به گزارش خبرنگار ایمنا، سیدرضا طباطبایی از جمله خوانندگان پر آوازه حال حاضر مکتب موسیقی اصفهان است. خوانندهای که به تحریرهای ویژه و مناسب خوانیهای مخصوص مکتب اصفهان مشهور است. طباطبایی متولد سال ۱۳۲۳ در روستای کربکند از توابع برخوار است. پدرش سید اسدالله تعزیهخوان از بنامترین اساتید هنر تعزیه در خمینی شهر و برخوار بود. او در محیطی هنری رشد یافت و در آواز از محضر اساتید زیادی از جمله تاج اصفهانی، میرزا محمد قاضی عسگر و استاد ملاحسین استفاده کرد.
آنچه در ادامه میخوانید گفتگوی تفصیلی خبرنگار ایمنا با این استاد مکتب موسیقی اصفهان یعنی سید رضا طباطبایی پیرامون وضعیت کنونی موسیقی اصفهان است:
آن چیزی که ما امروز به عنوان مکتب آواز اصفهان میشناسیم شامل سبکهای مختلفی از خوانندگان بسیاری است. ولی چرا همه آنها در مکتب موسیقی اصفهان جای میگیرند؟
درباره واژه "مکتب" باید بگویم که معنای خاصی برای آن به وجود آمده است که نیاز به توضیح دارد. در واقع در میان تمامی سبکها و تجربیاتی که از قدمای اصفهانی به ما رسیده شباهتهایی یافت میشود که آنها را به یکدیگر نزدیک میکند، ولی در عین حال کاملاً شبیه نیستند. برای مثال میتوان به نحوه اجرای گوشه یتیمک در آواز ابوعطا یا گوشه جامهدران در افشاری اشاره کرد. با این حساب عدهای نام مکتب اصفهان را برای آن انتخاب کردهاند.
شما با این واژه موافق هستید؟
من بیشتر معتقد به شیوهها و روشها و حالتهایی که در آوازخوانی اصفهانیها وجود دارد؛ هستم و نگاهی جزئیتر دارم ولی به هر حال این دسته بندی است که میتوان انجام داد.
به نظر شما موسیقی اصفهان چه اندازه در موسیقی سنتی ما اهمیت دارد و چه نقشی در این زمینه ایفا میکند؟
اصفهان از نظر موسیقی پرچمدار تمام شهرهای کشور در زمانهای گذشته بوده است و تا الان هم میتوان تا حدود زیادی گفت پربارترین و غنیترین روشها، سبکها و تمرینها در موسیقی اصفهان جاری است.
موسیقی اصفهان از گذشته تا امروز تحولاتی داشته و در مسیری پر پیچ و خم به راه خود ادامه داده است. به نظر شما این مسیری که طی شده مطلوب بوده است؟
موسیقی اصفهان مسیر خوبی داشته است ولی موسیقی ما در دورانی از جانب عدهای زیر سوال برده شد و با برخی دیدگاهها مانع فعالیتهایی متنوع در موسیقی شدند. به نظر من این دیدگاهها خیلی تند است. موسیقی سنتی ما تاریخ چندین هزار ساله دارد. من در قرآنی که توسط مهدی الهی قمشهای تفسیر شده است در جایی خواندم که حضرت داوود زبور را به هفتاد و دو لحن یا مقام میخوانده است و این هفتاد و دو لحن بی ربط به موسیقی سنتی ما نیست. با چنین تفاسیری چگونه میتوان موسیقی را به کلی زیر سوال برد؟ موسیقی سنتی ما قدمت خیلی زیادی دارد و حتی نمیتوان آن را به دوران نکیسا و باربد هم محدود کرد بلکه پیش از آنها هم موسیقی سنتی ما در جای جای دنیا تداوم داشته است.
