به گزارش خبرنگار ایمنا، کودک بود اما تمام کودکیاش را مثل یک مرد برای تأمین معیشت خانواده کار کرد، آنقدر که فرصتی برای آرزو داشتنهای کودکانه نداشت، "رضا" یکی از هزاران کودک کاری است که این روزها داستان زندگیاش مانند تکراری بیثمر، مدتی بر سر زبانها میافتد و کمی بعد در پس مشکلات اقتصادی، کرونا و روزمرگیهای دیگر به فراموشی سپرده میشود.
"رضا" ی ماه عسل که نوجوان شده بود و کودکی خود را با کار کردنهای سخت و طاقتفرسا به یاد میآورد، زیر مشکلات اقتصادی و معیشتی خانواده تاب نیاورد و با آسیب تلخ دیگری به نام خودکشی از لذتی به نام زندگی دست شست.
کار کودکان آنها را به نوجوانی همراه با افکار سیاه میرساند که انتهای آن خودکشی است، هزاران ایده، تفکر، قانون، خیریه و انجمن برای مبارزه و مقابله با کودکان کار و کار کودکان وجود دارد، اما واقعاً چرا این معضل اجتماعی به کلافی سردر گم تبدیل شده و حل نمیشود!
متخصصان کودک و نوجوان معتقدند پدیده خودکشی به طور کلی برای جامعه مذموم است، اما این اقدام زمانی که از سوی کودکان و نوجوانان انجام میشود تبعات جدیتری برای جامعه دارد. بنا بر گزارش روزنامه آرمان ملی، اگرچه آمار دقیقی از کودکان کار وجود ندارد اما خودکشی بین نوجوانان در حال افزایش است و از طرف پزشک قانونی پنجمین دلیل مرگ بین نوجوانان، خودکشی است.
بر اساس پژوهش انجمن دفاع از حقوق کودک، هیچ گونه آمار رسمی و روشنی از تعداد خودکشی کودکان در کشور وجود ندارد، اما بررسیهای این انجمن، از خودکشی بیش از ۲۵۰ کودک طی سالهای ۹۰ تا ۹۹ حکایت دارد. این در حالی است که این آمار تنها تعداد خودکشیهایی است که رسانهای شده است.
مشکلات کودکان کار باید ریشهای حل شود
کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیب شناسی ایران در خصوص کودکان کار به خبرنگار ایمنا، میگوید: با رفتارهای نمایشی و برخی از برنامههای تلویزیونی مشکل خاصی از کودکان کار حل نمیشود، وقتی کودک کاری آنقدر درگیر کار است که وقتی برای آرزو کردن ندارد، مسئولان باید به عنوان زنگ خطر و هشدار آن را بشنوند و رفع معضل اجتماعی کودکان کار را به طور جدی پیگیری کنند و دنبال راه حلی اساسی برای رفع آن باشند.
وی ادامه میدهد: برای کودک باید فضای کودکی کردن فراهم کرد، اما مادامی که برنامهها، جشنوارهها و مسائل کودکان با عنوان کودکان کار عجین میشود، بیفایده است و قطعاً راه به جایی نخواهد برد، چرا که مشکلات این کودکان باید ریشهای حل شود و علتی که کودک را ناچار به ترک تحصیل و کار کرده باید ریشهیابی و حل شود.
رئیس انجمن آسیب شناسی ایران با اشاره به اینکه هر کودک کار نماینده خانوادهای است که از نظر معیشتی دچار مشکل و فقر شدید است، اضافه میکند: کودکان کار غالباً از نظر سرپرستی دچار مشکلاتی هستند و بدسرپرست یا بیسرپرست هستند، البته اعتیاد نیز از عمده مشکلاتی است که برخی اعضای خانواده این کودکان با آن درگیر هستند.
باید با کار کودک مقابله کرد
وی در خصوص حل ریشهای مشکلات و برنامهریزی برای کودکان کار، میافزاید: به صرف آمدن در یک برنامه تلویزیونی مشکلی از هیچ کودک کاری حل نخواهد شد و باید طبق برنامهای اصولی، توانمندیهایی را برای خانوادههای آنها ایجاد کرد تا خانوادهها بتوانند خود را با شرایط جامعه وفق بدهند و از حداقل معیشت برخوردار شوند تا بتوانند حداقلها را برای کودکان خود فراهم کنند.
لزوم جلوگیری از کار کودکان
محمدی با تاکید بر اینکه استراتژی و تلاش متولی برای حل مشکلات کودکان کار وجود ندارد، تصریح میکند: اجرای برنامهها و کارهای سلیقهای برای کودکان کار قطعاً به نتیجه نمیرسد، تولید خیریهها برای کودکان کار نیز کارگشا نخواهد بود، چرا که خیریهها باید به جای کمک به کودکان کار در راستای مقابله با کار کودک شکل بگیرد تا گرهگشا باشد، در واقع جامعه برعکس جریان اصولی برای حل معضل کودک کار و کار کودک حرکت کرده است، چرا که از این معضل اجتماعی تنها برای بهرهبرداری استفاده شده است نه چارهسازی برای آنها.
