به گزارش خبرنگار ایمنا، برنامهریزی شهری در سطوح مختلف عبارت است از اداره یک شهر در قالب نام یک سازمان یا انجام یک فرآیند مشخص تا تحقق پذیری طرحهای شهری را ضمانت کند، اما برخی طرحهای مهم و تأثیرگذار شهری در مراحل مختلف با شکست مواجه میشود. در حالی که سیستمهای شهری در گذر زمان دچار تغییرات اساسی شده و نظام مدیریت شهرها را نسبت به گذشته پیچیدهتر کرده است. نظام برنامهریزی شهری در سطوح مختلف چندان خود را با این تغییرات هماهنگ نکرده است این در حالی است که شالوده و اساس مدیریت درست یک شهر را نظام برنامه ریزی آن تعیین میکند.
اما گاهی ساختار نظام برنامهریزی شهری نیز نواقصی دارد که مانع از اجرای درست طرحها میشود در این صورت، مسلم است که فرآیند و مراحل برنامهریزی برای شهر باید در قالب ساختارهای دیگری انجام شود تا اهداف مورد نظر طرحها و برنامهها در زمینههای ساختاری، اجتماعی و فرهنگی محقق شود.
گاهی ایراد از مدیریت شهری است!
راما قلمبر دزفولی، دکترای شهرسازی معتقد است: علت محقق نشدن برخی از طرحهای شهری، ساختارهای ناقصی است که تا امروز در اداره شهرها وجود داشته است.
او خاطرنشان میکند: به عنوان مثال در ابتدا مشاوری اقدام به تهیه طرح میکند، سپس در یک پروسه طولانی شورای شهرسازی و کمیسیون ماده ۵ طرح را مصوب میکند و سپس برای اجرا به شهرداری ابلاغ میشود.
این استاد دانشگاه اضافه میکند: به دلیل اینکه شهرداری مجری طرح است هیچ گاه نمیتواند نظارت خوبی بر اجرای آن داشته باشد، بنابراین وظیفه نظارت بر طرحهای شهری بر عهده شورای عالی شهرسازی و وزارت راه و شهرسازی گذاشته شده است، اما این دو نهاد و دستگاه قانونی نیز به علت جایگاه حاکمیتی که دارند، نمیتوانند به خوبی بر اجرای طرحها نظارت کنند.
قلمبر دزفولی ادامه میدهد: وجود این خلأ باعث شده موضوع ایجاد نهادهای برنامهریزی (Planning agency) یا نهادهای طراح طرحهای توسعه شهری مطرح شود.
او با بیان اینکه برخی مواقع نهادهای برنامهریزی در قالب شوراهای راهبردی مفهوم پیدا میکند، میگوید: این نهادها گاهی مواقع تبدیل به نهادهای مستقری میشود که نواقص طرحهای شهری را رفع و پایش میکند، البته وجود این نهادها برای شهرهای بزرگ بیشتر احساس میشود.
این دکترای شهرسازی عنوان میکند: نیاز است نهادی مستقل از شهرداری فرآیند طرحهای شهری و تحقق آن را به نوعی هدایت کرده و بر اجرای آنها نظارت کند، اما تحقق این ساختار معمولاً به علت آنکه وزارت راه و شهرسازی بودجه کافی در اختیار ندارد، به شهرداری واگذار میشود، ایراد کار آنجاست که این نهاد مستقل نیست و عملاً زیرمجموعه شهرداری قرار میگیرد.
قلمبر دزفولی میافزاید: ایراد مطرح شده در حالی است که افرادی که در بالادست به عنوان شوراهای راهبردی طرحهای شهری منصوب شدهاند، مشغله کاری دارند و در سمتهای دیگری نیز مشغول کار هستند، بنابراین اتفاق درستی که باید برای توسعه شهرها بیفتد، محقق نمیشود و به همین دلیل، هم تراکم فروخته میشود و هم تخلف میشود.
طرحها باید شاخصهای تحقق پذیری داشته باشد
او تاکید میکند: نیاز است در شرح خدمات پایهای که برای طرحها تهیه میشود، بخش مهمی تحت عنوان شرایط تحقق پذیری و شاخصهای تحقق پذیری ایجاد شود تا فضای کار برای افرادی که قصد دنبال کردن روند طرحها را دارند وجود داشته باشد.
این دکترای شهرسازی میگوید: ایجاد این بخش عملاً در بیشتر شهرها به درستی مورد توجه قرار نگرفته است و هیچکدام از این طرحها شاخصهای شفافی ندارد و حداکثر اشاره آنها به سرانههای خدماتی است.
