به گزارش خبرنگار ایمنا، بافتهای ناکارآمد بخشی از بافتهای یک شهر است که عملکرد متناسبش را از دست داده و نمیتواند نقش خود را در رشد، توسعه و حیات شهری به درستی ایفا کند.
در ادبیات شهرسازی امروز، بافتهای ناکارآمد شهری دیگر صرفاً محدود به بافتهای فرسوده یا حاشیهای نمیشود بلکه هرگونه بافتی که نتواند پاسخگوی نیاز شهر و ساکنان آن باشد، جزو بافتهای ناکارآمد شهری محسوب شده و نیازمند رسیدگی است با این حال بافتهای فرسوده و تاریخی شهرهای ایران از مهمترین بافتهای ناکارآمد شهری محسوب میشود که روند احیای آنها به واسطه وجود جریانهای عمیق اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، همچنین ویژگیهای کالبدی آنها چندان آسان نیست. در این زمینه با " حامد اخگر، دکترای شهرسازی" گفتوگویی داشتهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید:
مشکلات بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری چیست؟
مساحت کم قطعات در محلات و محدوده بافتهای فرسوده شهری که در برخی موارد به زیر ۵۰ متر مربع نیز میرسد و همچنین تراکم بالای جمعیت ساکن در آنها، موجب بروز نابسامانیهایی در همجواریها و روابط اجتماعی این محدودهها شده است. همچنین کمبود خدمات بهداشتی، فقر امکانات شهری، نارسایی شبکههای تاسیساتی موجود، نبود فضاهای سبز، آلودگیهای صوتی و سایر نارساییهای زیست محیطی، این عرصههای شهری را به محیطی غیر بهداشتی با پایینترین سطح سلامت برای ساکنان آن تبدیل کرده است.
با توجه به گستردگی پدیده فقر شهری در مناطق فرسوده شهر این محدودهها مناسبترین عرصه برای بروز انواع بزههای اجتماعی بوده که خود میزان امنیت محله را کاهش داده و نارضایتی ساکنان از محیط و محله خود را همراه دارد. اگر چه ساکنان این مناطق در زمره شریفترین طبقات اجتماعی هستند، اما مشکلات اجتماعی فراوانی دامنگیر عرصههای سکونتی آنان است.
ساخت و سازهای بیرویه و خارج از برنامه و ضعف نظام کنترل ساخت و ساز در نواحی فرسوده موجب پدیداری اغتشاش فضایی_بصری در منظر شهری شده و ضمن ایجاد نابسامانیهای فضایی بحران هویت را نیز در بردارد. نابسامانیهای فضایی، اغتشاش بصری و بحران هویت نیز از سایر مؤلفههای لایههای ساختاری بافتهای فرسوده هستند. به علاوه اکثر ساکنان بافتهای فرسوده سطح درآمد بسیار پایین دارند و گروههای عمدهای از این ساکنان نیز صرفاً به دلیل پایین بودن قیمت اجاره بها در این مناطق زندگی میکنند که این عوامل موجب پایین آمدن سطح مشارکت در نوسازی بافت شده و مانع جدی برای نوسازی و نگهداشت بافت به شمار میرود.
ناپایداری کالبدی، مقاوم نبودن ساختمانها و فرسودگی ساختاری از اصلیترین مؤلفههای این حوزه است که تهدیدی بزرگ برای جان ساکنان این مناطق است و فرسودگی کالبدی، این مناطق را به آسیبپذیرترین عرصه در مواجهه با بلایای طبیعی تبدیل کرده است که خود خسارات غیرقابل جبرانی همراه دارد.
از دیگر مؤلفههای بافت فرسوده نفوذناپذیری و نارساییهای موجود در شبکه ارتباطات و عرض کم معابر، طولانی بودن زمان دسترسی به خدمات و وسایل نقلیه اضطراری از قبیل ماشینهای آتشنشانی و آمبولانس است که بر ناکارآمدی و نابسامانی این مناطق افزوده است. نفوذ ناپذیری در این محلات، امکان دسترسی به خدمات امدادی را کاهش داده که ساکنان را با مخاطرات جدی رو به رو خواهد کرد.
