به گزارش خبرنگار ایمنا، در عصر اطلاعات که تنها با فشردن یک دکمه میتوان اخبار را منتشر کرد، باور اینکه روزی جارچیها با فریاد اخبار، اطلاعات و دستورات حکومتی را به مردم میرساندند دشوار است. آگاهی سریع و به موقع از وقایع، مهمترین نقش را در واکنش مناسب جامعه به آنها ایفا میکند؛ به همین دلیل است که همیشه لزوم بودن وسیلهای برای انتقال به موقع اطلاعات و فرهنگ سازی درست، احساس میشد. اینگونه بود که تأسیس روزنامهها آغاز شد. با وجود اینکه همیشه در مقابل تغییر مقاومت میشود، اما هیچ گاه نمیتوان از بروز آن جلوگیری کرد. انتشار روزنامه نیز مانند هر تغییری در ابتدا با موانعی روبرو بوده است، اما این وسیله ارتباط جمعی سرانجام توانست جایگاه خود را در جامعه پیدا کند.
یکی از روزنامههایی که با هدف اصلاح جامعه تأسیس و منتشر شد، "وقایع اتفاقیه" بود. این روزنامه که با مدیریت حاجی میرزا جبار معروف به تذکرهچی آغاز به کار کرد، هفتهای یک بار در ۸ صفحه منتشر میشد. در "وقایع اتفاقیه" علاوه بر اخبار و مقالات علمی، اعلامیههای دولتی و فرمانهای شاه که حاوی اخبار داخلی و خارجی بود منعکس میشد. این روزنامه به مدت ۱۰ سال و مجموعاً در ۴۷۱ شماره انتشار یافت.
مسعود کثیری، رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی اصفهان درباره این روزنامه، به خبرنگار ایمنا میگوید: روزنامه یکی از عناصر اصلی ارتباط جوامع است که از زمان رنسانس به بعد در دنیای مدرن شکل گرفت. دولتها و تشکلهای اجتماعی سعی میکردند افکار و اندیشههای خود را در قالب روزنامه به جامعه منتقل کنند، چرا که در آن زمان به غیر از شایعاتی که دهان به دهان میچرخید، تنها ابزار انتقال نظرات حکومت توسط جارچیها بود. نخستین بار در اروپا بود که نظر حاکمان به صورت تحلیلی و نوشتاری در قالب روزنامه به سمع و نظر مردم رسید.
انحراف "وقایع اتفاقیه" و مرگ امیرکبیر
وی میافزاید: میرزا صالح شیرازی اولین شخصی بود که روزنامه را به ایران آورد، او توسط عباس میرزا برای تحصیلات به اروپا فرستاده شد و زمان بازگشت دستگاه چاپ را با خود برای ایران به سوغات آورد و اولین روزنامه را تحت عنوان "کاغذ اخبار" بنیان نهاد. روزنامه "وقایع اتفاقیه" دومین روزنامه منتشر شده در ایران است. این روزنامه حوادث و وقایعی که در کشور اتفاق میافتاد را به مردم اطلاع رسانی میکرد. البته منظور از مردم, عموم آنها نیست، چرا که درصد بسیاری از مردم آن زمان بی سواد بودند و مخاطب این روزنامه اقشار باسواد و شاهزادگان بودند. البته امیرکبیر نیز معتقد بود اصلاحات جامعه باید از بالا به پایین شکل بگیرد.
رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی اصفهان ادامه میدهد: امیرکبیر میدانست که بسیاری از مردم ایران بی سواد و خرافه گرا هستند و اگر قرار باشد حرکتی بشود باید از سمت بزرگان، اندیشمندان و طبقه حکام باشد. روزنامه "وقایع اتفاقیه" به این منظور منتشر شد که اخبار، اطلاعات و تحلیلهای روز را به اطلاع افراد ذینفوذ برساند. اما این روزنامه که بعدها نام آن به دولت علیه ایران تغییر کرد با مرگ امیرکبیر از اهداف اصلی خود منحرف شد و به یک خبرنامه تبدیل شد. به این معنی که تنها اخبار و اطلاعات در آن درج میشد و از تحلیل مسائل روز فاصله گرفت، چرا که شاه از افزایش آگاهی مردم احساس خطر میکرد.
