به گزارش خبرنگار ایمنا، رویکرد بازآفرینی پایدار شهری با سیاستگذاری یکپارچه، جامعنگر و عملیاتی همچنین ایجاد تغییرات مثبت و پایدار، بهبود و ارتقای کیفیت بافتهای ناکارآمد شهری را همراه خواهد داشت و یکپارچه کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی این بافتها را رقم خواهد زد.
یکی از رویکردهای مهم در این راستا، آینده پژوهی با هدف رسیدن به توسعه پایدار و مواجه با مشکلات آینده شهرها است؛ این رویکرد به عنوان شیوه و روش شناختی با در نظر گرفتن وضعیت گذشته و حال، چشمانداز آینده را روشن میسازد.
امروزه در اغلب شهرها و به ویژه در شهرهایی با پیشینه کهن و سابقه تاریخی، بخش قابل توجهی از شهر را بافتهای ناکارآمد که هسته حیات شهرها تلقی میشود، تشکیل میدهد. این بافت که در فرآیند زمانی طولانی شکل گرفته، تکوین یافته و امروزه در محاصره فناوری عصر حاضر گرفتار شده است، چنانچه در گذشته به مقتضای زمان دارای عملکردهای منطقی و سلسله مراتبی بوده، اما امروزه به لحاظ ساختاری و عملکردی دچار کمبودهایی شده است و آنگونه که باید نمیتواند جوابگوی نیاز ساکنان خود باشد.
بازآفرینی شهری به عنوان یک حوزه مهم در حال ظهور از مداخله بخش عمومی ظاهر شد که برای حمایت از مناطق کمتر توسعه یافته در نظر گرفته شده است. این رویکرد تلاشی جامع و یکپارچه برای به زندگی بازگرداندن بافتها و مناطق رو به زوال است؛ این فرآیند باعث متوقف شدن فرآیند فرسودگی و به بازآفرینی فضا و مکان میانجامد.
مفاهیم حوزه بازآفرینی شهری را میتوان اقداماتی در راستای بهبود وضعیت شهری و ارتقای سطح کیفیت زندگی ساکنان بافت ناکارآمد دانست. بسیاری از رهیافتهای بازآفرینی شهری که با هدف ساماندهی مناطق ناکارآمد مورد استفاده برنامهریزان قرار گرفته است، به دلیل نگرش تک بعدی و اغلب صرفاً کالبدی و کم توجه به سایر ساختارهای انسانی، با شکست رو به رو شده و در بسیاری موارد زمینه ساز فرسودگی بیشتر مناطق شده است.
یکی دیگر از پارادایمهای تأثیرگذار که به عنوان یک رویکرد یکپارچه در ابعاد اقتصادی، زیست محیطی، فرهنگی و اجتماعی شناخته شده است مفهوم پایداری و توسعه پایدار است.
«رهیافت بازآفرینی پایدار شهری» رویکردی فراگیر و جامع
«محمدرضا رضایی» عضو هیئت علمی دانشگاه یزد در این باره به خبرنگار ایمنا، میگوید: بازآفرینی پایدار شهری به عنوان یک «رهیافت جامع نگرانه» بازآفرینی و توسعه پایدار را در کنار هم قرار داده است و در حال حاضر مهمترین نوع مداخله در بافتهای ناکارآمد شهری است که این رویکرد نوعی فرآیند رفع مسائل شهر را دنبال میکند و در آن نسلهای حاضر و آینده برای دستیابی به استانداردهای کیفیت زندگی مد نظر قرار میگیرد.
وی تصریح میکند: بازآفرینی پایدار شهری به عنوان راهحلی برای دستیابی به سرزندگی اقتصادی، برابری اجتماعی و سلامت اکولوژیک در شهرها مورد توجه واقع شده است و ادبیات رو به رشد قویاً غیرقابل اجتناب، توسعه پایدار شهری را برای رفع معضلات پیچیده و چند بعدی شهرها و از جمله محلات ناکارآمد مورد تأکید قرار داده است که در این ارتباط مسئله جهانی درک آینده شهرها از اهمیت حیاتی برای پایداری محسوب میشود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه یزد با بیان اینکه تصورات درباره آینده شهرها به شهرها کمک میکند تا از طریق چشمانداز سازی به ایجاد آیندههای بدیل بپردازند، میافزاید: ضروری است تا در عصر فناوری اطلاعات و توسعه شبکههای ارتباطی که با نبود قطعیت و نوآوری بسیاری همراه است نسبت به تحولات آینده شهرها برنامهریزی مناسبی صورت گیرد.
