به گزارش خبرنگار ایمنا، توسعه شهر، تغییر نگرشها و تحولات ساختاری کالبدی شهرها در دوره معاصر موجب شده که بافتهای تاریخی از روندهای معمولی رشد و توسعه شهرهای معاصر، عقب بمانند. نحوه مداخله در این گونه بافتها نیز بسته به نوع نگاه مدیران، برنامه ریزان و متخصصان در جهات و ابعاد مختلف دستخوش تغییر شده است و گاه به ارتقای این بافتها منجر شده و زمانی نیز موجب از بین رفتن تدریجی آنها شده است. این بافتها هویت شهر است و میراثهای منحصر بفردی را از زمانهای گذشته تا به اکنون در خود حفظ کردهاند که نیازمند پاسداشت و نگهداری است. همانطور که از بین بردن آشکار آنها با از میان برداشتن کالبد دستبرد به حافظه تاریخی و هویتی یک شهر است، بی توجهی و رها کردن این بافتها نیز به تخریب تدریجی آنها منجر میشود، با وجود این بهترین راه حل برای مداخله چیست؟ در این ارتباط با"امیر حسین شبانی، دکترای شهرسازی" گفتوگویی انجام دادهایم و نظر او را در مورد اهمیت این بافتها و نحوه مداخله در آنها جویا شدیم که در ادامه میخوانید:
کدامیک از بافتهای شهر به عنوان بافت تاریخی شناخته میشود؟
قدمت بافتها و دانههای تاریخی که در این بافتها قرار دارد در تعاریف مختلف و ضوابطی که در کشور جاری و ساری است مربوط به یکصد سال گذشته به قبل است. البته چنانچه بنا و بافتی واجد ارزشهای زیبایی شناختی، فرهنگی و انسانی و زمان ساخت آن بعد از این دوره باشد نیز نمیتوان به عنوان یک عنصر باارزش به آن نگاه نکرد. بناهای تاریخی را میتوان در قالب میراث فرهنگی و آثار ثبت شده در بانک اطلاعات میراث فرهنگی در نظر داشت اما این بدین معنی نیست که بناها، مجموعه ابنیه و فضاهای باارزشی که ممکن است از ۵۰ تا ۴۰ سال گذشته وجود داشته است را در نظر نگیریم با این حال آثاری که قدمت آن از یکصد سال پیش به قبل است، توجه ما را به حیطه میراث فرهنگی و بانک اطلاعات این مواریث جلب میکند. این بافتها زادگاه و سازمان دهنده بنیانها و هسته اولیه شهرها و روستاهای ما بوده است. بافتهای تاریخی مکان شکل گیری، تکامل و تغییر و تحولات تاریخی تا قبل از دوره معاصر در شهرها محسوب میشود. زمانی که به روند شکل گیری، تغییرات و تحولات این بافتها در شهرهای مختلف توجه کنیم، میتوانیم حرکت بطنی روند آرام و تدریجی تغییر و تحولات، بازسازی و ساخت و ساز و نوسازی و اصلاح و ترمیم را در دورههای مختلف زمانی در این بافتها شاهد باشیم. این روند آرام و بطنی که در بافتهای تاریخی ما تا قبل از دوره معاصر وجود داشته است، توانسته یک سری کیفیتها و ویژگیهایی را در این بافتها ایجاد کند که مجموعه آنها هویت این بافتهای تاریخی را رقم میزند. مؤلفههای هویت بخش هم در قالب کالبد، هم در قالب فرهنگ، در قالب حوزههای اجتماعی و در ارتباط این بافتها با طبیعت و جهان بیرون از خود و نهایتاً جهان فراگیرتر قابل مشاهده است.
این بافتها با چه چالشهایی مواجه بودهاند؟
با بررسی تاریخ تحولات شهرها متوجه میشویم که بافتهای تاریخی در برخی برهههای زمانی با چالشهایی مواجه بودهاند، زلزله به عنوان یک مخاطره طبیعی و جنگها به عنوان حوادث و مخاطرات انسان ساخت همیشه بافتهای تاریخی را در معرض خطر قرار داده است. تجربه تاریخی که در بافتهای تاریخی قابل برداشت است نشان میدهد که با وجود فراز و نشیبها بافتهای تاریخی توانستهاند رگهها و شریانهای حیاتی و هویت بخش خود را تا حدود زیادی حفظ کنند. این سرمایههای فرهنگی در دوره معاصر با چالشهای زیادی روبرو شده و بخشهایی از این عناصر هویت بخش به خصوص در دوره معاصر مورد تهدیدهای جدی قرار گرفته است. برخی عناصر و اجزای این بافتهای تاریخی از دست رفته است و بازگشت آنها به سادگی امکانپذیر نیست. بافتهای تاریخی در روند توسعه شهری و در دوره معاصر نتوانستهاند خود را با جریانات و تحولات روزمره هماهنگ کنند که مجموعهای از پیامدهای مختلف را برای این بافتها همراه داشته است.