ضعف قوانین در منع کار کودکان و مبارزه با آن
وی خاطرنشان میکند: حمایت خیریهها از این کودکان مقطعی و در حد پوشاک، تحصیل یا خوراک است، اما خیریهای در کشور وجود ندارد که از بروز پدیده کار کودک جلوگیری کند، حمایتهای مقطعی از این کودکان میتواند منجر به افزایش تعداد کودکان کار شود و این نوع حمایت، حمایتی سرشار از غفلت است.
رئیس انجمن آسیب شناسی ایران قوانین منع کار کودکان را ضعیف میداند و میگوید: در تمام دنیا این قانون تحت عنوان مبارزه با کار کودک شناخته میشود و با کارفرما و افرادی که کودکان را به کار میگیرند به شدت برخورد میکنند، در اجرای این قانون با خانوادههایی که کودکان خود را به عنوان تعطیلات تابستان به کار میفرستند نیز برخورد میکند، اما این قانون در کشور ما نیاز به اصلاح دارد و باید با شرایط ویژهتری با کار کودک مبارزه کند و فعالیت خیریهها نیز باید به این سمت سوق یابد.
وی با اشاره به تغییر رویکرد موضوع کودکان کار در جامعه، میگوید: رویکردها باید به سمت مبارزه با کار کودکان در جامعه پیش برود و متولی کودکان کار باید مشخص باشد و سیاستها و قانونگذاریهای موجود درباره کودکان کار باید تغییر کند تا بتوان از بروز آسیبها در این زمینه پیشگیری کرد.
محمدی با انتقاد از عملکرد سازمان بهزیستی، اظهار میکند: سازمان بهزیستی بودجه و نیروی کافی برای مقابله با معضلاتی چون کار کودکان و حل ریشهای مشکلات آنها ندارد و منابع لازمی برای آن تعریف نشده است، بنابراین نمیتوان از سازمانی با منابع محدود برای رفع یک معضل و آسیب مهم اجتماعی انتظار چندانی داشت، همچنین ناکارآمد بودن یک سازمان و مداخله سازمانهای دیگر منجر به موازی کاری، هدررفت منابع و اعمال سلیقههای متفاوت میشود که نتیجه مثبتی ندارد و حتی ممکن است باعث رشد آسیبها شود.
منع کار کودک با مبارزه با کار کودک بسیار متفاوت است
وی معتقد است: منع کار کودک با مبارزه با کار کودک بسیار متفاوت است و در هیچ جای قوانین ما با والدینی و کارفرمایانی که کودکان را به کار کردن وامیدارند مقابله نمیشود، با این شرایط باید مبارزه کرد تا بافتهای اجتماعی و ساختارهای معیوب و نگاه معیشتی خانواده نیز در چهارچوب مبارزه با کار کودک قرار بگیرد و اصلاح شود و باید یک سازمان مشخص متولی کودک کار و مبارزه با کار آنها باشد تا به دنبال موارد گفته شده، این معضل اجتماعی حل شود در غیر این صورت با رشد تعداد کودکان کار مواجه خواهیم بود.
رئیس انجمن آسیب شناسی ایران توضیح میدهد: اگر با کودک کار و کار او مبارزه نشود، این کودک بعد از خروج از دوره کودکی دچار آسیبها، بزهها و مشکلات اجتماعی فراوانی خواهد شد و نمیتواند زندگی موفقی را تشکیل داده و ادامه دهد.
کار کودک فعالیتی استثماری است که باید با آن مبارزه کرد
مسعود سهیلی، روانشناس در خصوص تعریف کودکان کار به خبرنگار ایمنا، میگوید: کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته میشوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی بیبهره و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند. کار کودک در بسیاری از کشورها و سازمانهای بینالمللی فعالیتی استثماری تلقی میشود که باید با آن مبارزه کرد.
وی ادامه میدهد: بسیاری از مشکلات نوجوانی ریشه در کودکی دارد، وقتی کودک کاری به نام " رضا" دست به خودکشی میزند، قطعاً مشکلات دوران کودکی او مانند دردی بیدرمان با او رشد کرده و به معضلاتی بزرگتر تبدیل شده تا آنجا که رضا را به خودکشی میرساند، دلایل خودکشی نوجوانان باید ریشهیابی شود و سطحی پرداختن به این موضوع، تنها شعار دادن است.
دلایل خودکشی نوجوانان باید ریشهیابی شود
این کارشناس ارشد روانشناسی با اشاره به دلایل خودکشی نوجوانان، میافزاید: خودکشی دلایل شخصی، خانوادگی و اجتماعی دارد. برای پیشگیری از خودکشی باید عوامل آن را شناسایی کرد و برای از بین بردن آنها تلاش کرد تا بتوان از بروز خودکشیهای بیشتر که انگیزه آن بین نوجوانان قوت گرفته جلوگیری کرد، خانواده در این بین نقش بسیار مهمی دارد، چرا که خانواده باید محیطی امن را برای نوجوان ایجاد کرده و به شیوه برقراری رابطه با آنها توجه کند، بنابراین اگر خانوادهای نباشد که این فضای امن را برای نوجوان ایجاد کند یا خانواده به ایجاد این فضای امن توجه نکند، قطعاً نوجوان دچار آسیبهایی مثل خودکشی میشود، حال آنکه درباره کودکان کار قطعاً در خانواده مشکلات فراوانی در زمینههای مختلف وجود دارد که نه تنها فضایی امن را به وجود نمیآورد بلکه در اینجا خانواده و مشکلات موجود، در آن خود عامل محرکی برای دست زدن به خودکشی است.
وی با توضیح اینکه عوامل مرتبط با خودکشی نوجوانان در سه گروه عوامل دموگرافیک، محیطی و روانی طبقه بندی میشود، تصریح میکند: مطالعات نشان داده، نوجوانانی که یک یا چند عامل خطر را دارند، با احتمال بیشتر در معرض درگیر شدن در رفتارهای مرتبط با خودکشی هستند پس در هر حوزه باید اقدامات و مداخلات پیشگیرانه و مؤثر و مناسبی را به منظور کاهش رفتارهای مرتبط با خودکشی مانند افکار، برنامهریزی و اقدام به خودکشی در نوجوانان انجام داد.
سهیلی با اشاره به عوامل دموگرافیک، میگوید: از جمله این عوامل میتوان به سن، جنسیت، گرایش جنسی، نژاد و قومیت اشاره کرد، همچنین عوامل محیطی مانند نبود حمایت خانوادگی و اجتماعی، مهارتهای ضعیف زندگی، پیشینه خانوادگی خودکشی، اینترنت و رسانههای جمعی و محدودیتهای موجود میتوانند در ترغیب نوجوان به خودکشی مؤثر باشد.
نوجوانان در موضوع خودکشی عملگرایی بالایی دارند
وی در خصوص عوامل روانی مؤثر در خودکشی نوجوان، اظهار میکند: اختلالهای روانی تشخیص داده شده، حوادث ناراحت کننده زندگی و پیشینه سوءاستفاده در زمان بچگی، اضطراب و استرس، استفاده از مخدرها و الکل و دسترسی بدون مدیریت به فضای مجازی از جمله دلایلی است که یک نوجوان را به ویژه اگر در کودکی درگیر کار کردن و مشکلات بزرگتر از سن و فهم خود باشد، میکشاند که رضا مصداقی بر این مثال است.
این کارشناس ارشد روانشناسی معتقد است: درباره مسائل مربوط به نوجوانان و کودکان باید بیش از دیگران به هوش بود، چرا که به خاطر سیستم مغزی و ذهنی خود عملگرایی بالایی دارند و معمولاً احساسی که به سراغشان میآید را عملی میکنند به طور مثال اگر مشکلی برای آنها پیش بیاید که از نظر آنها حل نشدنی باشد فکر اقدام به خودکشی را در سر میپرورانند تا از دست مشکلات رها شوند و ممکن است این فکر بسیار سریع به یک عمل تبدیل شود.
مشکلات موجود بیش از دیگران نوجوانان را میآزارد
وی با اشاره به اینکه نوجوانی به ویژه برای کسی که کودکی خود را تنها با کار کردن گذرانده، قطعاً دوره حساسی است، اضافه میکند: وقتی پای درد و دل یک نوجوان مینشینید به دلیل ویژگی رشدی، آنها بسیار عدالتجو و عدالتمحور هستند، به طوری که تشویش، نگرانی و به هم ریختگی آنان از تبعیضهای اجتماعی و شرایط اقتصادی بسیار پررنگتر از بزرگسالان است و حتی بسیار بیشتر از سایرین برای رفع ظلم و تبعیض و کمک به اقشار مختلف وقت میگذارند، بنابراین از شدت تبعیض خسته میشوند و معضلات موجود بیش از دیگران آنها را رنج میدهد.
وی میافزاید: آنها از والدین گرفته تا متولیان آموزشی و کشوری انتظار عدالت بیشتری دارند و وقتی این عدالت را نمیبینند دست به اقداماتی مثل خودکشی میزنند که این روزها نیز به شدت به گوشمان میرسد که در فلان جا فلان نوجوان یا کودک خودکشی کرده است، اما باید بدانیم تنها متأثر شدن از این موضوع چارهساز نیست و باید عمیقتر و اصولیتر به رفع این آسیب اجتماعی که گریبانگیر نوجوانان شده اندیشیده شود.
پیشگیری از ایجاد تفکر خودکشی در کودکان کار
سهیلی خاطرنشان میکند: مهمترین عواملی که میتواند به پیشگیری از خودکشی در نوجوانی مانند رضا که کودک کار بوده، کمک کند تلاش برای بیرون آوردن وی از انزوای خود و توجه و رسیدگی به افسردگی و خلق پایین اوست، چرا که کودکان کار اهداف و انگیزههای کمتری برای ادامه زندگی دارند و کار مداوم آنها را از نظر روحی و جسمی به شدت خسته و مضطرب میکند و احتمال پرورش افکار خودکشی را در آنها افزایش میدهد، کودکان کار به جای حمایتهای اقتصادی و معیشتی به حمایتهای روانی که عمدتاً از سوی خانواده دریافت نمیکنند نیازمند هستند.
نظر شما