به گزارش خبرنگار ایمنا، سرمایههای طبیعی اصفهان در دهههای گذشته به حدی بود که اکوسیستم بینظیری را در محل پیدایش این کلانشهر ایجاد کرده بود. جاری بودن زاینده رود آنقدر بدیهی زندگی مردم اصفهان بود که هیچ گاه بیم آن نمیرفت که در آخرین سالهای قرن چهاردهم خورشیدی به رودخانهای دورهای تبدیل شود.
سیاستهای یکجانبهگرایانه و بعضاً متعصبانه باعث شد تا سرمایه خدادادی زاینده رود کم کم از کف اصفهان برود و ابهاماتی که هر از گاهی از سوی برخی استانهای بهرهبردار مطرح میشود، مانع از آن شود که لب تشنه اصفهان با طرحهای انتقال آب نیز تر شود.
پیدایش و توسعه اصفهان از دیرباز تاکنون منوط به جاری بودن زایندهرود است و نمیتوان از رشد این شهر در جنبههای مختلف سخن گفت اما زایندهرود را فراموش کرد بنابراین فارغ از اینکه اصلاً طرحهای انتقال آب دارای اصالت علمی هستند یا نه، در دومین قسمت از گفتوگوی خبرنگار ایمنا با فتحالله معین، عضو چند دوره شورای شهر اصفهان و رئیس فعلی کمیسیون پایش، نظارت و پیگیری این شورا به این پرسش پاسخ داده میشود که زاینده رود با گذر از تصمیمات چند دولت برای انتقال آب و چند دوره شورای شهر و مجلس برای صیانت از حقابه اصفهان، در چه وضعیتی قرار دارد. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
صحبت از سرمایههای طبیعی اصفهان که میشود نمیتوان نام زایندهرود را نادیده گرفت؛ این رودخانه اکنون در چه وضعیتی قرار دارد؟
سرمایههای طبیعی اصفهان درحال نابود شدن است و در ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر نیز چوب آخر را هم بر گرده شرایط طبیعی مطلوب اصفهان زدهاند که آن هم برداشتهای بی رویه و غیرمجازی است که در بستر زاینده رود رخ داده و خشکی این رودخانه را همراه داشته است. یکی از دلایلی که شهر اصفهان در قدیم فضای سبز طبیعی و مطلوبی داشت، وجود مادیها و جاری بودن آب زاینده رود بود که اکنون دچار مشکلات شده است.
در سال ۱۳۳۲ یعنی قبل از اینکه تونل اول کوهرنگ به بهرهبرداری برسد، یک شرکت آلمانی دبی آب زاینده رود را اندازهگیری میکند. آن زمان چیزی حدود ۹۰۰ میلیون مترمکعب آب در سال وارد استان اصفهان میشد اما الان این ۹۰۰ میلیون در بعضی از سالها به صفر رسیده است. این درحالی بوده که میزان کاهش بارندگی نسبت به متوسط ۲۰ ساله حدود ۳۰ درصد بوده است؛ فرض کنیم در برخی از سالها ۵۰ درصد کاهش داشته است بنابراین باید در اوج خشکسالی ۴۵۰ میلیون مترمکعب آب در زاینده رود وجود داشته باشد که اینگونه نیست.
اکنون یکی از معضلات بزرگ در اصفهان حفظ فضای سبز موجود است؛ به عبارتی این علامت سوال ایجاد شده که ما با این شرایط فعلی رودخانه و شرایط فعلی شهر چه میزان میتوانیم فضای سبز موجود را حفظ کنیم و تا چه حد توانش را داریم.
ستاد بحران استان در چند سال گذشته بسیاری از چاههای آب فضای سبز را از شهرداری گرفت و برای تأمین آب شرب تابستان، به شرکت آب و فاضلاب داد. البته که ناچار به انجام این کار بود زیرا وقتی تا این حد دچار کاستی هستیم راه دیگری وجود ندارد.
