به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس چکیده یک مقاله، توسعه شهری زمانی میتواند در مسیر پایداری قرار گیرد که بتواند راهکارهایی مشخص را برای تأمین مطلوب نیازهای خدماتی ساکنان ارائه کند، اما متأسفانه تاکنون به دلیل نگرش بخشی، ضعف ساختاری مدیریت شهری و فقدان مشارکت مردمی، سازمانهای خدمات رسان شهری، توزیع فضایی عادلانه خدمات انجام نشده است.
این در حالی است که تمرکز مراکز خدمات رسانی در یک موقعیت جغرافیایی علاوه بر ایجاد مناطق دو قطبی و بالا و پایین در شهرها، جمعیت بالای مصرف کننده را به آن مناطق سرازیر میکند و باعث فشار زیست محیطی، ترافیکی و آلودگی صوتی و هوا میشود؛ به طوری که اکنون در شهرها شاهد محیطهای متراکم و نامطلوب و ناسازگار با توسعه پایدار هستیم.
هر کدام از طبقات و تقسیمات کالبدی شهر بر اساس نیازهای شهروندان خدمات مختلفی را میطلبد و بر این اساس با توجه به میزان گنجایش جمعیت مورد نیاز در سطح مناطق باید خدمات مختلف توزیع شود، از این رو توزیع ناعادلانه امکانات و خدمات مفهوم شهر پایدار را به چالش میکشاند.
امروزه کلانشهرها برای پاسخگویی به نیازهای شهروندان خود نیازمند مدیریت منسجم و هماهنگ هستند که میتوان با تعامل سازنده سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی و البته به دور از موازی کاری و اتلاف منابع برای تحقق آن گام برداشت.
پیرو این دیدگاه که مدتها در مراکز تصمیم گیری و مجامع فکری کشور مطرح بوده همچنین احساس ضرورت و فوریت در مورد لزوم تحول در ساختار نظام مدیریت کشور، مواد ۱۳۶ و ۱۳۷ برنامه سوم و چهارم توسعه به دولت اجازه داده تا وظایف مدیریت شهری را به نهادهای محلی واگذار کند.
از طرفی وسعت و پراکندگی کلان شهرها طالب تعادل در حجم عملیات مدیریت شهری با توان آن است؛ به طور کلی، قلمرو خدمات شهری، پیچیدگی زیادی در انواع و تعداد کارگزاران تأمین خدمات شهری به وجود آمده که این مورد، وظایف مدیریت شهری را در هماهنگی سنگی تر میکند.
امروزه مدیریت شهری در جهان تحول اساسی یافته است شهرها مدیریت میشوند تا بتوانند رفاه و آسایش ساکنان خود را تأمین کنند.
مدیریت شهری دارای تشکیلات وسیعی است و نقش مهمی در موفقیت برنامهها و طرحهای توسعه شهری و همچنین رفاه نیاز جمعیت، جریان عبور و مرور در شهر، رفاه عمومی، مسکن، کاربری زمین، تفریح، فرهنگ، اقتصاد، تأسیسات زیربنایی و امثال آنها را بر عهده دارد.
مدیریت شهری باید برای شهر برنامه ریزی کند، فعالیتهای شهری را سازمان دهد و بر فعالیتهای انجام شده نظارت و حتی برای انجام بهینه امور انگیزه ایجاد کند چرا که هدف مدیریت شهری، ارتقای شرایط کار و زندگی جمعیت ساکن، تشویق به توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار و حفاظت از محیط کالبدی است.
انجام چنین اموری به آگاهی از اصول مدیریت، برنامه ریزی، ارتباطات، انگیزش، سازماندهی، هدایت و رهبری و نظارت و کنترل باز میگردد.
مدیریت امور شهری، آن هم در شرایط کنونی وظیفهای بسیار دشوار است که پایانی در آن متصور نمیتوان شد؛ همچنین یکی از اهداف مهم مدیریت شهری، توسعه پایدار شهرها است.
توسعه پایدار، دستیابی به توسعه پایدار شهری است و در این راستا مطالعات و برنامه ریزیهای متعددی در جهت یافتن اصول و راهکارهای کاربردی در برنامههای توسعه شهری صورت گرفته است و اندیشه توسعه شهری پایدار از جنبههای بسیار گسترده مورد نقد و بررسی در امر توسعه در سطح ملی قرار گرفته است.
هدف فرایند توسعه شهری پایدار دستیابی به وضعیت پایداری جوامع شهری میباشد، فرایندی که هدف آن ایجاد یا تقویت ویژگیهای پایداری در زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی شهر است.