این دیدگاه بیشتر در چه دورانی وجود داشت؟
قبل از انقلاب شرایط خاصی وجود داشت و موسیقیهای تولید شده تحت تأثیر آن بود. وقتی انقلاب شد موسیقیدانان به دلیل برخی شرایط چاره دیگری نداشتند و باید در مسیر جدید حرکت میکردند. بعد از انقلاب یک سری حرکتها در موسیقی ممنوع بود مثلاً من یاد دارم در آن اوایل شخصی رئیس رادیو شده بود که هیچ اطلاعاتی از موسیقی سنتی نداشت و با تحریرهای ساده و اساسی خواننده مشکل داشت و میگفت اینجا "چهچه" زده شده است و باید حذف شود. از خود من نواری در رادیو گرفتند تا پخش کنند که در هنگام پخش تحریرهای ویژهای که در آن استفاده کرده بودم حذف شده بود و تنها شعر پخش شده بود. با این حساب وضعیت نسبت به قبل خیلی بهتر شده است اگرچه هنوز برخی محدودیتهای دست و پاگیر وجود دارد.
آواز مذکوری که به آن اشاره کردید همان آواز معروف مخالف چهارگاه است؟
بله، آوازی بود در مخالف چهارگاه که یکی از بهترین آوازهای من بود و تحریری که در آن استفاده شده مورد عنایت بسیاری از متخصصان قرار گرفت. شعر آن هم اینگونه شروع میشد که:
قدرت عشق بنازم که به یک تیر نگاه / جان شیرین بفروشند دو بیگانه به هم
اجرای خصوصی، سال ۱۳۸۴
فرمودید با وجود بهبود شرایط نسبت به قبل هنوز محدودیتهایی وجود دارد این محدودیتها چه هستند؟
یک نمونه بارز آن رادیو و تلویزیون است. امروزه چیزهایی در رادیو پخش میشود که هیچ ارزش موسیقایی ندارد و به تعبیر من حتی موسیقی هم نیست! چون برای درک موسیقی اصیل و حقیقی باید در حالت عرفانی فرو برویم. موسیقی باید بتواند حال ما را دگرگون کند و یا چیزی به داشتههای ما اضافه کند. در واقع وظیفه رادیو و تلویزیون و به صورت کلی رسانهها در این زمینه این است که تصانیف و آوازهای ارزشمند را برای مخاطبان خود پخش کنند و مشوق هنرمندان باشند نه اینکه تصنیفی پخش شود و شعر آن را مطابق میل خود حذف کنند یا موارد اینچنینی.
شما سالها سابقه آموزش موسیقی را داشتهاید و شاگردان خوبی را تربیت کردهاید، وضعیت کنونی آموزش موسیقی را چگونه ارزیابی میکنید؟
از سال ۶۰ تا به حال مشغول تدریس بودم و سال ۸۰ اقدام به تأسیس آموزشگاه خود کردم و ردیفها و آموزشهایی که از اساتید تاج، کسایی، ملأ حسین، قاضی عسگر و بقیه یاد گرفتهام را در اختیار علاقه مندان قرار میدهم. نه تنها من بلکه چندین هزار آموزشگاه در سراسر کشور فعال است که موسیقی سنتی به خوبی در آن تدریس میشود. در واقع ما کار خودمان را انجام میدهیم و امیدواریم با حمایتها و تشویقهای مسئولین مرتبط، موسیقی ملی ما جایگاه اصلی خود را پیدا کند. در این زمان که ما موسیقی را تا اینجا حفظ کردهایم نیاز است تا با حمایتها و تشویقها، هویت ملی و فرهنگی ما در زمینه موسیقی بازیابی شود. باید روحیه مثبت به موسیقیدانان داده شود تا راه خود را ادامه دهند.
نقش قشر جوان و به نوعی آینده ساز در این بین چیست؟
درباره سوال شما لازم است خاطرهای تعریف کنم. به یاد دارم که در جوانی روزی در مجلسی محضر آقای شهشانی بودم. ایشان مطلع نبودند که بنده هم آواز میخوانم و پس از خبر دار شدن از این موضوع از من خواستند که آوازی بخوانم. من هم آوازی خواندم و پس از آن مورد تحسین ایشان قرار گرفتم. ایشان چندین بار خطاب به همه گفتند که باید با وجود چنین جوانان مستعدی هنر موسیقی را به آنها بسپاریم و آینده از آن این خوانندگان است. این را گفتم که بگویم وضعیت موسیقی امروز هم همینطور است. باید به جوانان فرصت فعالیت داد و ادامه مسیر را به آنها سپرد. اکنون باید مسئولیت ادامه دادن این راه را به جوانان سپرد.
آیا جوانان به خوبی از عهده این مسئولیت بر میآیند؟
بله، جوانان بسیار مستعدی وجود دارند که در حال یادگیری هستند و خیلی هم خوب میخوانند ولی به آنها میدان داده نمیشود. اینها به قول معروف آتش زیر خاکستر هستند و نیاز به شکوفایی دارند. متأسفانه جوانها نه تنها حمایت نمیشوند بلکه بعضاً با آنها برخوردهای بدی میشود. نمونه آن یکی از شاگردان من بود که زیر پل خواجو در حین آواز خواندن خودسرانه جلوی او را گرفتند و از این جهت روحیهاش تضعیف شد؛ مشکل ما این است که همه مدعی هستند. هیچ گاه در هیچ کجا به طور رسمی اعلام نشده که موسیقی سنتی حرام است، حتی بسیاری از علمای گرانقدر ما از جمله مقام معظم رهبری با موسیقی سنتی آشنا هستند.
آیا با تمام این تفاسیر دوران خوبی هم در مدیریت اوضاع موسیقی کشور داشتهایم؟
بله، من به کلی چیزی را رد نمیکنم و نقاط مثبت زیادی هم در طول این سالها وجود داشته است. در رأس همه اینها دوران ریاست مرحوم محمدرضا شجریان بر شورای موسیقی بود که ایشان در آن دوران به سهم خود و مسئولیتی که داشت توانست موسیقی سنتی را خیلی خوب حفظ کند و آن را ترویج بدهد.
درباره استاد شجریان گفتید، به نظر شما آواز ایشان در موسیقی سنتی چه جایگاهی دارد؟
آواز شجریان مجموعهای از شیوه اساتید مختلف آواز است. در واقع معجونی از سبکهای آوازی چندین خواننده بزرگ در سراسر ایران بود که توسط او ابداع شد که سبکی بسیار روشن، قشنگ، خوب و ماندگار است. اما اینکه الان اکثراً افراد بیایند و مثل ایشان بخوانند از نظر ما صحیح نیست. در موسیقی کسی موفق و باسواد است که خودش باشد و سبک خود را داشته باشد. درست است که خود ما هم در قدیم زمانی که کلاس میرفتیم تحریرهای گلپا را دوست داشتیم آوازهای ادیب و ایرج و خیلی از اساتید را گوش میدادیم، اما خودمان، شیوه خود را پیدا کردیم. من سبک آوازیام را خودم یافتم. آقای شاه زیدی هم همینطور و خیلی از افراد دیگر. اگر تقلید در این سطح گسترش پیدا کند آواز و هنر ما تک بعدی میشود و در نتیجه منسوخ خواهد شد.
به نظر شما محیطی که هنرمندان در آن به فعالیت میپردازند تا چه حد میتواند در زمینه پیشرفت آنها مؤثر باشد؟
محیط در فعالیتها و پیشرفتهای هنرمند بسیار تأثیر گذار است. نمیخواهم بگویم که در اصفهان افراد قدری وجود ندارد، چراکه همین الان در آواز یا نوازندگی افرادی وجود دارند که بسیار ماهر هستند. مثلاً در آواز افرادی مثل سراج یا افتخاری که البته در تهران حضور دارند! در واقع امکاناتی که در شهری مثل تهران فراهم است و فضایی که وجود دارد در اصفهان وجود ندارد و به هنرمندان آن طور که باید میدان داده نمیشود.
گفت و گو از: ابوالفضل رستگاری - خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما