به گزارش ایمنا، این روزها استفاده از هشتگ در پستهای شبکههای اجتماعی باب شده و این هشتگها در موتورهای جستوجو مورد استفاده قرار میگیرد. معمولاً موضوعاتی که مخاطبان گستردهای داشته باشد با یک هشتگ همراه میشود؛ مثلاً هشتگهای انگلیسیزبان #MeToo ،#FreeHongKong ،#BlackLivesMatter ،#COVID۱۹ و #SupremeCourt در ماههای اخیر در شبکههای اجتماعی مختلف مورد استفاده کاربران قرار گرفتند.
کریس مسینا در سال ۲۰۰۷ برای اولین بار هشتگ را در توئیتر باب کرد. این هشتگها معمولاً زیر پستهای تبلیغاتی یا گاهی به نشانه اعتراض به چشم میخورد. نکته قابل توجه اینکه این هشتگها به گفتار روزمره نیز راه یافتهاند.
آیا هشتگ واژه محسوب میشود؟
زبانشناسان بهتر از هر کسی میدانند که چه چیزی واژه محسوب میشود و چه چیزی واژه نیست؛ اما وقتی صحبت از هشتگ به میان میآید دیگر نمیتوان تعریف دقیقی از آن به دست داد. پژوهشگران در تحقیقات خود با بررسی میلیونها توئیت انگلیسی در نیوزیلند به این نتیجه رسیدند که هشتگ، در بهترین حالت، واژهای مصنوعی محسوب میشود.
مشکلات تشخیص واژه
آسانترین راه برای تشخیص واژه این است که به سراغ شم زبانی گویشور برویم. اگر مجبور باشید واژههای جمله قبل را مشخص کنید، واژهها را به وسیله فاصله از هم جدا میکنید؛ یعنی میگوئید: آسانترین، راه، برای و… اما شاید موقع جدا کردن واژهها شک کنید که آسانترین دو واژه هستند یا یک واژه. شاید برخی از گویشوران آن را یک کلمه به حساب آورند و برخی بگویند که آنها ۲ کلمه مجزا از هماند.
اما شاید با فاصله گذاشتن میان کلمات نتوان مرز واژگان را به خوبی توصیف کرد؛ زیرا تنها نوشتار قابلیت نشان دادن این فاصله را دارد و در زبانهایی مثل تینرین (Tinrin) در نیوکلدونیا (New Caledonia) که تنها صورت گفتاری دارد قابل تشخیص نیست. فاصله در واجشناسی برای مشخص کردن مرز بین کلمات نیز معیار قابل اعتمادی نیست، زیرا بسیاری از حروف تعریف و حروف اضافه انگلیسی معمولاً بدون تکیه و به سرعت ادا میشوند و در بعضی موارد فاصلهای بین این حروف و واژههایی مثل اسم، فعل و صفت که حامل پیام جمله هستند وجود ندارد.
زبانشناسانی چون لوری باوئر (Laurie Bauer) و مارتین هسپلمث (Martin Haspelmath) بر این عقیدهاند که معیار تعیینشدهای برای تشخیص مرز واژهها وجود ندارد. واژهها به رغم صورت به ظاهر سادهشان ماهیت پیچیدهای دارند.
دو نظریه درباره وضعیت زبانی واژههایی که هشتگ میشوند وجود دارد: در نظریه اول بر این پندارند که این واژهها مانند واژههای مرکباند. روش ترکیب از کنار هم قرار گرفتن دو یا چند کلمه به وجود میآید. ترکیبها در زبان انگلیسی و بسیاری از زبانهای دیگر به صورت یک کلمه درمیآیند؛ مثلاً blackboard و greenhouse. این واژهها گاهی با یک فاصله از هم در کنار یکدیگر قرار میگیرند: bus stop و apple pie یا در برخی موارد به همراه خط تیره میآیند: forget-me-not.
نظریه دوم این است که کلمههایی که بعد از علامت هشتگ میآیند واژههایی هستند که از فرایندی کاملاً متفاوت حاصل میشوند. این فرایند بسیار محدودتر از فرایندهای معمول واژهسازی است و محدودیتهای کمتری نیز دارد. وقتی هیچ فاصلهای بین واژگان نباشد هر کلمهای را میتوان پشت سر هم قرار داد: #lovehashtagging، #lazyundayafternoon، #MaoriLanguageWeek.
ما در تحقیقات خود با بررسی هشتگهای نیوزیلندی که در توئیتر به زبان انگلیسی نوشته شده، با رد دو فرضیه بالا، دریافتیم که هشتگها را نمیتوان واژه تلقی کرد. ما به این مساله معتقدیم که هشتگها به لحاظ نوشتاری شبیه واژه هستند، اما عملکرد آنها بسیار گستردهتر و مشابه کلمات کلیدی موجود در فهرست کتابخانهها یا مقالات است. اینکه هشتگها واژه نیستند باعث نمیشود که ما گمان کنیم آنها از نظر زبانشناسی مورد توجه نیستند؛ بلکه برعکس ما هشتگهایی را پیدا کردیم که به توییتریها امکان میدهد نظرات خود را به روشهای خلاقانهای اظهار کنند و برای عملکردهای مختلفی مثل نوشتن مطالب طنز یا بازیهای زبانی از آنها بهره گیرند.
برخی از هشتگهایی که ما در تحقیقات خود بررسی کردیم با ترکیب چند زبان پدید آمده بودند؛ مثلاً هشتگ #MaoriLanguage که در نیوزیلندی به معنای زبان مادری است از ترکیب انگلیسی و نیوزیلندی ساخته شده است. هشتگهای #kiaora۴that یا #letssharegoodtereostories نیز از این جملهاند. زبان رسانههای اجتماعی فارغ از مساله زوال زبان به ما کمک میکند تا کمی بیشتر با معمای ارتباطات انسانی آشنا شویم و این مقوله را بیشتر درک کنیم.
منبع: اعتمادآنلاین
نظر شما