طرفداران توسعه شهری با تاکید بر پروژههای منطقی، سعی در توجه به تمام جنبههای اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی طرحها دارند و برای نیل به شهر آرمانی بایستی تعمق و تعامل بین بخشهای مذکور صورت پذیرد. از این رو با توجه به اهمیت مقوله پایداری در اهداف توسعه شهرها، دامنه گستردهای از مجموعه نیازهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، اکولوژیک و کالبدی برای حرکت به سوی پایداری مورد توجه است، که میتواند در قالب شاخصهای پایداری شهر تعریف و تدقیق شود.
در بررسی توسعههای شهری که به دلیل تأثیر گذاری بردارهای سیاسی و خارج از ظرفیتهای طبیعی به صورت زودرس توسعه مییابند، توجه به مسائل کالبدی و مدیریتی در صدر مسائل شهری قرار دارد. بدیهی است که ارائه هر گونه راه حل در زمینه توزیع خدمات در شهر نیازمند تحقیق و شناخت دقیق مسائل و مشکلات شهری است.
خدمات رسانی بهینه یکی از مهمترین شاخصههای ارتقا کیفیت زندگی شهری است و جلوگیری از بروز آسیب و ناهنجاریهای اجتماعی جامعه شهری در وهله نخست مستلزم خدمات رسانی بهینه به شهروندان است که در جای خود یکی از مهمترین ضرورتهای انجام این تحقیق به شمار میرود.
مدیریت به معنای برنامه ریزی، سازمان دهی، نظارت و ایجاد انگیزش است و چنان چه شهر به مثابه یک سازمان قلمداد شود، لازم است که در رأس آن و به منظور اداره امور شهر از فنی استفاده شود که مدیریت شهری نام دارد. مدیریت شهری باید برای شهر، برنامه ریزی هایی را به انجام برساند، فعالیتهای شهری را سازمان دهد و بر فعالیتهای انجام شده نظار کند و حتی برای انجام بهینه امور، انگیزش ایجاد کند.
انجام چنین مواردی به آگاهی از اصول مدیریت، برنامه ریزی، ارتباطات، انگیزش، سازمان دهی، هدایت و رهبری و نظارت و کنترل باز میگردد.
روشن است که مشخصات و ساختار نهادهای قانونی اداره کننده شهر از کشوری به کشور دیگر تفاوت دارد و هر جامعهای با توجه به ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود تعریف یا تلقی خاصی از مدیریت شهری دارد. مدیریت شهری به تمامی نهادها، سازمانها و افرادی گفته میشود که به صورت رسمی یا غیررسمی در فرایند مدیریت شهر اثر گذار هستند.
مهمترین هدف مدیریت شهری را میتوان در ارتقای شرایط کار و زندگی جمعیت ساکن در قالب اقشار و گروههای مختلف اجتماعی و اقتصادی و حفاظت از حقوق شهروندان، تشویق به توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار و حفاظت از محیط کالبدی دانست.
برخی دیگر از اهداف مدیریت شهری شامل ارتقای شرایط کار و زندگی همه جمعیت شهر با توجه به افراد و گروههای کم درآمد، تشویق توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار و حفاظت از محیط کالبدی شهر است.
شهرداری و شورای اسلامی شهر دو رکن اصلی مدیریت شهری در ایران است که سیاست گذاری، برنامه ریزی و تمشیت امور شهر را بر عهده دارند.
ویژگی های مدیریت شهری در ایران
با تحلیل تجربیات حاصل از یک سده مدیریت شهری نوین در ایران، به خصوص در کلانشهرها ملاحظه میشود که عموماً ویژگیهای اصلی که در مدیریت شهری ایران حاکم است شامل مواردی همچون تکیه بر ساختارها و نهادهای متمرکز و غیر دموکراتیک و بی توجهی به نهادهای عمومی و مدنی، کسب درآمد ناپایدار و رانتی برای تأمین خدمات شهری، مدیریت و برنامه ریزی از بالا به پایین به جای مدیریت از پایین به بالا، بی ثباتی در مدیریت شهری، بی مسئولیتی و بی برنامه گی و تاکید بر بهینه سازی بخشی به جای نگرش سیستمی، تکیه بر پروژه محوری به جای توسعه محوری) تاکید بر جنبههای رشد شهری به جای توسعه شهری (تکیه بیش از حد بر ویژگیها و دیدگاههای فردی شهردار) فرد محوری به جای اداره محوری (چند پارچگی مدیریت و تصمیم گیری درون سازمانی و بین سازمانی، عدم شفافیت و پاسخگویی و فقدان حسابرسی و اطلاع رسانی و بی توجهی به آموزش شهروندان، مدیران و کارکنان نهادهای خدمات رسان شهری است.