احیای بافتهای فرسوده شهری چگونه ممکن میشود؟
ایجاد تنوع در کاربری بافت و ساماندهی انواع فعالیتها در یک پهنه به نحوی که سراسر یک معبر را اشغال کند و در نظر داشتن حریم عملکردی کاربریها با توجه به حفظ آرامش و آسایش در محلات مسکونی و جلوگیری از اختلاط سایر کاربریهای ناسازگار به درون ریز محلات یکی از این موارد است. توسعه و ایجاد کاربریهای گردشگری و تفریحی و فرهنگی نیز به شکل متناسب با دانه بندی بافت و درون محلات همراه با در نظر داشتن پیاده راهها به عنوان رکن اساسی تأثیر در زندگی انسان در بافت و ایجاد فضای سبز در بافت باید مورد توجه قرار گیرد.
به علاوه، کاهش ترافیک شهری، محدودیت تردد سواری و توسعه حمل و نقل عمومی، ساماندهی صنایع و خدمات فنی در پهنه شهری و تصحیح بافتهای شهری، جلوگیری از گسست شهر توسط بزرگراهها، راه آهن، کاربریهای بزرگ، ساماندهی بافت شهری با توجه به مرفولوژی (ریختشناسی) زمین و نظام بخشی زیرساختها و تأسیسات زیربنایی و روبنایی شهری از دیگر راهکارهای اصلاح و بهسازی بافتهای موجود و پیشگیری از ایجاد بافتهای مسئلهدار است.
مشارکت مردم ساکن در این بافتها در روند احیا چه ضرورتی دارد؟
شناخت مسائل و مشکلات، یافتن راه حلها، استفاده بهینه از امکانات و افزایش توانمندیها، نیازمند یک سیستم مدیریتی پویا است که مردم در آن مشارکت داشته باشند. چه بسا بسیاری از مشکلات و ناسازگاریهای شهر از یک بافت شهری آغاز شده و سپس دامنگیر تمام شهر شده باشد و بدون حضور و مشارکت پذیری شهروندان عملاً تحقق هیچ کدام از روشها را نمیتوان مدنظر داشت. عامل اصلی در تحقق عدم فرسودگی، هویت زایی و هم افزایی شهروندان در راستای جلوگیری نسبی و مطلق ناشی از فرسودگی عملکرد و جریانهای با همستان یا شهر خواهد بود و در این رابطه، نقش شهروندان مؤثر است.
بین روشهای احیای بافت فرسوده و بافت تاریخی تفاوت وجود دارد؟
محور خطی بازار با فضاهای باز و همچنین قرار گیری مراکز مهم مذهبی و دولتی در کنار آن، همراه با محلات کوچک و بزرگ مسکونی ساختار شهر قدیمی ایوان را تشکیل داده و شکل خطی و پیوسته کالبد شهر، امکانی برای رشد و توسعه متناسب و همگن آن ایجاد میکند. در اکثر شهرها با ورود ماشین و توسعه راهها، ساختار قدیمی شهرها دستخوش تغییرات اساسی شده و شالوده شهرها تغییر شکل یافته است.
همچنین با گسستن ساختار قدیمی شهر دسترسی به محلات و راستههای بازار از هم گسیخته و هیچ تدبیر و اقدام ویژهای نشده است. بدین سبب نخستین ویژگی که سبب فرسودگی بافت تاریخی میشود، نبود نفوذ و دسترسی مناسب شهری به درون بافت بوده و دومین ویژگی که سبب آسیب دیدگی بافت میشود از بین رفتن تناسب کاربریهای است.
رشد فضاهای صنعتی و کارخانجات در بافت شهر، موجب از بین رفتن کیفیت مسکونی خانههای مجاور و به تدریج استفاده از اراضی آنها جهت توسعه کاربری صنعتی میشود. رشد و افزایش خدمات تجاری در اطراف بازار سبب نفوذ کاربری تجاری در بافت مسکونی اطراف بازار و همچنین استفاده از کاربریهای مسکونی برای انبارها و کارگاهها در جهت خدماترسانی به کاربری تجاری میشود.
