به گزارش خبرنگار ایمنا، طبق اطلاعات به دست آمده از پژوهش «موج سوم پیمایش سنجش وضعیت مصرف کالاهای فرهنگی در ایران» که اخیراً توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام شده است، وضعیت مصرف موسیقی به عنوان کالایی فرهنگی تغییر کرده است که خبر از بهبود فرهنگ شنیدار مردم میدهد.
درباره نتایج این پژوهش
بر اساس گزارش شورای عالی انقلاب فرهنگی، این پژوهش به کوشش سعید معیدفر (مدیر علمی)، محمد سلگی (مدیر طرح) و عباس وریجکاظمی (ناظر علمی) انجام و توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است. بنابر اطلاعیه سایت شورای عالی انقلاب فرهنگی، نتایج این پژوهش کمک شایانی در جهت شناخت الگوهای مصرف فرهنگی مردم با توجه به تحولات فرهنگی در سطح کلان خواهد کرد و همچنین منبعی موثق برای تحلیل تمایزها و نابرابریها در دسترسی به تولیدات فرهنگی و نیز معیاری برای سنجش کارآمدی و اثربخشی سیاستهای فرهنگی است.
به هر روی پژوهشهایی از این نوع در عرصه موسیقی نه تنها به سنجش اثر بخشی سیاستهای فرهنگی کمک شایانی میکند، بلکه میتواند چشماندازی جدید برای مصرف کنندگان در آینده را پیش بینی کند و متولیان را بر آن دارد تا با توجه به نتایج این پژوهش و پژوهشهای دیگر و با اتکا بر رأی متخصصان این زمینه به بهبود وضعیت فرهنگ شنیداری مردم در آینده امیدوار بود.
در ادامه این اطلاعیه درباره اهداف این پژوهش آمده است: "فراهم ساختن مجموعهای از دادهها درباره شیوه گذراندن زمان فراغت مردم در شهرها و روستاهای ایران و «مصرف فرهنگی» آنان بوده است؛ همچنین این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و از نظر زمانی، از نوع مقطعی و از نظر گستره، از نوع پهنانگر است. در این پژوهش در دو سطح توصیفی و تحلیلی و با بهرهگیری از پارادایم مطرح در چهارچوب نظری، یافتههای بهدست آمده ارائه شده است".
لازم به ذکر است که دادههای این پژوهش به صورت پیمایش گردآوری شده و جمعیت آماری آن شامل تمامی افراد ۱۵ سال به بالای ساکن شهر و روستاهای کشور است. همچنین تعداد نمونه در این بررسی ۱۵۶۰۶ نفر در ۳۱ استان کشور هستند.
بنا بر اظهارات اینگونه به نظر میرسد که پژوهش از حیث اعتبار دارای درجه قابل قبولی است که میتوان از نتایج آن در برنامهریزی فرهنگی بهره برد. سوالات مطرح شده در این پرسشنامهها درباره گوش دادن یا گوش ندادن به موسیقی و چگونگی و میزان آن و سبکهای مورد علاقه بوده است که نتایج آن را در تصاویر زیر میتوانید مشاهده کنید:
نکته قابل توجه اما این است که بر اساس اطلاعات بهدست آمده مشخص شده است با کاهش سن و افزایش تحصیلات، منزلت شغلی و پایگاه اقتصادی افراد، کسانی که به موسیقی گوش میدهند نیز بیشتر میشوند و بنا بر این مردان بیشتر از زنان، دانشآموزان و دانشجویان و سپس بیکاران بیشتر و افراد دارای درآمد بدون کار کمتر از دیگر گروههای فعالیت از موسیقی استفاده میکنند.
در ادامه این گزارشِ شورای عالی انقلاب فرهنگی و بنا بر اطلاعاتی که توسط این نهاد بهدست آمده است میتوان نتایج مهمی گرفت که:
- در اولویت اول، ۴۶.۲ درصد مخاطبان موسیقی گفتهاند که بیشتر به موسیقی سنتی گوش میدهند، ۳۷.۱ درصد نیز بیشتر به پاپ ایرانی، ۹.۶ درصد موسیقی محلی، ۳.۹ درصد راک و رپ ایرانی و در مراحل بعدی به ترتیب به موسیقی کلاسیک خارجی، پاپ و راک و رپ خارجی گوش میدهند.
*در الویت دوم موسیقی پاپ ایرانی پرطرفدارترین نوع موسیقی است. در میان مخاطبان موسیقی، موسیقی پاپ ایرانی با ۳۴.۲ درصد و موسیقی محلی با ۳۳.۷ درصد بالاترین شنونده را دارد.
