به گزارش خبرنگار ایمنا، چندی پیش تک آهنگ ربابی با همخوانی عالیم قاسماف و علیرضا قربانی منتشر شد. تک آهنگی که در همان ابتدا که با شعر "معروف مستان سلامت میکنند" مولانا شروع میشود و این سوال پیش میآید که اگرچه این شعر مولانا از نظر ادبی ارزش والایی دارد ولی آیا انتخاب مناسبی آن هم برای چنین همکاری است؟ آیا واقعاً ما با قحطی شعر مواجه هستیم؟ حداقل برای ساخت این آهنگ آن هم با آن همه آوازه، حسرت شنیدن یک اثر جدید با هنرمندانی متفاوت را بر دل مخاطب میگذارد. اگرچه تلاشهایی بینتیجهای در جهت ایجاد فضاسازیهایی جدید در آهنگسازی شده است، اما به نظر میرسد برای ساخت چنین آهنگی نیازی به این همه هنرمند با زمینههای هنری متفاوت نبود! چرا که وقتی دعوت به همکاری خواننده بزرگی یعنی قاسماف میشود انتظار است که مسئولیتی در اجرا بر دوش او گذاشته شود که منحصر به خود خواننده و تواناییهای خاص او باشد.
اگرچه قاسماف با نهایت مهارت و توانایی به اجرا پرداخته است، اما این انتظار به خوبی بر آورده نشده است. چرا که حتی اگر هر خواننده ساده دیگری را هم به همکاری دعوت میکردیم چه بسا تفاوتی حاصل نمیشد. به عبارت دیگر آهنگسازان نتوانستهاند به خوبی از گنجینهها یا به نوعی جعبه ابزاری که در اختیار دارند استفاده کنند. ریتم، هارمونی و ملودی کاملاً متوسط و معمولی است. حال سوال این است برای خلق چنین اثری با این سطح از کیفیت آیا نیازی به حضور این همه هنرمند بود. ساز آرایی و ارکستراسیون مغشوش باعث شده است هویت صوتی سازها کاملاً محو شود و انگار که بودن این همه ساز با نبودنشان تفاوت چندانی ندارد.
علیرضا قربانی در این میان برعکس قاسماف به نظر میرسد به خوبی با این اثر ارتباط برقرار نکرده است چرا که بسیاری از تکنیکها و مهارتهای آوازی او که در آثار دیگرش به خوبی در حد عالی قابل شنیدن است در اینجا کیفیت مطلوبی ندارد. اگرچه صدای او پخته و به قول معروف تر و تمیز است، اما به نظر میرسد موزیکالیته نسبت به آثار دیگر قربانی در این قطعه رعایت نشده است.
در باب ایده خام آهنگسازان اثر باید گفت که ایده ارائه شده ایده خوبی به نظر میرسد و این را میتوان با بررسی موتیفهای موجود در آن تا حدودی فهمید، ولی در مرحله اجرا و به نوعی پیاده سازی و پردازش این ایده عملکرد خوبی را مشاهده نمیکنیم و نهایتاً میتوان گفت شاهد اثری با سطح کیفی متوسط هستیم. در کنار تمام اینها از نقاط مثبت اثر میتوان به محتوای نسبتاً خوب و ضبط و میکس و مسترینگ خوب آن اشاره کرد.
محتوای اثر اگرچه در نگاه اول محتوایی تکراری به نظر میرسد، ولی با تامل در آن میتوان به زوایای جدیدی در آن دست یافت. درواقع اینطور به نظر میرسد که آهنگسازان قصد داشتهاند با ایجاد تناسبی نشات گرفته از برداشتهای شخصی بین فرم و محتوای اثر رابطهای محکم برقرار کنند، ولی در به سرانجام رساندن آن مغفول ماندهاند یا شاید به دنبال چالشی خاص در این زمینه بودهاند. به هر حال به طور کلی میتوان گفت بیشتر انتقاد به سمت آهنگسازی و مسائل مربوط به فرم موسیقایی است. با وجود اینکه هنرمندانی با زمینههای هنری خلاق و متنوع در تولید این اثر دخیل بودهاند؛ از پس خلق فضایی بکر و جدید به خوبی بر نیامدهاند و شاید همنشینی هنری ثمربخشی بین هنرمندان به منظور پیوند یا ترکیب تواناییها و دیدگاههای متنوع آنها به وجود نیامده است.
نظر شما