مهمترین رویکردهای برخورد با بافتهای تاریخی شهر چیست؟
رویکردها در قبال بافت تاریخی در چند دسته قابل بررسی است. مجموعهای از این رویکردها به این بافتها به شکل موزه نگاه میکنند و اعتقاد دارند که ما باید ساخت و بافت تاریخ شهر را بدون کم و کاست حفظ کنیم و حتی اگر امکان دارد بازسازی صد در صد از آنچه در گذشته بوده است را ایجاد کنیم. در این رویکرد تنها شکل و صورت بافت مورد توجه قرار میگیرد و به ابعاد پنهان و لایههای دیگر بافت تاریخی توجهی نمیشود. این رویکرد برخی مواقع در سیاستهای مداخله در بافتهای تاریخی کشور ما دیده شده است. از طرفی برخی رویکردهای متناقض با این رویکرد را نیز وجود دارد که معتقد است لزومی ندارد بافتهای تاریخی را در ساختار خودشان محدود کنیم و آنها باید با روندهای موجود تغییر کنند، حتی میتوانند ماهیتاً تغییر شکل اساسی بدهند!
از سویی نگاه موزهای و از طرفی نگاه کاملاً بدون توجه به حفاظت و مرمت شهری است و نهایتاً طیفی از رویکردهای مرمت شهری وجود دارد که در میانه این دو قرار میگیرد و رویکرد بازآفرینی شهری از جمله رویکردهای بهروزی است که مورد توجه قرار گرفته است. فارغ از این رویکردها و تأکیدات آنها در برخورد با مسئله بافت تاریخی، به نظر میرسد که ما باید در مسئله اینگونه بافتها به این نکته مهم توجه کنیم که این بافتها باید به عنوان بخشی از زندگی جاری و ساری در شهر مورد توجه قرار بگیرد و زیست پذیری آنها و حق بهره مندی از خدمات شهری و بهره مندی از امکانات بودن در یک شهر به صورت عادلانه برای ساکنان فراهم شود اما از طرف دیگر به دلیل ارزشهای زیبایی شناختی و فرهنگی که در این گونه بافتها پیدا میشود، باید نگاه حفاظت محور و مرمت گر خودمان را در این گونه بافتها تزریق کنیم تا ساختارها چه در قالب تک بنا چه در قالب مجموعه بناها حفظ شود و بتواند به عنوان یک میراث به نسلهای بعدی نیز تحویل داده شود.
اهمیت حفظ این بافتهای شهری چیست؟
اصولاً ساختارها و بافتهای تاریخی مانند امانتی هستند که از گذشتگان به ما تحویل داده شدهاند و ما هم باید این امانت با ارزش را همانطور که قرنها حفظ شده است به آیندگان تحویل دهیم. البته تمامی این نکات و رویکردها صرفاً در قالب چشم اندازهای کلی است و قاعدتاً هر بافتی داستان خودش و ویژگیهای منحصر به فرد خودش را دارد که در برخورد کردن با آن ویژگیهای منحصر به فرد باید زمینه را برای یک گفتوگوی کاملاً زمینه گرا با بافتهای تاریخی مختلف فراهم کنیم تا از دل این بافتها ظرفیتها و منابع پنهان را بازشناسی کرده و سعی داشته باشیم آنها را به جریان حیات بافتهای تاریخی بازگردانیم. انجام چنین اقداماتی کار سادهای نیست و متأسفانه بسیاری از بافتهای تاریخی ما در اثر نبود این رویکردها و نبود گفتمان زمینه گرا از دست رفتهاند اما هنوز فرصت هست و ما میتوانیم کماکان از آنچه برایمان باقی مانده است، از این ابعاد پیدا و پنهان، با نگاهی عمیق حفاظت کنیم و در عین حال به روز رسانی آنها را نیز مورد توجه قرار دهیم.
نظر شما