به گزارش خبرنگار ایمنا، اکنون ۵۵ درصد جمعیت جهان ساکن شهرها هستند و این یعنی تا سال ۲۰۵۰ میلادی دو و نیم میلیارد نفر بر جمعیت شهرهای جهان اضافه خواهد شد نکته جالب اینکه ۹۰ درصد این افزایش جمعیت در آسیا و آفریقا است که با مقایسه جمعیت شهرها در ۷۰ سال گذشته به خوبی میتوان متوجه تغییرات رشد جمعیتی شهرها شد به عنوان مثال در سال ۱۹۵۰ میلادی ۷۵۱ میلیون نفر در شهرها زندگی میکردند و اکنون این رقم به بیش از چهار میلیارد نفر رسیده است؛ این آمار ضرورت توجه جدی به وضعیت شهرها به عنوان پدیدههایی که درگیر توسعه و رشد شدید هستند را نشان میدهد.
در یک قرن گذشته، با افزایش سرعت جهانی شدن و پیدایش و توسعه سریع شهرهای در حال رشد نوظهور مانند شانگهای، هنگ کنگ، توکیو و بمبئی که در نیم قرن گذشته به رقیبی برای شهرهای "جهانی" قدیمی مانند نیویورک، لندن، پاریس و غیره تبدیل شدهاند سوالات بسیاری در مورد چرایی و چگونگی رشد شهرها مطرح میشود. اکنون این پرسش مطرح میشود که چه عواملی باعث پیدایش و توسعه یک شهر بزرگ جهانی میشود؟ به عبارت بهتر پرسش کلیدی این است که وجود چه مؤلفههایی در شهرها، باعث تبدیل آنها به شهرهای جهانی خواهد شد؟ در پاسخ به این پرسش ابتدا باید بررسی کنیم که در طول تاریخ چه عواملی باعث بزرگی و عظمت شهرها شده است.
شهرهای جهانی و عامل کلیدی "قدرت"
شهرهای بزرگ قدیمی، دو عامل کلیدی باعث بزرگی آنها میشد: جمعیت انبوه و ثروت زیاد! نیویورک، لندن و پاریس از این جملهاند که ثروت و عظمت خود را مدیون پایتختی و قرار گرفتن در یک امپراطوری بزرگ بودهاند. این شهرها بدون نیاز به مؤلفههای خاص و ویژه به شهرهای جهانی تبدیل شدند؛ در این بین میتوان به شهرهای پرجمعیتی مانند جاکارتا و مکزیکوسیتی اشاره کرد که علیرغم داشتن جمعیت انبوه، به دلیل فقر زیاد نمیتوان آنها را به عنوان شهرهای جهانی به معنای نوین آن محسوب کرد.
شهرهای قدرتمند اولیه اروپا مانند فلورانس، ونیز، لیسبون، آمستردام و وین نیز از اینگونه شهرها هستند که به واسطه داشتن جمعیت انبوه و ثروت زیاد و وابستگی به یک امپراطوری بزرگ به عنوان یک شهر جهانی شناخته شدهاند. از شهرهای بزرگ غیر غربی نیز میتوان به پایتختهای معروفی مانند استانبول، اسکندریه، آتن و دمشق اشاره کرد؛ با بررسی دقیق و علمی از تاریخ رشد و افول شهرهای بزرگ میتوان نتیجه گرفت که در بیشتر موارد، عظمت شهرهای بزرگ امپراطوریهای بزرگ به یک دلیل ساده سیاسی_اقتصادی و یک منبع قدرت همراه با دشتهای حاصلخیز و نهادهای تأثیرگذار تاکید میکنند. به عبارت دیگر شهرهای جهانی گذشته پایتختهایی بودند که در آنها قدرت سیاسی وجود داشت.
شهرهای جهانی و دوران قرون وسطی
در قرون وسطی، شهرها به مکانهایی تبدیل شدند که به تدریج تجارت نیز در آنها رونق پیدا کرد؛ قدرت، شروع به تغییر دنیای سکولار کرد و با پیشرفت علم و فناوری، ظهور دموکراسی، رسانه و از همه مهمتر نهادهای تجارت و بازرگانی و ظهور غرب، چهره شهرها تغییر اساسی یافت. در این زمان شهرهای جهانی شروع به ظهور در اطراف بنادر تجاری کردند نه در اطراف قلعهها و کاخها. شهرها، در این زمان، به دلیل حضور افراد در شهرها برای تجارت شکل گرفتند. در این شهرها افراد تصمیم میگیرند برای زندگی بهتر و ایجاد ارتباط مؤثر با شرکا و کارفرماهای احتمالی از حومههای روستایی به شهرها مهاجرت کنند.
شهرهای جهانی و اقتصاد
در چند سال گذشته نظریه پردازان شهری مانند جین جیکوبز و ریچارد فلوریدا و الیزابت کورید نظریهای جدید را در مورد شهرها توسعه دادهاند. بنیان این نظریه بر قابلیتهای تطبیقی و سکونت پذیری شهرهای نوظهور متمرکز است.
این نظریه بیان کننده این مطلب است که شهرهای بزرگ رشد میکنند ولی به شکل برنامهریزی شده نیست، به عنوان مثال جیکوبز اشاره میکند که معمولاً بر خلاف آنچه که هدف برنامههای بزرگ توسعه شهری عنوان میشود این برنامهها با خفه کردن توسعه محلات مانع توسعه شهرها میشود. فلوریدا با تحقیقات خویش نشان میهد که توسعه شهرها به این بستگی دارد که چه کسی و چرا به آنجا مهاجرت میکند. این عامل تأثیر قابل توجهی بر پویایی شهرها دارد.