وی ادامه میدهد: رویکرد آینده پژوهی به عنوان فرآیندی نظام مند مشارکتی و گردآورنده ادراکات پیرامون آینده است که چشماندازی میان مدت تا بلند مدت را با هدف اتخاذ تصمیمهای روزآمد و هماهنگی اقدامات مشترک بنا میکند.
رضایی اظهار میکند: در فرآیند گسترش بیرویه کالبدی و استقرار نامتعادل جمعیت، بافتهای ناکارآمد به صورت مختلف ظهور و گسترش یافتند که این محدودهها شامل بافتهای تاریخی، میانی، اراضی بایر و ناکارآمد، روستاهای الحاق شده به شهر و سکونتگاههای غیررسمی را در برمیگیرد که دارای سطوح پایینی از کیفیت زندگی است.
وی تصریح میکند: این محلات با چالشها و مشکلاتی از جمله مسکن نامناسب، کاربریهای ناسازگار، دسترسی نداشتن به امکانات و خدمات، کمبود فضای سبز و نبود زیرساختهای مناسب رو به رو است که اگر به رفع این مشکلات توجه نشود و برای آن اقدامی نشود در آینده به محلاتی ناپایدار و ناکارآمد تبدیل خواهد شد.
این دانش آموخته دوره دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تربیت مدرس تهران میافزاید: پژوهشگران سعی دارند با بهرهگیری از رویکرد بازآفرینی پایدار و با روش آینده پژوهی به شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر بافتهای ناکارآمد شهری بپردازند تا در نهایت به ارتقای سطح کیفی زندگی ساکنان این بافتها کمک کنند.
وی با بیان اینکه در سالهای اخیر علاقه پژوهشگران در زمینه مطالعات آینده با برنامهریزی راهبردی در زمینه بافت ناکارآمد به موضوعی جدی و جدید تبدیل شده است اما در ارتباط با تمامی جوانب بافت ناکارآمد شامل آینده پژوهی و بازآفرینی به صورت جامع و کاربردی مطالعهای نشده است، اظهار میکند: بافت ناکارآمد شهری به عنوان بیماری شهری شناخته میشود؛ یک شهر یا بخشی از یک شهر که قبلاً فعال بوده و به مرور زمان در معرض خرابی و کمبود قرار میگیرد و این موضوع ممکن است به دلیل کاهش فعالیت صنعتی، انحطاط یا انزوای جمعیتی، بازسازی اقتصادی، ساختمانهای رها شده و کمی زیرساختها، بیکاری محلی بالا، وجود محرومیت سیاسی و جرم و جنایت باشد. یک منظره شهری خالی به عنوان حیات خلوت یا فضای خالی شهری شناخته میشود.
رضایی با بیان اینکه با توجه به ویژگیهای این مناطق در نظر گرفتن پایداری به عنوان یکی از ابعاد مهم ساماندهی و برنامه ریزی برای آنها بسیار مهم است، تصریح میکند: در حال حاضر «رهیافت بازآفرینی پایدار شهری» به عنوان رویکردی فراگیر، یکپارچه و جامع در برابر معضل بافتهای ناکارآمد شهری مطرح شده است و شامل مجموعه اقداماتی است که زندگی جدید را به بافتهای ناکارآمد شهری باز میگرداند.
رضایی ادامه میدهد: به منظور برخورد و رفع مشکلات بافتهای ناکارآمد شهری رویکردهای گوناگونی در گذر زمان معرفی شده است که با عنوان برنامههای بازسازی، نوسازی، بهسازی، روان بخشی و توانمندسازی است و هرکدام از دورهها بیانگر سطوح مختلفی از مداخله، دگرگونی در مفهوم و محتوا و وارد شدن جنبهها و عرصههای جدید در مقوله مرمت شهری است که بسیاری از آنها نگرشی صرفاً کالبدی داشته است.