قلمبر دزفولی میافزاید: این در حالی است که سرانههای خدماتی نیز ثابت نیست و در همه دنیا ممکن است بنا به شرایط تغییر کند، لذا در نظر داشتن آنها لازم است، اما کافی نیست.
او ادامه میدهد: سیاستگذاران امور شهری به ابزارهای دیگری نیاز دارند تا بتوانند به نوعی روند اجرای طرحهای شهری را کنترل کنند؛ به بیان دیگر کسانی که تهیه کننده این طرحها هستند عملاً شرایط تحقق پذیری را در نظر نگرفتهاند و تنها به قید میزان تراکم، کاربری و جمیعت توجه کردهاند در حالی که در طرحهای شهری جنبههای دیگری نیز وجود دارد که کیفیت سکونت و زندگی شهروندان را تحت تأثیر قرار میدهد.
این استاد دانشگاه تصریح میکند: در طراحی و اجرای برخی طرحهای شهری به نیاز اقشار مختلف جامعه شهری توجه نمیشود و گاه اجرای پروژهها به صورت سطحی و بدون بررسی عمیق علمی شروع میشود، لذا در نهایت ابزارهایی برای سنجش، کنترل و پایش طرحهای شهری وجود ندارد.
قلمبر دزفولی تاکید میکند: نهاد و مجموعهای وجود ندارد که مستقل از شهرداری بتواند بر اجرای طرحهای شهری نظارت کند تا تغییرات ناشی از اجرای طرحها بویژه در شرایطی که بدون در نظر گرفتن مؤلفههای علمی اجرا میشود، بیش از اندازه بر شهر فشار وارد نکند.
او عنوان میکند: نهاد ناظر و هدایتگر طرحهای شهری باید قدرت لازم را داشته باشد تا شهرداری را برای اجرای درست طرحها ملزم کند؛ به عبارتی این نهاد باید بازوی اجرایی شورای شهر یا وزارت راه و شهرسازی باشد، اما در اینجا هم اگر قرار باشد بودجه آن را شهرداری پرداخت کند، اهداف آن محقق نمیشود.
این دکترای شهرسازی میگوید: مشکل تحقق پذیری طرحها، ساختاری است، زیرا ساختار سازمانی درستی برای آن تعریف نشده است؛ به علاوه در محتوای طرحها نیز به ابزارهای تحقق پذیری به درستی اشاره نشده و جنبههای اقتصادی و اجتماعی نیز در نظر گرفته نمیشود، لذا دیده نشدن هر کدام از این شاخصها موجب میشود طرحها شکست بخورد و اهداف آنها محقق نشود.
باید نقش برنامهریز تغییر کند
این سخنان در حالی مطرح میشود که امیرحسین شبانی، دکترای شهرسازی تاکید میکند: یکی از نکاتی که ما در برنامهریزی راهبردی باید به آن توجه کنیم، جایگاه برنامه ریز در مناسبات و روابط بین ذینفعان، نیروهای مؤثر در شهر و لایههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی شهر است.
او ادامه میدهد: تغییر نقش برنامهریز موجب میشود درک درستی از مسئله برای وی ایجاد شود تا بتواند روندهای موجود را تسریع، تسهیل یا برخی مواقع متوقف و بازسازی کند.
این دکترای شهرسازی عنوان کرد: با تعریف چنین نقشی از برنامهریز باید انتظار داشت که طراحان طرحهای راهبردی و ساختاری نیز تغییر نقش برنامهریز شهری در مراحل تهیه و اجرا را به منظور دستیابی بهتر به اهداف مد نظر، لحاظ کنند.
شبانی خاطرنشان میکند: در غیر این صورت نمیتوان انتظار داشت که نظام برنامه ریزی به تنهایی همه مسائل را بشناسد و آنها را به منظور پاسخ دهی و اجرا، درک و تحلیل کند، ما نیاز به تغییر نگرش داریم تا بتوانیم به بسیاری چالشهای پیش رو جواب متناسبی بدهیم.
این دکترای شهرسازی عنوان میکند: تغییر نگرشها باید برآمده از بستر فرهنگی اجتماعی جامعه شهری باشد و تبدیل به یک مطالبه شود تا بتواند در ارکان نظام برنامهریزی و مدیریتی رسوخ کند، زیرا تا زمانی که نسبت به بسیاری از مسائل ابتدایی شهر و شهروندی توجه نداشته باشیم و این موارد تبدیل به مطالبات شهروندی نشود، نمیتوانیم انتظار تغییر در یک نظام شهری متمرکز بالا به پایین را داشته باشیم.
نظر شما