به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، شهرهای سراسر جهان طی چند دهه اخیر تغییرات قابل توجهی را از نظر طراحی متحمل شده و زندگی را برای بشر به مراتب آسانتر از قبل کرده است. مردم طی این دوران، هر سال نسبت به قبل از امکانات تکنولوژیکی پیشرفتهتری برخوردار شده و در رفاه بیشتری به سر بردهاند. با این حال ایجاد شهرهای هوشمند مفهومی بسیار جدید است که به علت پروژههای اندک خود، برای اغلب مردم امری بسیار ناشناخته به حساب میآید. اگر چه بسیاری از استراتژیهای آن به خوبی تعریف شده است، اما پیاده نشدن کامل پروژههای هوشمندسازی شهری، فرآیندهای طراحی و عملکرد آن را برای انسان ناشناخته باقی گذاشته است. در همین راستا بسیاری از مقامات رسمی ممکن است حین طراحی هوشمند شهرها با مشکلات و چالشهای بسیاری مواجه شوند و نتوانند به درستی از پس مشکلات به وجود آمده برآیند.
البته شرایط برای همه طراحان یکسان نیست؛ برخی بسیار ساده و با استفاده از تکنولوژی میتوانند مشکلات موجود بر سر راه طراحی هوشمند را بر طرف کنند این در حالی است که برخی نیز به منظور کاهش هزینهها از مشارکت مردم در طراحیهای شهری جلوگیری میکنند. بدیهی است که جمعآوری داده و سهیمسازی مردم در طراحیهای شهری برای رفع نیازهای جامعه، اغلب پروسهای هزینهبر است. در واقع بسیاری از برنامهریزان شهری ترجیح میدهند از تکنولوژی و طرحهای پیشرفته به جای نظرسنجی از مردم در مورد نیازها و مشکلاتشان برای طراحی شهرها بهره گیرند. مقامات ارشد دولت، فناوری را بر مردم ترجیح میدهند و تنها از آن برای ایجاد شهرهای هوشمند استفاده میکنند.
شکی نیست که نادیده گرفتن مردم در طراحی شهرها بزرگترین اشتباه مقامات یک شهر است که میتواند تبعات زیادی در ایجاد شهرهای هوشمند داشته باشد. در این خصوص برخی منتقدان شهری بر این باورند که هوشمندسازی شهر منجر به درک نشدن نیازها و بروز مشکلاتی میشود که مردم در زندگی روزمره خود تجربه میکنند. بنابراین اگر مقامات در حین طراحی هوشمند شهرها، مردم را مهمتر از هر مؤلفه دیگری ندانند آنگاه نخواهند توانست زیستپذیری شهرها را افزایش دهند.
اگرچه استراتژی شهرهای هوشمند، ابزاری قدرتمند برای بازاریابی به شمار میرود با این حال محققان ادعا میکنند که هر چه این پروسه با سرعت کمتری انجام شود موفقیت بیشتری در پی خواهد داشت. در واقع برنامهریزان میتوانند با مداخلاتی بسیار کوچک، مشکلات اصلی را شناسایی کنند و از طریق تکنولوژی به رفع آنها بپردازند.
علاوه بر این بهتر است قبل از هر آغاز قطعی، یک مرحله آزمایشی صورت گیرد، از تکنولوژیهای مختلفی استفاده شود، نظارت بر تمام مراحل به طور کامل انجام شود و در نهایت روش دیگری جایگزین شود تا برنامهریزان به راهحلهایی با بیشترین کارایی دست یابند. مهمتر از همه اینکه اگر زمان مشخصی برای انجام مرحله آزمایشی در نظر گرفته شود، آنگاه مردم میتوانند به ارائه نظرات و پیشنهادات خود در این زمینه بپردازند که همین امر به سهم خود، نقش مهمی در بهبود استراتژیهای به کار گرفته شده برای هوشمندسازی شهرها ایفا میکند.
بدیهی است که در روش فوق، مردم به تدریج با مفهوم هوشمندسازی شهری آشنا میشوند و میتوانند ایدهها و نیازهای خود را با مقامات در میان بگذارند. مقامات رسمی نیز با در نظر گرفتن مردم، شهرهای هوشمند مردم-محوری ایجاد میکنند که خود میتواند بر عملکرد پروژهها و زیستپذیری شهرها کمک قابل توجهی کند.
در بسیاری از شهرهای جهان، مدیریت شهری بهره زیادی از مفهوم هوشمندسازی برده است؛ برای مثال مدیریت پسماند در شهرهای اروپایی اکنون به سمت مکانیزه شدن سوق پیدا کردهاند به گونهای که حتی گاهی برای دفع پسماند دیگر نیاز به بیرون آمدن از خانه نیست بلکه با تعبیه چاههای درون ساختمان، زباله و پسماند به طور هوشمند وارد سیستم بازیافت میشود.
در مثالی دیگر، مسئولان کشور اسلواکی از فنآوری هوشمند برای مدیریت فضاهای پارک خودرو در سراسر شهر بهره بردهاند که با هدف بهبود خدمات رسانی به شهروندان در زمینه پارک وسایل حمل و نقل عمومی انجام گرفته است و در حال حاضر سنسورهای هوشمند در سراسر فضاهای پر تردد براتیسلاوا، پایتخت این کشور نصب شده است.
تکنولوژی شهر هوشمند ضرورتاً به معنای وجود خودروهای بدون راننده و پهبادها نیست؛ در واقع استفاده از استراتژیهای دیگری نظیر نصب سنسورهای کیفیت هوا در نزدیکی بزرگراهها، سنسورهای آب در سیستمهای زهکشی یا نصب دوربینهایی برای جمعآوری اطلاعات در مورد تعداد افرادی که در یک منطقه دور هم جمع شدهاند، در ایجاد شهرهای هوشمند بسیار مؤثر واقع شود.
نظر شما