البته نظریهپردازان و کارگزاران برنامه ریزی و مدیریت برای دستیابی به کارایی و اثربخشی مورد انتظار خود در شهر تلاش کردند سیستمی متناظر با این پیچیدگیها برای مدیریت و برنامه ریزی ایجاد کنند تا از این طریق بتوانند برای هدایت توسعه یکپارچه و منسجم و رفع مسائل بغرنج شهر اقدام موثرتری انجام دهند.
این نیاز باعث ورود مفاهیمی چون مدیریت یکپارچه، مدیریت واحد، مدیریت منسجم و غیره به عرصه برنامه ریزی و مدیریت شهری شده است.
به طور کلی، مدیریت واحد شهری، این مفهوم را به ذهن میرساند که برنامه ریزی، اجرا و نظارت بر کلیه امور شهری از قبیل خدمات و زیرساختهای شهری از طریق یک مرجع) شهرداری (است و مدیریت شهر در این نوع رویکرد، در دستان متولی آن یعنی شهرداری است و دیگر بخشهای خدماتی زیر مجموعه شهرداری محسوب میشوند.
مدیریت یکپارچه مهمترین عامل در راستای ایجاد هماهنگی و توازن بین سازمانهای مختلف است و این سیستم دارای قابلیت اثر پذیری در جنبههای مختلف شهری است؛ در مدیریت یکپارچه شهری، هماهنگی و یکپارچه کردن اقدامات در چارچوب بخشهای دولتی، سازمانهای عمومی و گروههای ذینفع برای ارائه خدمات بهتر و مناسبتر به شهروندان و ایجاد شرایطی مناسب در شهر صورت میگیرد.
هدف اصلی مدیریت یکپارچه شهری، ایجاد هماهنگی از طریق نزدیکی اهداف و دیدگاهها، یکپارچگی عملکردها و سیستمها و کارآمدتر کردن فرایندها به دست آید؛ با دقت بیشتر در تفاوتهای بین مدیریت واحد شهری و مدیریت یکپارچه میتوان به این نکته رسید که اولی بحث حکومت شهری و حاکم شهری را پیش خواهد کشید و دومی مشارکت را در اداره شهر و مدیریت شهری به همراه داشت.
روند تحولات در مفهوم مدیریت شهری
توجه به مفهوم مدیریت شهری مبین این مطلب است که بین الگو و ساختار مدیریت شهری با نحوه شکل گیری دولت در قرن بیستم ارتباط نزدیکی وجود دارد به همین علت بررسی این تحولات در دوران جدید برای روشن شدن سیر تغییرات در اشکال و وظایف مدیریت شهری ضروری است.
رشد سریع شهری در کشورهای رو به توسعه مشکلات عمده اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی پدید آورده است و شهرهای
کشورهای جهان سوم را دچار مسائل و مشکلات جدی از قبیل آلودگیهای زیست محیطی و بیماری در شهرها، افزایش فقر در شهرها، ایجاد زاغه ها و مسکنهای غیرقانونی، دسترسی ناکافی به مسکن و خدمات اصلی شهری، بیگانگی شهروندان از یکدیگر، کمبود شدید تأسیسات و زیرساختهای شهری و مهاجرت گسترده از روستا به شهر کرده است.
مشکلات نظام مدیریت شهری کشورهای رو به توسعه را میتوان در سه زمینه مسائل محیطی و کلی نظام مدیریت، مسائل، اداری و تشکیلاتی و مسائل اقتصادی و مالی طبقه بندی کرد.
نهادها و سازمانهای متعددی در مدیریت شهری دخالت دارند که تصمیمات آنها به شکل رسمی و غیررسمی در ساخت و شکل گیری عناصر شهری مؤثر است.
در این راستا سیاستهای کلی از طرف مراکز تصمیم گیری صادر و توسط سازمانهای محلی به اجرا در میآید و یا اینکه در برنامهها و طرحهای شهری بکار گرفته میشود.
نهادهای سیاسی در سطح ملی و محلی از طریق اجرای طرحهای توسعه شهری، تعیین کاربریهای زمین، تعیین مالیات بر زمین و ساختمان سازی، منطقه بندی و ایجاد محدودیت برای صنایع مزاحم نقش اساسی در سرعت و جهات توسعه خدمات شهری ایفا میکند.
نظر شما