به اهمیت جاری بودن زایندهرود برای حفظ فضای سبز اصفهان اشاره کردید، آیا با وجود معضلات اخیر حوضه زایندهرود تغییر نگرشی در شهرداری برای حفظ فضای سبز به گونهای که کمترین آب را مصرف کند وجود داشته است؟
تغییر نگرش در مدیریت شهری برای حفظ فضای سبز خیلی رخ داده است ولی هنوز کفایت امر را نمیکند. چند کار مهم مخصوصاً در دوره پنجم شورا رخ داد؛ یکی از آنها خرید پسابهای شهر است که شهرداری تقریباً همه را خریده است.
شهرداری برای ایجاد تصفیهخانه، خط لوله، تبدیل رینگ آب کشاورزی به شبکه آب کشاورزی متصل به هم، کمک کرده تا بتواند کمبودهای یک نقطه را در جای دیگر جبران کند؛ تمام این کارها برای تغییر نگرش در حفظ فضای سبز با بیشترین حد صرفهجویی در مصرف آب انجام شده که گام بسیار مؤثری است.
دومین اقدام شهرداری این بود که برای توسعه فضای سبز در بسیاری از پارکهای حاشیهای به سراغ گونههایی رفت که نیاز کمتری به آب دارند. البته شاید زیبایی این درختان کمتر از سایر درختان بوده و ممکن است مناسب کاشت در پارکهای داخل شهر نباشد اما به اندازه خود اقدامی مؤثر خواهد بود. به طور مثال شاید چنین درختهایی را نتوان در پارک شهید رجایی کاشت ولی در فضای سبز اطراف رودخانه به طور مثال بعد از پل غدیر یا حوالی ساختمان نمایشگاه قدیم به راحتی بتوان فضای سبز را تبدیل کرد یا فضای سبز را توسعه داد.
یقیناً اهمیت زاینده رود به حفظ فضای سبز شهر محدود نمیشود، چرا این رودخانه تا این اندازه برای اصفهان دارای ارزش است؟
آمار ۲۰ ساله سازمان هواشناسی نشان میدهد که اصفهان بعد از یزد و سیستان و بلوچستان از کم باران ترین استانهای کشور است هر چند که از قدیمالایام علت احداث این شهر وجود رودخانه زایندهرود بوده است. اینجا دشتی بود که به دلیل وجود رودخانه زاینده رود سکونتگاه شده است و همانطور که در بسیاری از متون تاریخی آمده، منطقه مجاور رودخانه زاینده رود یکی از سکونتگاههای اولیه انسان است. بقایای تاریخی که در تپه اشرف اخیراً کشف شده است، موید همین مسئله است.
این رودخانه به دلیل حیاتی بودنش بعد از استان چهارمحال وبختیاری تقسیم نامههای متعدد دارد که یکی منسوب به زمان ساسانیان است و دیگری طومار شیخ بهایی است که تقسیم نامه آب زاینده رود را به دوره صفویه میرساند.
زاینده رود در استان چهار محال به دلیل طبیعت آن استان که بیشتر کوهستانی و شیبدار است، در آن زمان مصرفی نداشته و به همین دلیل این رودخانه در تمام طول تاریخ خود در اصفهان مورد استفاده قرار گرفته است.
با این حال هر از گاهی ابهاماتی برای سهمیه استانهای بهرهبردار از زایندهرود مطرح میشود که اخیراً نیز نماینده یکی از استانها در این خصوص سخنان حاشیهسازی داشت.
تقسیم نامهها اکنون رسمی شده است مثلاً در سند ملکی در براآن (دهستانی در مسیر جاده اصفهان-ورزنه) نوشته ملک به مساحت چهار جریب با حقابه از فلان مادی منشعب از زاینده رود است. در سند مالکیت چنین نوشته شده است یعنی آب دارای صاحب است و حتی یک قطره آب زایندهرود بدون صاحب نیست.
مقدار زیادی از این آب را دولت مصرف کرد. به ذوب آهن، فولاد مبارکه، پالایشگاه و نیروگاهها داد یا آب شرب شهری را با آن تأمین کرد، جبران بخشی از آن را نیز با احداث تونل دوم، تونل چشمهلنگان و سد زایندهرود تأمین کرد ولی میزان واگذاری بیشتر از استحصال این پروژهها بود.