ارتباط قتل امیر کبیر با روزنامه "وقایع اتفاقیه"
کثیری در باره ارتباط روزنامه "وقایع اتفاقیه" با قتل امیر کبیر تصریح میکند: دلایل متعددی برای وقوع اتفاقات تاریخی وجود دارد. بنابراین نمیتوان کشته شدن امیرکبیر را تنها به دلیل انتشار روزنامه "وقایع اتفاقیه" دانست. اما از این نظر که هیأت حاکمه از زیاد شدن نفوذ امیرکبیر در جامعه میترسید، میتوان گفت که یکی از دلایل کشته شدن وی روزنامه "وقایع اتفاقیه" بود، چرا که اطلاعرسانی این روزنامه یکی از کانالهای احساس خطر حاکمیت تلقی میشد. بنابراین سعی کرد با کشتن بانی آن و سپس تغییر ماهیت روزنامه، حاکمیت خود را نجات دهد.
وی با بیان اینکه " هدفی که امیرکبیر و مصلحان اجتماعی دنبال میکنند تربیت خلق است" میگوید: تربیت خلق روش خود را دارد. امروزه بخاطر باسواد بودن افراد و وجود وسایل ارتباط جمعی فراوان، به راحتی میتوان هرکسی را تحت تأثیر خود قرار داد، اما در زمان امیرکبیر وسایل ارتباط جمعی وجود نداشت و ۹۸ درصد مردم از لحاظ سواد خواندن و نوشتن بی سواد بودند؛ بنابراین از طریق روزنامه نمیشد همه آنها را تربیت کرد، اما امیرکبیر معتقد بود اگر بتواند طبقات ذینفوذ را تحت تأثیر قرار دهد این افراد کم کم تأثیر خود را بر زیر دستان خود منتقل میکنند.
رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی اصفهان ادامه میدهد: کنترل شیوع بیماری همه گیر که هر از گاهی باعث مرگ و میر میشد، یکی از مواردی بود که امیر کبیر در بهداشت و درمان دنبال میکرد. در آن زمان روشهایی برای کنترل وبا وجود داشت، اما روش درمان جا نیفتاده بود و برای تحقق درمان این بیماری کمک جارچی و فریاد کشیدن تأثیری نداشت، چرا که مردم حکومت را مقابل خود میدانستند. بنابراین امیرکبیر قواعد معالجه وبا را منتشر کرد و به روحانیون داد، چرا که مردم حرف آنها را قبول داشتند؛ راه تربیت خلق، تربیت رؤسای ملت است، آنها نیز زیردستان خود را تربیت کنند.
جلوی فرهنگ را با زور نمیتوان گرفت!
کثیری تصریح میکند: انتشار دوباره روزنامه بعد از میرزا صالح شیرازی بستگی به شرایط هیأت حاکمه داشت. روزنامه نیاز ضروری بود که نمیشد جلوی آن را گرفت. در واقع جامعه دنبال پر کردن خلأهای خود است و اگر جلوی آن گرفته شود مسیر خود را از طریق دیگر پیدا میکند. روزنامه، ضرورت آن زمان بود و اگر امیرکبیر روزنامه "وقایع اتفاقیه" را منتشر نمیکرد هم در نهایت ایجاد میشد. کما اینکه ناصرالدین شاه روزنامه دولت علیه ایران را تحت نفوذ خود قرار داد، اما نتوانست جلوی انتشار آن را بگیرد.
وی میافزاید: روزنامههای اختر، قانون و انواع روزنامهها در خارج از کشور منتشر میشد و حتی با وجود مجازات سخت به صورت قاچاق در دست طبقات بالای جامعه میچرخید. با زور و اجبار نمیتوان از نفوذ فرهنگ جلوگیری کرد و اگر امیرکبیر این کار را نمیکرد، طبعاً این کار توسط فرد دیگری انجام میشد. روزنامه در آن زمان حکم جارچی را داشت و صرفاً ملزومات حکومت را به مردم ابلاغ میکرد، اما روزنامهها و خبرنگاران آزاد کار خود را انجام میدادند.
رئیس مرکز اسناد و کتابخانه ملی اصفهان با اشاره به ارتباط روزنامه "وقایع اتفاقیه" با افزایش آگاهی مردم و انقلابهای آنها، خاطرنشان میکند: در تاریخ دو مفهوم تغییر و تحول وجود دارد. تغییراتی به صورت مداوم در جامعه رخ میدهد اما مجموعه تغییرات که پشت سرهم اتفاق میافتد منجر به تحول میشود. تغییر قابل مشاهده است مانند روزنامه "وقایع اتفاقیه" که انتشار آن تغییر است. اما تحول در سبک زندگی و افکار مردم رخ میدهد و نمیتوان یک زمان مشخص برای آن تعریف کرد. انتشار روزنامه "وقایع اتفاقیه" شیوه اطلاع رسانی حاکمیت را تغییر داد، اما این تغییر در کوتاه مدت باعث تحول نشد؛ بلکه زمینههای ایجاد یک تحول فکری را ایجاد کرد که در نهایت به انقلاب مشروطیت ختم شد.
نظر شما