این نظریه را اقتصاددانانی مانند پال رومر و ادگلاسر نیز بررسی کردهاند. این اقتصاددانان توسعه شهرها را نتیجه نهادهای بزرگ و نه برنامههای بزرگ میدانند. در این دیدگاه، پیوندهای بین یک شهر و دیگر شهرها و همچنین توانایی آنها در به خدمت گرفتن استعدادها و مهارتها باعث تبدیل یک شهر معمولی به یک شهر بزرگ جهانی میشود.
بر اساس این نظریه شهرها محل آزمایش ایدههای جدید و جذب افراد باهوش و کارآفرینان سرگردان است؛ هر چه افراد توانا و مشتاق بیشتری بخواهند در آن شهر زندگی کنند شهر بزرگتر میشود. بر خلاف دیدگاههای قدیمی به شهرها، در این دیدگاه "سرمایههای متمرکز انسانی در سطح جهانی" عامل توسعه شهرها هستند نه منابع طبیعی، سرمایه فیزیکی و یا قدرت حاصل از یک امپراطوری یا پادشاهی بزرگ!
شهرهای جهانی، جاذبههای عالی
مطالب عنوان شده اهمیت شهرهای جهانی را به عنوان مناطق جذب کننده نشان میدهد. در تعریف قدیمی، یک شهر بزرگ دارای قدرت و ثروت فراوان و میراث دار عظمت زمان گذشته بود، ولی در تعریف جدید، یک شهر به این دلیل بزرگ است که میتواند کسانی را جذب کند که به دنبال آرزوی ثروتمند شدن به آن نقل مکان میکنند. در این دیدگاه شهر به دلیل پتانسیل فعلی خود و آیندهای که برای دیگران ارائه میدهد نه به دلیل شکوه باقیمانده از گذشته آن فوقالعاده است. اکنون این دیدگاه جدید به عنوان بیانگر تغییر شهرهای بزرگ (نتیجه امپراطوری بزرگ) به شهرهای بزرگ جهانی (به مفهوم مدرن آن) به عنوان مناطق جذب استعدادهای انسانی، باعث تغییر جدی در تحلیل عظمت شهرها میشود.
در مدل قدیمی دلیلی برای عظمت شهرها وجود نداشت زیرا شهرها هنگامی بزرگ میشدند که امپراطوری یا پادشاهی بزرگ میشد و بزرگی شهر نتیجهای تصادفی یا همراه با خوش شانسی از بودن به عنوان یک امپراطوری بزرگ بود؛ اما چه دلیلی باعث شد این نگاه به شهر، کارایی خود را از دست بدهد؟
پس از جنگ جهانی اول، امپراطوریها فرو پاشید و کشورها با گسترش جهانی شدن به عنوان نهادهای اقتصادی ضعیف شدند؛ اکنون شهرها دوباره مانند زمان بعد از قرون وسطی به عنوان محلهای تجارت و مکانی برای تمرکز بر رشد و توسعه اقتصاد ظهور کردهاند. سوالی که اکنون پیش روی نظریه پردازان توسعه شهری قرار دارد این است که برای تبدیل شدن به یک شهر بزرگ چگونه میتوان استعدادهای بزرگ را جذب کرد؟
شهرهای جهانی و "شاخصهای بزرگ"
اکنون که فهمیدیم شهرها به دلیل توانایی در جذب استعدادها رشد و توسعه مییابند؛ سوال این است که چه چیزی شهروندان توانمند و مهاجران با استعداد را جذب میکند؟ شهرها با ایجاد و توسعه شاخصها دنبال پاسخ به این سوال هستند، البته برای پاسخ به این سوال تلاشهای علمی زیادی شده که هر یک از آنها مجموعهای از شاخصهای خاص با ابعاد و معیارهای مختلف را بنا کرده است.
در ۲۰ سال گذشته نظریههای مرتبط با شاخصها رشد قابل توجهی داشته است؛ به عنوان مثال ریچارد فلوریدا، استعداد، فناوری و تابآوری را به عنوان شاخصهای مهم شهرها برای جذب استعدادها و نخبگان عنوان میکند و برخی دیگر به نقش شبکههای حمل و نقل به عنوان شاخصی تأثیرگذار اشاره میکنند. در تمامی این نظریهها جذب استعدادها باعث بهبود مزیت رقابتی یک شهر نسبت به دیگر شهرها میشود. ارزش شاخصها به دو گونه است. از یک طرف معیارهای گوناگون را کمی و استاندارد میکنند و از طرف دیگر آنها را به عواملی مهم و گوناگون تجزیه میکنند.
اکنون باید دنبال درک و شناسایی تفاوتهایی بود که باعث تمایز یک شهر بزرگ از دیگر شهرها میشود؛ شناسایی این شاخصها به برنامهریزان و مدیران شهری در ارزیابی عملکرد کنونی و برنامهریزی برای بهبود آنها در راستای جذب مهاجران نخبه، طبقه خلاق، دانشورزان و کارآفرینان نخبه تأثیر بسزایی دارد.
مقاله از: «علی رزازی» کارشناس اداره خلاقیت و نوآوری شهرداری اصفهان
نظر شما