*با افزایش سن، گوش دادن به موسیقی سنتی، محلی و نواهای مذهبی افزایش یافته و گوش دادن به موسیقی پاپ و راک و رپ ایرانی، کلاسیک و پاپ و راک و رپ خارجی، کاهش مییابد.
اهمیت افزایش سطح سواد و آگاهی مردم در زمینه موسیقی
شاید مهمترین نکتهای که میتوان پس از بررسی نتایج این پژوهش بدان توجه داشت اهمیت سطح تحصیلات و سن افراد در میزان و چگونگی گوش دادن آنها به انواع سبکهای موسیقی باشد. چیزی که امروز با اینکه سخنان زیادی درباره آن گفته میشود، اما اهمیت چندانی به آن داده نمیشود مقوله افزایش آگاهی و سواد مردم در زمینههایی چون رسانه، هنر و موسیقی است. البته که برای دستیابی به چنین هدفی باید از سنین بسیار پایین و در کودکی به این مهم توجه داشت. این نگرش حاصل تجربیاتی است که میتوان از مطالعه سیاستهای دیگر کشورها در این زمینه از آن بهره برد.
نگرشی که بیش از هر چیز به نیازمند آن هستیم. حداقل آن میتواند این باشد که دیگر شاهد رواج انواع موسیقیهای مبتذل با مضامینی ضد اخلاقی در میان کودکان و جوانان نباشیم. اگر از همان ابتدا کودک را با انواع موسیقیهای مناسب و فن گوش دادن و تجزیه و تحلیل موسیقی آشنا کرد، بیشک علاوه بر تأثیرات فراوان آن بر پیشرفت تحصیلی و نشاط و سلامت روانی آنها از نظر فرهنگی در آیندهای نه چندان دور میتوان شاهد بهبود فرهنگ شنیداری این نسل و نسلهای آینده باشیم.
اگر چه در سالهای اخیر به موسیقی به عنوان عاملی مثبت بهویژه در مدارس غیر دولتی توجهاتی شده، ولی لازم است این اقدامات بسیار فراگیر تر و با دخالت و نظارت دولت صورت بگیرد. البته که چند سالی است در کتابهای هنر دانشآموزان نیم نگاهی کوچک به هنر موسیقی شده، ولی هرگز به وجهه عملی آن و همکاریهای گروهی دانش آموزان در جهت یادگیری، اجرا و شنیدن موسیقی توجهی نشده است.
وضعیت بد تهیه آلبومها و عدم رعایت قانون حق تکثیر
حق تکثیر در ایران همواره موضوعی بحث برانگیز بوده است. بیشک اگر خواهان ارائه محصولات فرهنگی درخور و رونق گرفتن تولید آثار متعالی هستیم بیش از هر چیز باید امنیت هنرمندان را از نظر اجتماعی و اقتصادی فراهم کرد. چه بسیار هنرمندانی که تنها به دلیل تعهد اجتماعی خود حاضر شده زیر بار نقض این قانون بروند و دلخوش به کنسرتها و تدریسهای محدود خود باشد که بیشک در طولانی مدت تأثیرات منفی فراوانی خواهد گذاشت. آمار این حوزه در تصویر پایین قابل مشاهده است:
تولید انبوه در مورد آثار تولیدی با سطح کیفی بالا چیزی است که به نظر دور از انتظار است اما با افزایش نظارت و کنترل بیشتر و برخورد با متخلفین وضع سیاستهایی حمایتی به شرط سطح تقاضای مناسب میتوان شاهد آن بود. به نظر میرسد مجریان قانون در این زمینه برخلاف قوانین دیگر سختگیریهای لازم را لحاظ نمیکنند که این خود بازار آشفتهای را برای ناشران و هنرمندان فراهم آورده است.
به هر روی لازم است متولیان فرهنگی با رایزنیهای خود با نهادهای مرتبط مانع بروز نتایجی از این نوع شوند. سخن درباره حق تکثیر از جانب کارشناسان بسیار رفته است و گویی تلاشهایی هم در چند سال اخیر در این زمینه شده است، اما باید گوشزد کرد که عرصه فرهنگ و هنر بسیار تأثیرگذار بر عرصههای دیگر به خصوص اجتماعی است و بیشک اگر از نظر فرهنگی در وضعیت مطلوبی نباشیم باید شاهد آسیبهای بیشتری در ابعاد اجتماعی، سیاسی و غیره باشیم.
نظر شما