاستیکها خود را گرم میکردند؛ در ساعت سه و نیم بعد از نیمه شب، مأموران حکومت نظامی با خودروهای نظامی و درحالیکه از دور با شلیک رگبار مسلسلها به طرف هوا در صدد ترساندن مردم بودند، به اجتماع مردم حمله کردند. در این هنگام مردم به کوچههای اطراف پناه بردند اما مأمورین توانستند یکصد و پنجاه و دو نفر را دستگیر کرده و به محل استقرار حکومت نظامی در کلانتری تهران و منتقل کنند. در بین دستگیر شدگان دو روحانی نیز حضور داشتند. در این میان عدهای شهید شدند و این درگیری تا صبح روز بعد همچنان ادامه داشت.
نظر شما