به گزارش خبرنگار ایمنا، دو برد پشت سر هم تیم ملی در ابتدای حضور دراگان اسکوچیچ روی نیمکت واکنشهای متفاوتی را به همراه داشت. خیلیها با استناد به بازی روان شاگردان او مقابل ازبکستان و بوسنی از امیدواری به تیم ملی حرف زده و عدهای حتی پا را فراتر گذاشتند و از سبک تهاجمیاش برای طعنه به دوران کارلوس کیروش استفاده کردند.
قضاوتی که شاید در وهله اول چندان دور از منطق نباشد، اما با نگاهی به عملکرد چند ماهه مارک ویلموتس در تیم ملی، میتوان دریافت که شاید برای قضاوت در خصوص کیفیت اسکوچیچ زمان مناسب فرا نرسیده است.
ویلموتس که درست در کوران اختلافات طرفداران پر و پا قرص کیروش با مخالفانش با شعار فوتبال تهاجمی و تغییر سبک سکان هدایت ملیپوشان را در اختیار گرفت، شروعی بی نظیر با تیم ملی داشت. او چند روز پس از امضا قراردادش، در نخستین فیفا دی سوریه را در تهران پنجتایی و چند روز بعد کره جنوبی را در سئول متوقف کرد.
نتایج خوب ویلموتس خیلی زود تعریف و تمجیدها در خصوص او را استارت زد و همه آنهایی که به هر شکل ممکن با کیروش آبشان در یک جوی نرفته بود، شروع به مقایسه فوتبال هجومی ویلموتس و کیروش کردند. از طرفی عملکرد خوب با ویلموتس به بازیهای دوستانه خلاصه نشد و انتخابی جام جهانی هم رسید. تیم ملی پس از گذر از هنگ کنگ، کامبوج را در تهران تحقیر کرد تا ویلموتس و تیمش از نقد منتقدان در امان بمانند و حتی تحسین شوند.
با این حال در شرایطی که شاید بسیاری نمره قبولی به کارنامه این سرمربی بلژیکی داده بودند، تیم ملی دو دیدار کابوسوار مقابل بحرین و عراق را باخت تا صعود به جام جهانی به خطر بیافتد. ویلموتس حتی حاضر به بازگشت به ایران نشد و پایان همکاری با او دردسر بزرگی را برای فدراسیون به وجود آورد و مدیران فوتبالی نجابت ویلموتس را بر سر کیروش میکوبیدند را با غرامت ۶ میلیون یورویی پاسخ گرفتند.
همه اینها نشان میدهد که برای قضاوت دراگان اسکوچیچ زمان مناسب فرا نرسیده و تیم او هنوز محک جدی نخورده است. بردن بوسنی بدون بسیاری از نفرات اصلی و حتی دروازبان سوم، اصلاً نمیتواند معیار قابل قبول برای تحسین این مرد کروات باشد. همان طور که شکست در دیدارهای تدارکاتی و حتی رسمی را نمیتوان فاکتور اسای برای قضاوت در عملکرد یک مربی دانست. یادمان نرود هشت سال شکوهمند کیروش با شکست مقابل لبنان و ازبکستان آغاز شد و ویلموتس با نتایج بسیار شیرینتر، خیلی زود به پایان راه رسید.
پس آنچه مسلم است هنوز نمیتوان تصویر درستی از کیفیت تیم ملی با دراگان اسکوچیچ داشت. نباید دوباره با لفظ "فوتبال تهاجمی" بازی خورد و به کسی اجازه داد تا با سوار شدن به موج شکاف عمیق پابرجا مانده از دوران کیروش، برای خود نمره قبولی بگیرد و امید واهی بدهد. اگر چه که این گونه قضاوتها سالها است که در فوتبال ما ریشه دوانده ولی حالا شاید تیم ملی نقطه مناسبی برای پایانش باشد. پس باید مراقب باشیم که درباره اسکوچیچ، "قضاوتِ ویلموتسی" نکنیم!
نظر شما