ایجاد و تقویت منابع درآمدی پایدار راهکاری مؤثر برای بازآفرینی پایدار
«نجمه ایزدفر» کارشناس برنامهریزی شهری در این باره به خبرنگار ایمنا، میگوید: رویکرد آینده پژوهی در جهت رسیدن به بازآفرینی پایدار شهری و مواجهه با مشکلات آینده شهرها است؛ این رویکرد با شناسایی عوامل مؤثر در آینده بافتهای ناکارآمد آمادگی لازم در جهت رویارویی با مسائل و مشکلات احتمالی پیش رو را فراهم میکند.
وی اظهار میکند: به منظور برطرف کردن کاستیهای موجود در بافتهای ناکارآمد نیاز به برنامهریزی علمی و عملی داریم که در آینده پاسخگو باشد.
این کارشناس برنامهریزی شهری با بیان اینکه یک دلیل عمده افزایش کاربرد برنامههای آیندهنگاری مزایای آن است، تصریح میکند: این مزایای پنجگانه شامل ارتباطات تمرکز هماهنگی اجماع و تعهد است.
وی میافزاید: در زمینه ارتباط آینده پژوهی با بازآفرینی پایدار شهری میتوان علل تغییر را شناخت؛ به عبارت دیگر آیندهپژوهی میتواند راهی برای خروج از وضعیت ناپایداری در بازآفرینی بافتهای ناکارآمد شهری باشد چراکه برای برنامهریزی به عنوان روند یک پدیده علاوه بر شناخت گذشته و وضعیت حال، باید آینده آن پدیده را نیز مورد بررسی قرار داد.
ایزدفر ادامه میدهد: این آینده ذهنی و بر اساس نظر متخصصان است و با اعتماد بر نظر آنها وضعیت تحول پدیده در آینده ترسیم میشود.
وی با بیان اینکه رویکرد منتخب پژوهش بازآفرینی پایدار شهری با استفاده از نظریه " دالیا لیچفیلد" در چهار بُعد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی با تاکید بر بعد مدیریتی در جهت سازماندهی یکپارچه ابعاد بازآفرینی پایدار شهری است، میگوید: به طور کلی برای هر یک از عوامل کلیدی مؤثر مجموعهای از راهکارهای مؤثر وجود دارد که آینده بازآفرینی بافت ناکارآمد شهری را خواهد ساخت.
این کارشناس برنامهریزی شهری خاطرنشان میکند: از جمله راهکارهای مؤثر بر بازآفرینی پایدار بافت ناکارآمد ایجاد و تقویت منابع درآمدی پایدار از جمله افزایش سهم بودجههای عمرانی، راهاندازی نهادهای اجتماعی و مدنی در محلات بافت ناکارآمد شهر، صرفهجویی در هزینههای پراکندهرویی شهری و توجه به توسعه درونی شهری از طریق ارتقای کیفیت زندگی در بافتهای ناکارآمد شهر ارتقای سهم و نقش اعضای جوامع محلی در شکل دادن به محلات ناکارآمد از طریق ارتقای آگاهی دانش و توسعه مهارتهای آنها در جهت بهبود همه جانبه کیفیت زندگی آنها است.
وی اظهار میکند: همچنین ایجاد مطالبه و جریان عمومی و فراگیر در میان شهروندان از طریق ترویج و اطلاعرسانی در سطوح مختلف میان کنشگران شهری، اعمال سیاستهای حمایتی از سرمایهگذاری و ایجاد امنیت سرمایهگذاری، تحول و بهبود در مدیریت منابع انسانی از طریق ارتقای توانمندیهای اقتصادی اجتماعی و نهادی، ایجاد ابزارهای لازم مالی و حقوقی در جهت تقویت تسهیل جریان بازآفرینی شهری از طریق شناسایی موانع و ارائه راه حلهای ویژه از جمله تعریف و اصلاح آئین نامهها قوانین و دستورالعملهای آن و ارائه بستههای تشویقی معافیتها و تسهیلات از دیگر راهکارهای مؤثر بر بازآفرینی پایدار بافت ناکارآمد شهر است.
نظر شما