به گزارش خبرنگار ایمنا، پژوهش درباره موسیقی در ایران نه تنها در عصر امروز، بلکه از روزگاران دورتری متداول بوده؛ اما رویکرد علمی و دانشگاهی به این مقوله نشات گرفته از پژوهشگران و نظریهپردازان جدید است و عمر کوتاهی دارد. موسیقی ایران به عنوان موسیقیای غنی و تأثیرگذار، همواره موضوع جالب و جذابی برای پژوهشگران موسیقی سراسر جهان بوده است. ولی بر خلاف تصور، به نظر میرسد که ظرفیتهای بالای کشور در این زمینه متولیان فرهنگی را بدین سمت و سو نکشانده تا همپای کشورهای دیگر حامی اینگونه پژوهشها باشند. هوشنگ جاوید که خود سرد و گرم فعالیت در این عرصه را چشیده در گفتوگو با خبرنگار ایمنا درباره وضعیت پژوهش موسیقی در ایران گفته است، مشروح این گفتوگو به شرح زیر است:
شما معمولاً تمایل کمی برای گفتگو با رسانهها دارید. آیا دلیل خاصی دارد؟
چهل سال است هم در رسانه و به خصوص در رادیو درباره این مشکلات صحبت شده است ولی کو گوش شنوا؟ عملی شدن این حرفها، اصل یک قضیه است که هیچ چیزی عملی نشده است. بعد از گذشت این همه سال و حرف زدن درباره مشکلات، در حال حاضر یک دفتر پژوهش ساده هم برای موسیقی نداریم. چندین سال پیش قرار بود در قزوین خانهای قدیمی را به عنوان دفتری برای پژوهش موسیقی انتخاب کنند که خیلی پر طمطراق در رسانهها بازتاب داشت، اما هنگام افتتاح آن عنوان پژوهشگاه موسیقی به پژوهشگاه هنر تغییر پیدا کرد و مسئولیت آن به آقای محمدرضا درویشی سپرده شد. بعدها ایشان متوجه شد که هیچ حمایت دولتی قرار نیست از این پژوهشگاه بشود و افراد باید با درآمدهای خودشان فعالیتی را انجام بدهند. به طور اسمی نام این دفتر پژوهشگاه بود، ولی رسماً دولت هیچ کار حمایتی در این زمینه انجام نمیداد. برای همین هم ایشان از این کار کنارهگیری کردند.
به نظر شما علت این کم توجهیها یا بی توجهیها در مورد پژوهش موسیقی چیست؟
پژوهش موسیقی در دولت ما جدی گرفته نمیشود و البته وضعیت همیشه در دورههای مختلف ریاست جمهوری همینطور بوده است. چون موسیقی از نظر فرهنگی در دولتهای ما جز امورات جدی نبوده و نیست؛ مگر در بعضی موارد خاص که حساسیتی باشد و این بیشتر مربوط به اجراها میشود که پس از آن سر و صدای زیادی به پا میشد و فراموش میشود. در واقع انتقاداتی است که تنها به نوع اجرا است. هرگز به پژوهش موسیقی نگاهی جدی نمیشود.
ممکن است این سوال پیش بیاید که چه لزومی به پژوهشهای موسیقی وجود دارد که دولت بخواهد حمایتی بکند یا نکند؟
پژوهش موسیقی مزایای بسیاری در بر دارد که در چند بخش میتوان آن را تقسیم بندی کرد. مثلاً ما از طریق مردم شناسی موسیقی چه اتفاقاتی را میتوانیم رقم بزنیم؟ از راه تاریخ شناسی موسیقی و بررسی انواع ترانهها و شعرها و موسیقیها در ایران، میتوانیم بفهمیم چه اتفاقاتی رقم خواهد خورد؟ یا اینکه ما از راه بررسی ملودیها و نغمگیها میتوانیم به تحولاتی در موسیقی برسیم، که لازمه آن پژوهش جدی موسیقی است. با تمام اینها این پرسشها مطرح میشود که آیا آرشیوی هماهنگ، منسجم و قاعده مند با مسائل پژوهشی در کشور پدید آوردهایم که بتوان از آن بهرههای علمی برای ارتقای موسیقی ایران برد؟ چقدر دسترسی پژوهندهها به این آرشیو راحت است؟ تمام این مسائل به صورت جداگانه در امر پژوهش موسیقی تأثیرات بسزایی دارد که اهمیتی به آن داده نمیشود. به علاوه کتابهای چاپ شده در زمینه آموزش موسیقی و نگرش به آنها کار پژوهشگران است که اصلاً هیچ کاری در این زمینه صورت نگرفته است در حالی که برخی از این کتابها پر از انتقاد هستند.
نظرتان درباره رشته اتنوموزیکولوژی که اخیراً به مجموعه موسیقی در دانشگاهها اضافه شده چیست؟
رشتهی اتنوموزیکولوژی در دانشگاههای کشور عمر کوتاهی دارد. متأسفانه در چند سال اخیر، به فکر این افتادهاند که رشتهای با این عنوان را ایجاد کنند و اینکه چه زمان نتیجهاش را ببینیم خدا داند!
وضعیت پژوهش درباره موسیقی ایرانی و به نوعی موسیقی شناسی تطبیقی را چگونه میبینید؟
بحث مشترکات موسیقی ایران با کشورها و فرهنگهای دیگر موضوع مهمی است. موسیقی ایران با موسیقی کشورهای همسایه و موسیقیهای آفریقا آسیا، اروپا یا حتی خاور دور اشتراکات زیادی دارد ولی پژوهشی درباره این موضوع مهم انجام نشده است.
علت آن چیست؟
هیچ حمایتی از اینگونه پژوهشها انجام نمیشود و نخواهد شد؛ چراکه این کارها هزینه بردار است و نتایج آن در بلندمدت محقق میشود. برای همین افراد یا ارگانها حاضر نیستند برای این کار هزینهای بدهند. این در حالی است که اگر شما همینالان بخواهید ساختمانی را تأسیس کنید افراد زیادی هستند که با اشتیاق در این زمینه سرمایه گذاری میکنند، ولی درباره پژوهش موسیقی اوضاع اینگونه نیست. نکته مهمی که دولت باید از آن درس بگیرد؛ کشورهای عربی دسته سوم یا چهارم مثل سوریه یا لبنان است که از نظر اقتصادی خیلی ضعیفاند اما در زمینه پژوهش موسیقی اوضاع خیلی بهتری دارند. من در این کشورها محققی را میشناسم که تمام نغمات موسیقی و گوشههای ناشناخته موسیقی ایران را که مشترکاتی با موسیقی سرزمینهای دیگر دارد با توضیحات کامل در کتاب «الموسیقی الشرقیه» به تألیف در آورده است و در آن از بهرهمندی موسیقی کشورهای مختلف از موسیقی ایرانی سخن گفته شده است. حتی در این کتاب که نویسنده آن دکتر صالح المهدی است؛ به ما معرفی میکند که در خاور دور در کدامین منطقه از کشور ژاپن یا چین این نغمات ایرانی نواخته میشود. این موضوع برای ما مایه افتخار است ولی کو گوش شنوا که از این مسائل درس بگیرد؟
با وجود اهمیت بالای این موضوع یعنی اشتراکات موسیقی ایران با دیگر ملل، آیا هیچ گونه پژوهشی جدی در این زمینه صورت نگرفته است؟
تنها کسی که در ایران در این زمینه تحقیقاتی داشته دکتر بهروز وجدانی است که کتابی به عنوان موسیقی در جهان اسلام به چاپ رسانده است که البته آن هم بیشتر مربوط به تحقیقات کتابخانهای بود و نه تحقیق میدانی.
با این حساب نتیجه عدم توجه به این موضوعات از جانب دولت یا دیگران چیست؟
نتیجه جدی نگرفتن پژوهش موسیقی میشود چیزی که الان شاهد آن هستیم. امروزه گرایش جوانان ایرانی بیشتر به سمت موسیقیهای غربی آن هم در سطح نازل آن است. کسی از موسیقی سنتی کشور و تأثیرات آن بر موسیقی جهان و ارزشمندی آن خبر ندارد، مثلاً امروز کسی نمیداند «منقبت خوانی» و اشتراکاتش با کشورهای حوزه خلیج فارس یا حتی اشتراکات آن با موسیقی بالکان تا چه حد است. پایین آمدن سطح آثار تولیدی و نزول سلیقه مردم یا بهتر است بگوییم ذائقه عادی شدهای که خود افراد هم از آن خبر ندارند؛ مهمترین نتایج این سهل انگاری است. امروز مردم نمیتوانند موسیقی خوب و درست را تشخیص بدهند.
مردم نمیتواند موسیقی جدی یا ارکسترال و یا موسیقی پاپ خوب را درک کنند. در واقع بیشتر آثار تولید شده فقط لحظهای هستند و هیچ ماندگاری ندارد. مثلاً شما در طی دهه اخیر نمیتوانید اثری ماندگار را در انواع موسیقیها پیدا کنید که در ذهنها بماند در حالی که در دهه پنجاه، شصت و حتی در میانه دهه هفتاد آثاری تولید شده که تا امروز در ذهن مردم ماندگار شده است.
آیا این یعنی متر و معیار شما برای سنجش میزان ارزشمندی آثار موسیقی ماندگاری آن است؟
بله. مثلاً آثار استاد محمدعلی راغب که قدر او به درستی شناخته نشد و از میان ما رفت نمونه آن است. ایشان در دهه شصت آثار مختلفی با مضامین متنوع مانند انقلاب، دفاع مقدس، پاسداران، پرستاران، بازگشایی مدارس و غیره خلق کردند که اکثر مردم الان حتی اگر نتوانند نام اثر و آهنگساز را به یاد بیاورند ولی به راحتی ترانههای ساخته شده در دوران جنگ تحمیلی را از ایشان به خوبی به یاد میآورند.
در واقع این را هم باید بگویم که پژوهش موسیقی میتواند ماندگاری را تضمین کند. مثلاً علت ماندگاری آثار صبا به خاطر شخصیت پژوهشگر او بوده است چرا که اگر پژوهشگر نبود نمیتوانست تکنیک و نوع آرشه کشی خاص را در ویولن به وجود بیاورد تا شاهد صدایی با هویت ایرانی باشیم. دستاوردهای صبا تا به الان همچنان ماندگار است و همه از آن استفاده میکنند. شما زندگی پیشکسوتان را که بررسی کنید به این موضوع پی خواهید برد که اکثر آثار ماندگار آنها حاصل پژوهشها و مطالعات آنها است.
آثار استاد تجویدی، مشکاتیان، گروه کامکارها یا آقای علیزاده و کلهر. همه اینها اهل پژوهش بودهاند. بی شک پژوهش و آگاهی هنرمند درباره مسائل مختلف کمک بسیار زیادی به ماندگاری آثار میکند. مثلاً شما آثار استاد محمد جلیل عندلیبی را نگاه کنید. آثار ایشان در موسیقی گونهای عارفانه بسیار ماندگار است. ایشان هنرمندی است که خود از دل موسیقی خانقاهی بیرون آمده. از نزدیک این نوع موسیقی را تجربه کرده است. ایشان آگاهی کاملی با این موسیقی دارد و مردی اهل پژوهش است. بخاطر همین آثارشان بر دل مینشیند و در اذهان ماندگار است.
وضعیت پژوهشگری موسیقی را به عنوان یک شغل چگونه میبینید؟
خیلی بد. حق پژوهشگران موسیقی این نیست که برای تألیف یک کتاب یا فعالیتهای پژوهشی به سختی دنبال یک ناشر و در تلاش برای راضی کردن او باشند در حالی که پایان آن چیزی حاصل پژوهشگر نمیشود. اینکه پژوهشگری با تمام توان خود و تنها با اتکای به امکانات محدود خودش، فعالیتی ارزشمند را انجام دهد و هیچ حمایتی نداشته باشد جای تأسف دارد. شما اگر امروز شخصی را ببینید که به پژوهش موسیقی میپردازد تنها از روی عشق و دغدغه خود اوست. اگر نه با یک قیاس ساده به جایگاه خود نسبت به مشاغل دیگر در جامعه پی خواهد برد.
امروز وقتی پژوهشگری بخواهد تحقیقات خود را در کتابی منتشر کند پس از چاپ و نشر کتاب و فروش آن تازه هزینه اندکی به پژوهشگر خواهد رسید. خود من کتابهایی را با همکاری با نشر سوره مهر منتشر کردهام که در اختیار جامعه قرار بگیرد، ولی متأسفانه استقبال یا حمایتی از این دست فعالیت نمیشود و این هم مربوط به بخش دولتی و هم بخش خصوصی است. چند سالی است که پژوهش و پژوهشگر موسیقی به عنوان یک حرفه فرهنگی و هنری از دسته بندی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خارج شده است. در واقع نه وزارت ارشاد، نه وزارت علوم و تحقیقات و نه وزارت میراث فرهنگی، به فعالیت پژوهشگران موسیقی توجهی ندارند. در حال حاضر هم در ایران اگر پژوهشگری در زمینه موسیقی فعالیتی انجام میدهد با هزینه شخصی خودش است و دولت هیچ حمایت چشمگیری در این زمینه انجام نمیدهد. اگر هم حمایتی صورت بگیرد مبلغ آن بسیار کم است و برای انجام پژوهش جدی کافی نیست اگر هم کسی را حمایت کرده باشند بدانید با وساطت کسی یا جایی بوده است.
بیشتر زمینههای پژوهشی شما مربوط به موسیقی نواحی است. دغدغه اصلی و کنونی شما درباره این نوع از موسیقی چیست؟
باید بگویم که وضعیت هنرمندان موسیقی نواحی اصلاً خوب نیست. امروز کمتر کسی در سطح ملی این موسیقیدانان پیشکسوت را میشناسند و تنها وقتی هنرمندی فوت میکنند سر و صدایی از آنها بلند میشود و تازه او را میشناسند. در همین دوران کرونا، ما هنرمندان بسیار ارجمندی را در موسیقی نواحی از دست دادیم که تنها با چند خبر رسانهای یا تسلیت گفتن خیلی زود به فراموشی سپرده شدند.
گفتوگو از: ابوالفضل رستگاری - خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما