شیشلیک، جایی بین زمین و هوا!

شیشلیک آخرین ساخته محمدحسین مهدویان است که در جشنواره فجر ۳۹ به نمایش درآمد؛ این اثر در حال و هوایی کاملاً متفاوت از آثار پیشین کارگردان ساخته شده و از همین جهت در جایی بین زمین و هوا قرار گرفته است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، "شیشلیک" نه خوب است و نه بد، درست در جایی قرار گرفته که نمی‌توان مطلق درباره آن صحبت کرد. مهدویان با "ایستاده در غبار" در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر شناخته شده است اثری که در خط باریکی بین سینمای مستند و داستانی حرکت می‌کرد و ظهور یک کارگردان خوش آتیه را به سینمای ایران نوید داد. این امید در جشنواره سی و پنجم با "ماجرای نیمروز" تا حدودی تحقق یافت و در آن سال فیلم مهدویان دو جایزه اصلی بهترین فیلم از نگاه داوران و تماشاگران را به دست آورد.

مهدویان در سال بعد هم استراحت نکرد و "لاتاری" را ساخت که فاز و ژانری کاملاً جدا با دو ساخته قبلی او داشت. لاتاری با انتقادهای بسیاری همراه شد و به مراتب از ساخته‌های قبلی مهدویان ضعیف‌تر بود که این ضعف با نامزد نشدن این فیلم در بخش‌های مهم جشنواره سی و ششم نمایان شد.

پس از تجربه ناموفق لاتاری، مهدویان بار دیگر به سبک "تاریخی" که استاد آن است و فیلمسازی در حال و هوای دهه شصت بازگشت. مهدویان در چهارمین حضور متوالی‌اش در جشنواره فیلم فجر "ماجرای نیمروز؛ رد خون» را به جشنواره آورد. البته این اثر او هم به کیفیت ایستاده در غبار و قسمت اول ماجرای نیمروز نزدیک نبود و در جشنواره فجر هم به موفقیتی دست پیدا نکرد.

با تمام این اتفاقات مهدویان باز هم قصد استراحت نداشت و سال گذشته و برای پنجمین سال متوالی فیلم ساخت و جشنواره فیلم فجر آمد. مهدویان این بار به سراغ یک تراژدی رفت و داستان تلخ بمباران شیمیایی سردشت را در قالب درام به فیلم سینمایی تبدیل کرد. "درخت گردو" اگرچه به گواه بسیاری از منتقدان یک شکنجه بود، اما تاثیر بسیاری بر مخاطبان داشت و کمتر کسی بود که پس از اکران این فیلم در جشنواره سی و هشتم با چشمانی خیس سالن سینما را ترک نکند.

"درخت گردو" بالاخره توانست برای مهدیان سیمرغ کارگردانی را به ارمغان آورد و در جشنواره سی و هشتم بالاتر از مجید مجیدی، نیکی کریمی و محمد کارت به این مهم دست یافت. پس از این موفقیت و حتی با وجود شیوع ویروس کرونا، مهدویان دست از کار نکشید و برای جشنواره سی و نهم "شیشلیک" را ساخت، فیلمی که از ابتدای ساخت نظر بسیاری از علاقه مندان سینما را جلب کرد.

در ابتدا کارگردانی، فیلمنامه امیرمهدی ژوله توسط محمدحسین مهدویان تعجب بسیاری را برانگیخت. این یعنی مهدویان سراغ ژانر کمدی رفته است و در جدیدترین ماجراجویی خود قرار بود با پژمان جمشیدی، ژاله صامتی و رضا عطاران کار کند. در برخورد اول مشخص است که فیلمنامه و کارگردانی به خوبی روی هم سوار نشده‌اند، یعنی احتمالاً فیلمنامه‌نویس و کارگردان در دو دنیای جدا از هم به سر می‌برند.

"شیشلیک" احتمالاً یکی از جذاب‌ترین نوشته‌های ژوله است که مانند آثار کمدی قبلی او بسیار ظریف نگارش شده است اما این ظرافت در فیلم تبدیل به مبالغه و بزرگنمایی شده که در قسمت‌هایی بسیار زیاد به نظر می‌رسد. "شیشلیک" کمدی سیاه است و نمادی از یک دنیای مارکسیستی است که در آن "کار" از "نان" مهم‌تر است. این فیلم به حاشیه نشینی، فقر، اختلاف طبقاتی، دروغ، رویا، آرزو و بسیاری از مفاهیم بنیادی اجتماعی تلنگری می‌زند. اما این تلنگر نیاز به یک ظرافت در پردازش دارد که در خروجی نهایی به دست نیامده است. با این حال قاب‌ها و انتخاب لوکیشن از نکات مثبت کارگردانی این اثر است.

از طرفی شاید مهم‌ترین ویژگی این فیلم را بتوان بازی‌های بسیار قوی (اما بعضاً تکراری) آن دانست. ژاله صامتی و رضا عطاران تکلیفشان روشن است و معمولاً درخشان ظاهر می‌شوند که در این اثر نیز بازی قابل قبولی ارائه دادند. از طرفی قرار گرفتن پژمان جمشیدی در این تیم نیز انتخاب موفقی بوده و توانسته به خوبی در نقش مکمل ظاهر شود. اما فضا و بازی پژمان جمشیدی و ژاله صامتی در کنار هم ممکن است مخاطب را به دنیای سریال "زیرخاکی" ببرد.

از طرفی حضور جمشید هاشم‌پور در تیم بازیگری "شیشلیک" اعتبار و قوام بسیار خوبی به بازی‌ها بخشیده است. حتی مواقع حضور این بازیگر برجسته در فیلم نیز بسیار به موقع است و در زمان صحیح نیز از داستان حذف می‌شود.

با این حال به طور کلی "شیشلیک" آن چیزی نبود که انتظار می‌رفت، البته فیلمنامه به مراتب از کارگردانی جلوتر است و در پایان فیلم ممکن است این سوال پیش آید که شاید بهتر است محمدحسین مهدویان کمی استراحت و راه خود را در سینمای ایران بیابد.

منتقدان چه گفتند؟

پس از اکران شیشلیک برای منتقدان سینما، نظرات مختلفی درباره این فیلم منتشر شد. در یکی از جالب‌ترین واکنش‌ها، مسعود فراستی گفت: این فیلم به حدی توهین‌آمیز است که فقط ضد کارگر و کار نیست، بلکه ضد انسان است و برخلاف ظاهر انتقادی فیلم، طرفدار وضع موجود و لمپن بورژواها و دلالان است. من با اجازه دوستان می‌خواهم بگویم کسانی که به این فیلم می‌خندند باید فکری برای خودشان بکنند چون وضعشان خیلی خراب است! فقط شکم‌سیران می‌توانند به این فیلم بخندند، شکم‌سیرانی که با پول دلالی و کثیف می‌توانند سرپا باشند. فرم در این فیلم جایی ندارد و در مورد نیمچه تکنیک سطح پایینش بعداً وارد بحث می‌شوم.

پویان عسگری نیز نوشت: "شیشلیک به شکل واضحی بدترین فیلم محمدحسین مهدویان است. حاصل عصبانیت و حملات تند چپ و راست به او. حاصل گیر افتادن گوشه رینگ و تلاش برای خلاصی از آن. در این مسیر مهدویان از همه‌چیز انتقام می‌گیرد. از خودش، از دهه شصت، از مردم عادی و از چیزی که بر اساس تبحر و دقت در فیلمسازی، طی فیلم‌های اولیه‌اش به آن رسیده بود. اینگونه شیشلیک به فیلمی شلخته و زشت و زننده بدل شده است. با فیلمنامه‌ای فاقد ساختار داستانی که هم بسیار بد و دیر شروع می‌شود و هم اوقات (نا) درام بدترکیب‌اش را صرف جزئیات بی‌اهمیت می‌کند. فیلم نه بامزه است و نه از منظر تحلیل اجتماعی روزگار فعلی، روزآمد و فهمیده جلوه می‌کند.

مهدویان و ژوله چیزی را برجسته می‌کنند که محمدرضا هنرمند ۱۸ سال پیش در عزیزم من کوک نیستم! با سلیقه بهتر به آن رسیده بود. فیلم ناقص و تلف‌شده هنرمند یک کمبود زیستی / معیشتی را بهانه‌ای برای تبدیل یک کمدی به فیلمی تراژیک می‌کرد و گرچه در نهایت به بن‌بست در زیباشناسی سینمایی می‌رسید اما در قیاس با فیلم مهدویان، اثری پیشروتر و جدی‌تر بود."

در بخشی از نقد مفصل خسرو نقیبی آمده است: "فیلمنامه امیرمهدی ژوله در دستان محمدحسین مهدویان، بسان تیغ دو دم است. از یک‌سو جهانی که نویسنده خلق می‌کند مرعوب کننده است و نو، با ظرفیتی بالا برای ساخته شدن یکی از تند و تیزترین نقدهای اجتماعی این ۴۰ سال و سوی دیگرش، شوخی‌ها و جنس کمدی سبک‌سرانه‌ای است که علیه خود فیلم، بخشی از آن پتانسیل بالا برای جدی‌ گرفته‌ شدن را از بین می‌برد.

قابل حدس است که چه چیزی در این فیلمنامه، مهدویان را جذب خود کرده است. شیشلیک آشکارا ادامه‌ای بر جهان لاتاری است. حاشیه‌نشینانی نادیده گرفته شده که تراژدی‌شان برای مردمان چند کیلومتر آن‌سوتر شوخی است. چه این تراژدی ناموس باشد، چه فقر. اگر مهدویان در لاتاری درست پیش از حوادث سال ۹۶ هشدار می‌داد که همین کنار گوش‌تان مردمانی زندگی می‌کنند که «نداری» آن‌ها را به سرحد یک خط ترسناک رسانده، حالا شیشلیک به‌شکلی نمادین‌تر قرار است هشداری باشد برای یک سرخوردگی جمعی، از شماری باور.

جهانی که ژوله می‌آفریند، همه‌چیز دارد: جغرافیا، تاریخ جایگزین و سبک زندگی. چیزی که یک بار پیش‌تر زمانی که پیمان قاسم‌خانی برره را خلق کرد درباره‌اش نوشتم تولد یک ملت. با این حال مهدویان می‌خواهد از این قصه همانی را برداشت کند که در لاتاری کرده بود و افتراق با فیلمنامه در همین نقطه اتفاق می‌افتد. متن در جزئیات از همان جنسی است که روزگاری قاسم‌خانی برای طنزهای سیاه مدیری می‌نوشت و بعدتر خود ژوله. جنسی از طنز مبتنی بر شوخی‌های روز مردمان کوچه و بازار که ژورنالیستی است و به‌روز، اما نه عمیق و زخم‌زننده. شکاف میان متن و اجرا، اینجا حاصل می‌شود."

کد خبر 472850

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.