با توجه به این شرایط معمولاً کیفیت ارزشی بافت مسکونی کاهش یافته، در نتیجه ساکنان قدیمی و بومی، منطقه را رها کرده و جایگزین آنها طیف متنوعی از مهاجران از شهرها و روستاهای اطراف با درآمد پایین و کم درآمد میشود.
یکی از راهکارهای حفظ بافتهای ارزشمند تاریخی، توسعه فضاهای گردشگری و فرهنگی و تفریحی در مجاورت آنها است. با در نظر گرفتن این تدبیر ارزش سکونتی منطقه حفظ شده و همینطور اجتماع به طور کلی برای زندگی در این بافت اشتیاق بیشتری خواهد داشت و مردم برای سکونت در مرکز شهر بهای بیشتری میپردازند که نمونه این راهکار در شهرهای اروپایی نظیر پاریس، فلورانس، رم و ونیز بسیار دیده میشود.
عامل مؤثر دیگر در فرسودگی بافت تاریخی، آلودگی است؛ به دلیل متمرکز شدن فضاهای تجاری و کارگاهی و در نتیجه احداث انواع پایانهها و انبارها و تردد بیش از حد اتومبیلها در بافت، آلودگی هوا و آلودگی صوتی بسیار ایجاد میشود. برای احیا و باز زندهسازی بافتهای تاریخی و ارزشمند، پیشنهاد میشود که تردد اتومبیلهای شخصی و سواری محدود شود و حمل و نقل عمومی با بکارگیری استانداردهای زیست محیطی افزایش یابد و راههای دسترسی درون بافت نیز برای خدماترسانی مناسب شهری تصحیح شود.
ساماندهی کاربری درون بافت شهری با در نظر داشتن اینکه به بافت مسکونی صدمهای وارد نشود، همچنین افزایش ارزشهای سکونتی و ایجاد نکات مثبت در بافت جهت بالا بردن حس ماندگاری در محل توسعه فضاهای گردشگری، تفریحی و فرهنگی به همراه باز زندهسازی یادمانها و عناصر شاخص تاریخی و همچنین ساماندهی نظام سبز محلی و منطقهای نیز از جمله اقداماتی است که باید برای احیا و باز زنده سازی بافتهای تاریخی به کار گرفته شود.
تاکید بر حفظ فضای ارزشمند تاریخی مبتنی بر نگهداری در ابعاد مختلف و در مرحله دوم بازآفرینی فضا است که نقش دوم در بافت فرسوده مؤثرتر و پیشروتر است. البته این التقاط نباید این تصور را ایجاد کند که جریان پذیری و عملکرد آفرینی و هویت زایی در مکان و فضا در بین دو بافت مختلف است بلکه نوع عمل طراحانه و برنامه ریزی در اولویت بندی فرآیند متفاوت خواهد بود.
صدور پروانه رایگان در بافت فرسوده، تا چه اندازهدر فرآیند احیا کمک خواهد کرد؟
این امر شاید بتواند در طولانی مدت ضمن افزایش میزان ساخت و ساز، نفوذ پذیری و پایداری مستحدثات را افزایش دهد و صدور پروانه و نبود رویه تخلف سازی میتواند امر تفکیک و ریزدانگی را به تجمیع و تملیکی واحدها تغییر دهد.
بدون شک افزایش ضریب نفوذ بهره برداران در بافتهای فرسوده میتواند ضریب جامعه پذیری و امنیت اجتماعی را افزایش دهد و موجب تحقق رونق و حیات اجتماعی و اقتصادی شود البته باید از لبه سازی که بیشتر مورد توجه سازندگان، به دلیل معابر تفکیک کننده در اینگونه بافتها است فاصله گرفت.
این موضوع اشاره بر آن دارد که طی سالیان اخیر سیاست مدیریت شهری در راستای ایجاد تحرک توسعه در بافت فرسوده، بیشتر مبتنی بر احداث، تعریض یا تقویت معابر بوده است که سازندگان را به لبهها هدایت میکند و ضمن افزایش فرسودگی مرکز بافت، موجب ایجاد دوگانگی و جدایی خواهد شد.
گفت و گو از بهناز عرب زاده؛ خبرنگار سرویس شهرهای ایران
نظر شما