به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، بدیهی است که خیابانها مکانهایی با بیشترین امکان تردد تمام ساکنان یک شهر به شمار میرود که اگر به خوبی طراحی نشود، خطرات زیادی را برای کاربران در پی دارد. تقاطعهایی که چند خیابان را به هم وصل میکند امکان بروز سوانح جادهای را به طور قابل توجهی افزایش میدهد چرا که عابران پیاده، دوچرخهسواران، رانندگان و سایرین را از مسیرهای مختلف با هم مواجه میکند. گاهی در بعضی از شهرهای جهان سوانح جادهای در این مکانها به حدی زیاد است که این نقاط لقب "چهارراه مرگ" یا "قتلگاه" را به خود میگیرند. البته در همهجای دنیا شرایط اینگونه نیست؛ در بسیاری از شهرهای سراسر جهان تقاطعها به حدی مناسب طراحی میشوند که امکان بروز تصادفها در آنها حداقل است. در ادامه به استراتژیهایی که این گونه شهرها برای ایمنسازی چهارراهها یا تقاطعهای خود به کار میگیرند اشاره میشود:
طراحی تقاطعهای کوچک مقیاس
برنامهریزان شهری برای به حداقل رساندن سوانح جادهای میتوانند تقاطعهای بزرگ را به موارد کوچکتر یا به اصطلاح، کوچک مقیاس تبدیل کنند. تقاطعها هر چه کوچکتر باشد امکان تماس چشمی کاربران از مسیرهای مختلف و قابلیت دیده شدن خیابانهای اطراف را افزایش میدهد میزان تراکم ترافیکی را در نقاط خطرناک به حداقل میرساند و امکان برخورد کاربران مختلف را با یکدیگر به طور قابل توجهی کاهش میدهد. علاوه بر این، طراحان با حذف مسیرهای شیبدار و کاهش مسیرهای دوربرگردان، امکان بروز سوانح جادهای را به حداقل میرسانند.
سادهسازی ظاهر هندسی تقاطعها
سادهسازی ظاهر هندسی تقاطعهای پیچیده و در نتیجه افزایش دید کاربران مختلف نظیر دوچرخهسواران، عابران پیاده و رانندگان میتواند سوانح جادهای را به طور قابل توجهی کاهش دهد و مسیرهایی ایمن برای همگان به وجود آورد. علاوه بر این طراحی خیابانهای اطراف تقاطعها نیز نقش مهمی در افزایش ایمنی کاربران ایفا میکند، به این صورت که اگر خیابانها همتراز با یکدیگر قرار گیرد، امکان دید کاربران را افزایش میدهد که همین امر در به حداقل رساندن آمار تصادفات بسیار حائز اهمیت است.
تجزیه و تحلیل شبکهها
نباید به تقاطعها به عنوان بخشی مستقل از طراحی شهری نگاه کرد، بلکه این مکانها عضوی از یک محیط و شبکه گستردهتر شهر به شمار میرود. در واقع، ظرفیت و وسعت یک تقاطع را باید به عنوان اصل طراحی منطقه خیابانی در نظر گرفت؛ به عنوان مثال در یک منطقه کوچک نمیتوان تقاطعی بزرگ ایجاد کرد. بنابراین لازم است برنامهریزان در هنگام طراحی شهری، ارتباط مستقیمی بین منطقه و اندازه و شکل هندسی تقاطعها به وجود آورند تا از این طریق، خطر بروز هرگونه آسیب را به حداقل برسانند.
تلفیق زمان و مکان
سیگنالسازی یکی از بهترین استراتژیها برای ایجاد تقاطعهایی با طراحی مناسب و ایمن به حساب میآید. در واقع اگر در بازسازی این مکانهای عمومی زمان و مکان به عنوان دو عنصر ضروری با هم ترکیب شود، آنگاه مسیر کاربری وسیعتر میشود و تراکم ترافیکی به حداقل میرسد. این امر به کاهش سرعت بین نقاط اتصال منجر میشود، حمل و نقل را مقدم میکند و ایمنی را چشمگیر افزایش میدهد. گردش به چپ را برای تمام کاربران، به خصوص عابران پیاده و دوچرخهسواران ایمن میکند و در نهایت سوانح خیابانی را به حداقل میرساند.
افزایش فضای پیادهروی
در قرن بیستم اغلب خیابانهای سراسر دنیا در اختیار خودروها و سایر وسایل حمل و نقل موتوری قرار گرفت در حالی که عابران پیاده و دوچرخهسواران از کمترین سهم در این مکانهای عمومی بهرهمند شدند. اما به تدریج و با هدف کاهش آلودگی هوا و ارتقای سلامت انسان، پیادهروی و دوچرخهسواری به تدریج در میان مردم سراسر جهان ترویج یافت که انتشار ویروس کرونا بر قدرت این جنبش همگانی افزود. در واقع، امروزه مقامات شهری در کشورهای مختلف جهان در تلاشند شهرهایی مردم محور به وجود آورند که در این راستا، تغییر زیرساختها نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. طراحی تقاطعها نیز از اهداف این جنبش سراسر مستثنی نیست، یعنی این مکانهای عمومی نیز باید به گونهای طراحی شود تا هر چه بیشتر موارد نیاز چون ایمنی عابران پیاده را فراهم آورد و کمترین آسیب جسمی را به شهروندان وارد کند. در این راستا، اختصاص فضای بیشتر به عابران پیاده در تقاطعها میتواند یکی از سنجیدهترین استراتژیها برای کاهش سوانح جادهای و افزایش ایمنی کاربران در نظر گرفته شود چراکه این نقاط از سانحهخیزترین مکانها برای دوچرخه سواران و عابران پیاده است.
نظر شما