برای انتقال آب به یزد نیز آیت الله هاشمی رفسنجانی با انتقال یک خط لوله به یزد از محل انتقال آب موافقت کرد که این موضوع در صورت جلسه آن ذکر شده است. آن روز وزیر نیرو آقای مهندس زنگنه بود، در آن جلسه من هم حضور داشتم که هاشمی رفسنجانی از آقای زنگنه پرسید که آب یزد را میخواهید از کجا تأمین کنید و ایشان گفت از تونل سوم، گفت زاینده رود در شرایط فعلی آبی برای انتقال به یزد ندارد و باید با پروژه انتقال آب از حوضه کارون، بخشی را به اصفهان و بخشی را به یزد بدهیم. یعنی موافقت آن زمان دولت ارتباطی به اصفهان نداشت. اصفهان یک معبر و مسیری بود که قرار بود آب آنجا از آب انتقالی حوضه کارون تأمین شود.
همانجا مرحوم هاشمی رفسنجانی دستور داد تا بودجهای از اعتبارات در اختیار ریاست جمهوری به وزارت نیرو منتقل شود که به سرعت کار اجرایی تونل سوم را شروع کنند و از آقای زنگنه پرسید که آیا این دو طرح با هم به نتیجه میرسد؟ و ایشان گفت بله، گفتند خط لوله یزد به اصفهان و تونل سوم تقریباً با هم تمام میشود که ایشان این موافقت نامه را انجام دادند.
با وجود این پروژه تونل سوم تا این ساعت به نتیجه نرسیده است و آب یزد از سال ۸۰ از رودخانه زاینده رود تأمین میشود. اولویت دولت و نظام تأمین آب آشامیدنی بوده است که به دلیل نیاز وحشتناک و شدید یزد منتقل شد. ما این را جزئی از بدهی دولت میدانیم چون تونل سوم به بهرهبرداری نرسیده و اگر این امر رخ دهد، این بدهی صاف میشود.
البته در این سالها آبی که به یزد اختصاص داده میشود از سهم اصفهان نیست و پنج یا شش سال است که در بهار مثلاً معادل آبی که یزد میبرد، پمپ شده و از جایی که قرار است سد تونل سوم زده شود در زاینده رود جاری میشود چون تونل زودتر تأمین شده و اگر مقابل آن سد ببندند آب بالا آمده و به طور طبیعی وارد تونل میشود. همین ۵۰، ۶۰ میلیون مترمکعب آب را در این چند سال میدهند ولی قبل از آن مدتی آب برداشت کردند که این هم جزئی از بدهیها به اصفهان است.
درباره پروژه بهشت آباد چه؟
بحث ما اصلاً بهشت آباد نیست. دولت بابت بدهیهای خود و حقابههای مردم که به جای دیگر اختصاص داده را بدهد؛ البته این آب به ذوب آهن، فولاد، پالایشگاه، یک سری از شهرهایی که آب آشامیدنی نیاز دارند اما از آب زاینده رود سهمی ندارند داده شده است مانند برخی از شهرهای استان اصفهان، خمینی شهر، نجف آباد، تیران، شاهین شهر، نائین و کاشان، بنابراین بخشی از اختصاص آب مربوط به استان اصفهان است.
بخش دیگری که معضل ایجاد کرده است، برداشتهای غیرمجاز در استان چهارمحال و بختیاری است، این برداشتها غیرعلمی است و میتوان گفت در هیچ کجای دنیا هیچ متخصص کشاورزی و منابع طبیعی اجازه نمیدهد که در شیبهای تند بالای ۲۵ درصد کشاورزی کنید.
اینجا گاهی تا دو یا سه بار آب را پمپ میکنند، میبرند بالای یک تپه که باغ ایجاد کنند. این میزان برداشت به حدی است که منطقه را دچار مشکل کنونی کرده است. بحث اصفهان یک چیز است و میگوید یا اینکه هرکجا که آب را استحصال کرده و به مصرف کنندههایی که تعریف کردید دادید، جلوی برداشت را بگیرید و حقآبه خودمان را بدهید یا اینکه با تعریف طرحهای جایگزین، آب اصفهان را تأمین کنید که پروژه بهشت آباد طرح جایگزین است.
هیچ نقطه ابهامی در این موضوع وجود ندارد؟
بهانهجوییهای متعدد مانع اجرای پروژهها شده است و نمیدانم چگونه استان چهارمحال و بختیاری میگوید ممکن است با احداث تونل، چشمهها و قناتهای این استان دچار آسیب شود. نخست اینکه تونل در عمق زیادی حفر میشود که آسیبی به چشمهها نمیزند ولی با این حال وزارت نیرو در همان سال که عملیات احداث تونل سوم شروع شد، نامهای به استاندار چهارمحال و بختیاری نوشت که هرنوع خسارت به منابع آبی برعهده وزارت نیرو بوده و معادل آن را در همان محل تأمین میکند.
اخیراً نیز چنین نامهای نوشته شده است و وزارت نیرو با صدای بلند موضع خود را فریاد میزند که از هر زمینی تونل عبور کرد، آن زمین را تملک میکند بنابراین این موضوع هیچ نقطه ابهامی ندارد اما نمیدانم چرا باز هم این اتفاقها میافتد.
انتظار داریم دولت برای تحقق این کار اراده کند که تاکنون ما این اراده را ندیدهایم. از طرفی این کار نیازمند یک تشریک مساعی و همکاری نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی است. ما ۲۰ نماینده در مجلس داریم که میتوانند مجلس و دولت را تحت تأثیر قرار دهند و باید این کار انجام شود که تا این ساعت هنوز نشده است.
با این توضیح یعنی تاکنون نمایندگان اصفهان در مجلس برای تحقق طرحهای انتقال آب ارادهای نداشتهاند؟
مجلس قبلی برای تونل گلاب اقدام خوبی کرد؛ این تونل قرار بود که آب آشامیدنی اصفهان و شهرهای تابعه را از طریق رودخانه مستقیماً برداشت کند و از طریق تونل گلاب به منطقه کرون منتقل شود تا آبی که ما استفاده میکنیم و در مسیر دچار آلودگیهایی میشود، جایگزین شود. تحقق این پروژه را هم مانع شدند و سروصدا کردند اما نمایندگان اصفهان در مجلس دوره گذشته با حرکت جدی این موضوع را حل کردند بخش زیادی از آن انجام شد. اگر تأمین اعتبار شود، این جایگزینی به سرعت انجام میشود و آب باکیفیت و مناسب در دسترس مردم استان قرار میگیرد ولی اکنون مقداری مشکلات ناشی از کمبود اعتبار دارد که امیدواریم هرچه زودتر عملی شده و بتوانیم گام مؤثری برداریم.
به خاطر دارم در گذشته بسیاری از نقاط اصفهان در منازل چاههای حفر شده به نحوی بود که با احداث یک پلکان از سطح زمین امکان دسترسی به آب زیرزمینی وجود داشت یعنی به جای چرخ چاه و موتور و پمپ مردم ظرفشان را دست میگرفتند و چهار یا پنج پله میرفتند و از آب زیرزمینی استفاده میکردند. البته این آب خیلی با کیفیت نبود ولی موید آن است که اصفهان تا چه اندازه ذخایر آبی داشت.
ما نمیگوییم این آب بازگردد؛ اصفهانیها در کل کشور به تفکر و دیدگاه اقتصادی و صرفهجویی معروف هستند و قطعاً در مصرف آب نیز صرفهجویی میکردند و میکنند؛ امیدواریم این معضل و مشکل برای شهری که بزرگترین پشتیبان انقلاب اسلامی و بزرگترین مرکز تثبیت نظام و جلوگیری از تنش در کشور بوده است حل شده و اقدامی شود تا سرمایهای که بیبدیل است از دست نرود.
قسمتهای دیگر این گفتوگو را بخوانید:
نظر شما