به گزارش خبرنگار ایمنا، این اولین باری نیست که نهادی بینالمللی را مقصر باخت میدانیم. انگار همیشه دوست داریم این طور تلقین کنیم که FIFA و AFC جمع شدهاند تا برایمان مشکل بتراشند. اما آیا واقعاً چنین چیزی حقیقت دارد؟ آیا احکام تند و قاطع نهادهای بینالمللی فوتبال علیه فدراسیون و باشگاههای ایرانی صرفاً برخواسته از نفوذ اغراض سیاسی در آنها است؟
برای یافتن واقعیت بد نیست نگاه منصفانهتری داشته باشیم و بدون جانبداری ملی احکام آنها را بررسی کنیم. برای مثال اگر نگاهی به حکم آل کثیر بیندازید، AFC به وضوح اشاره کرده که چنین حرکتی در قاره آسیا فارغ از نیت، حرکتی نژادپرستانه محسوب شده و تازه مهمتر آنکه که این حکم برای چنین رفتاری تازگی ندارد. درست چند ماه قبل از آل کثیر، بازیکنی بحرینی به خاطر خوشحالی بعد از گل مشابه در مصاف با هنگ کنگ، با همین محرومیت روبرو شد.
با این حال هنوز هم از سلبریتیها گرفته تا مدیران ورزشی و برنامه نخست فوتبالی صدا و سیما معتقدند در حق آل کثیر اجحاف شده است! برای مقابله نیز بدترین روش را پیش گرفتهاند؛ لجبازی! سوال اینجا است که دقیقاً با چه کسی لجبازی میکنیم؟ با همه کاره فوتبال آسیا!؟
اینکه چرا فکر میکنیم نهادی با ۴۷ عضو از سرتاسر قاره کهن همه وظایفش را کنار گذاشته و تنها قصد ضربه زدن بر فوتبالمان را دارد خودش جای بحث دارد. روزی که کارت زرد بن عطیه را میبخشند، از لابی قطریها میگوئیم و اگر سیامک نعمتی بخشیده شود، آن را اعطای حق میدانیم. اگر VAR رأی داور را به نفعمان تغییر دهد احتمالاً سری به گذشته میزنیم و استدلال میکنیم که وجود این میهمان جدیدالورود فوتبال به دادمان رسیده است و اگر داور را مجاب به اتخاذ تصمیمی مخالف میلمان کند، زمین و زمان را به هم خواهیم دوخت تا هر طور شده داوری را زیر سوال ببریم.
واقعیت اما این است که AFC نیز درست مانند FIFA نهادی بینالمللی است که نظارتش بر تمامی اعضای خود را مو به مو از قوانینی که وضع کرده جلو میبرد. اینکه آل کثیر محروم میشود یا سپاهان به رحمان احمدی دو کارته بازی میدهد، همه از بی توجهی و دانش کم سرپرستها و مدیران حقوقی تیمهایمان از قوانین بینالمللی است. اگر کنفدراسیون آسیا و تصمیماتش صرفاً متأثر از لابی سعودیها، اماراتیها و قطریها بود که قطعاً شکایت النصر کارساز شده بود.
البته شاید به زعم ما AFC در اهدای میزبانیها مسائل غیرفوتبالی را دخالت دهد، اما باید پرسید در فوتبال امروز چنین موضوعاتی غیرفوتبالی به شمار میرود؟ AFC شرکا و حامیان مالی خاص خودش را دارد که اگر کمی با آنچه در فوتبال جهان در جریان است آشنا باشیم، در خواهیم یافت که آنها نقش اصلی در تصمیمات سرنوشت سازی مانند تعیین میزبان تورنمنتها، ساعت بازیها، حق پخش و تبلیغات دارند.
آیا طبیعی نیست که با وضع فعلی استادیومهای ایران و ارتباط نوسانی سیستم بانکی ایران با جهان، شرکای مالی کنفدراسیون فوتبال آسیا حاضر به ریسک روی میزبانی ایران نباشند؟ آیا واقعاً این توهین به ملت ایران است که به دلیل نخریدن حق پخش بازیها، اجازه فیلم برداری و حتی حضور خبرنگاران صدا و سیما را ندهد؟ فکر میکنیم تصمیمات نهادهای جهانی همانند برخی نهادهای کشور خودمان است که صدا و سیما در زمان برگزاری رقابتهای لیگ برتر از پتانسیل تبلیغاتی بهترین بهره را ببرد و پس از سالها تلاش باشگاهها، صدقهای تحت عنوان حق پخش به باشگاههای ورزشی بدهد!
با این حال و با وجود تمام مشکلات، AFC کاملاً پتانسیلهای فوتبال ایران و تماشاگرانش را میشناسد و اگر دقت کرده باشید، برای تک تک آن برنامهریزی حساب شدهای دارد. از تأسیس پیج فارسی در اینستاگرام گرفته تا نظرسنجیهای مختلف در رابطه با فوتبال ایران و دعوت عادل فردوسی پور از جمله اقداماتی است که نشان میدهد AFC از داشته بزرگ فوتبال ایران یعنی هواداران و کری شدیدشان با هم نهایت استفاده را برده و این در حال است که ما هنوز به دنبال القای اجباری حس دوستی و مودت میان رقبا هستیم!
آنچه مشخص است فوتبال ایران بیش از پیش سعی در توجیه عملکرد مدیران و نتایج خود با ربط دادنش به دستهای پشت پرده و اتهاماتی از این قبیل دارد تا توهم توطئه در آن پایه گذاری شود و هر جا مشکلی به وجود بیایید دستها به سوی آن اشاره کند. وقتی فدراسیون سعی دارد همه مشکلاتش را به دشمنی AFC و FIFA به عنوان نهادهای بالادستی خودش ربط بدهد، چه انتظاری از باشگاهها میتواند داشته باشد که به محض ناکامی، به سراغ دستهای پشت پرده نرفته و فدراسیون را مقصر ندانند! پس بهتر است به جای آسمان و ریسمان دوختن برای شکست، از آن درس بگیریم تا با آشنایی بهتر از قوانین، دیگر فرصتهای طلایی را هدر ندهیم.
نظر شما