هرچقدر بانک مرکزی در کشور مستقلتر باشد، نشان از پیشرفت اقتصاد آن کشور دارد به طوری که در کشورهایی که با مداخلات در امور بانک مرکزی اقتصاد از یک بی ثباتی برخوردار است.
بانک مرکزی بر متغیرهای پولی با توجه به ابزارهای مورد نظر اثر میگذارد که این ابزارها به دو دسته کمی و کیفی تقسیم میشود. ابزارهای کمی ابزارهایی هستند که بر حجم پول در اقتصاد اثر میگذارند در صورتی که ابزارهای کیفی بر نحوه و چگونگی مصرف پول در اقتصاد تأثیر میگذارند.
ابزارهای کیفی عبارتاند از: ۱- تذکر اخلاقی به بانکها ۲- جیرهبندی وام و تعیین سقف اعتباری ۳- تعیین اولویتها و سقف اعتباری در صنایع مختلف
ابزارهای کمی عبارتاند از: ۱- نسبت سپرده قانونی ۲- نرخ تنزیل مجدد ۳- عملیات بازار باز
منظور از سپرده قانونی، بانک مرکزی همواره درصدی از سپردههای بانکها را به خاطر احتمال ورشکستگی بانک یا هجوم سپرده گذاران برای درخواست وجوه خود نگهداری میکند که با تغییر دادن این نرخ بر میزان پول در اختیار بانکها و همچنین بر طرف بدهی ترازنامه (پایه پولی) خود اثر میگذارد. بانک مرکزی با کاهش این نرخ در دوره رکود میتواند منابع بیشتری در اختیار بانک برای پرداخت وام در اختیار قرار دهد که تقاضای ایجاد شده اقتصاد را از رکود خارج کند از طرفی در دوره تورم با افزایش این نرخ منابع در اختیار بانک را کاهش میدهد که منجر به کاهش فشار تقاضا میشود.
نرخ تنزیل مجدد نرخ بهره وامی است که سایر بانکها از بانک مرکزی اقدام به استقراض میکنند معمولاً بانک مرکزی این نرخ را بالا تعیین میکند تا سایر بانکها در استفاده از منابع خود به نحو احسن عمل کنند و کمتر بانکی اقدام به استقراض کنند که تأثیر این امر استفاده درست و بهینه از منابع بانک است و پولی از بانک مرکزی بابت افزایش در ذخایر اضافی سایر بانکها ایجاد نمیشود بانک مرکزی میتواند در دوره رکود نرخ تنزیل مجدد را کاهش دهد تا بانکها با وام گرفتن منابع خود را افزایش دهند و با خلق پول تقاضا را افزایش دهند و در دوره تورم با افزایش این نرخ منابع کمتری در اختیار بانکها قرار میدهند که خلق پول را کاهش و تقاضا نیز کمتر میشود.
عملیات بازار باز به خرید و فروش اوراق قرضه توسط بانک مرکزی گفته میشود که از طریق آن میتواند حجم پول را تحت تأثیر قرار دهد؛ در دوره رکود با خرید این اوراق از مردم حجم پول در اقتصاد را زیاد میکند که تقاضا را افزایش میدهد، از طرفی در دوره تورم با فروش این اوراق حجم پول در جامعه را کاهش میدهد اما برای اینکه این خرید و فروش صورت گیرد، قیمت این اوراق و نرخ بهره آنها باید مورد توجه خریداران و فروشندگان قرار گیرد که این اوراق در مرحله اول به قیمت اسمی و نرخ بهره معینی در سررسیدهای مشخصی خرید و فروش میشوند که بعداً عرضه و تقاضای ایجاد شده مبلغ دیگری برای آنها به وجود میآورد که قیمت واقعی نام دارد.
مثلاً ورقه قرضهای به قیمت اسمی ۱,۰۰۰ ریال با نرخ بهره ۱۰% در سررسید یک ساله توسط بانک مرکزی فروخته میشود و شخص خریدار با پرداخت این مبلغ اوراق قرضه را صاحب میشود و بعد از یک سال بانک مرکزی موظف است اصل مبلغ یعنی ۱,۰۰۰ ریال به علاوه ۱۰% یعنی ۱۰۰ ریال به خریدار پرداخت نماید که در مجموع عایدی خریدار ۱,۱۰۰ ریال میشود که با خرید این اوراق ۱۰۰ ریال سود عایدی طرف میشود.
ممکن است شخص خریدار اقدام به فروش این ورقه خود کند در صورتی که این قیمت بالاتر از ۱,۱۰۰ ریال وضع شود هیچ متقاضی برای آن وجود نخواهد داشت زیرا طرف خریدار ضرر خواهد کرد مثلاً اگر این ورقه به قیمت ۱,۲۰۰ ریال فروخته شود عایدی طرف بعد از یکسال ۱۱۰۰ ریال است که ۱۰۰ ریال متحمل ضرر میشود. در صورتی این ورقه به قیمت کمتر از ۱,۰۰۰ ریال توسط شخص اول فروخته شود خود شخص متحمل ضرر میشود البته برای سادگی مطلب از در نظر گرفتن ارزش زمانی پول صرف نظر شده است.
اوراق قرضه به دو دسته عمده با نرخ بهره معین و بدون نرخ بهره تقسیم میشوند که مورد اولی در بالا توضیح داده شد. اما مورد دوم به قیمت کمتر از قیمت اسمی فروخته میشود ولی در تاریخ سررسید به قیمت اسمی خریداری میشود و تفاوت این دو قیمت سود را عاید خریدار میکند. در اوراق با نرخ بهره معین قیمت اوراق با نرخ بهره رابطه عکس دارد و قیمت ورقه قرضه برابر است.
هنگامی که بانک مرکزی اقدام به خرید ورقه قرضه میکند در مقابل آن پول را وارد جامعه میکند و حجم پول افزایش مییابد که این عمل موجب میشود نرخ بهره که همان قیمت پول است کاهش یابد و کم شدن سطح اوراق سبب افزایش قیمت آنها میشود یا به دلیل کاهش نرخ بهره تنزیل عایدات اوراق با نرخ کمتری صورت گیرد که قیمت اوراق افزایش مییابد.
بهترین ابزار پولی بانک مرکزی کدام مورد است؟
برای پاسخ به این سوال بهتر است چند اصطلاح بانکی را تعریف کنیم.
پایه پولی: به بدهیهای بانک مرکزی پایه پولی گفته میشود و چون قدرت تبدیل به چندین واحد پولی دیگر دارد پول پرقدرت نیز نامیده میشود که شامل سکه و اسکناس در دست مردم (سپردههای قانونی سایر بانکها نزد بانک مرکزی) و ذخایر اضافی سایر بانکها نزد بانک مرکزی است.
ضریب فزاینده پولی، تغییرات در حجم پول به ازای تغییر در یک واحد پایه پولی است.
در صورتی که بانک مرکزی از ابزار اول یعنی تغییر در نرخ ذخیره قانونی استفاده کند بر ضریب فزاینده پولی اثر گذاشته و حجم پول را با توجه به مقدار ضریب تغییر میدهد.
نرخ تنزیل مجدد با تأثیر بر نرخ ذخیره اضافی، تأثیر خود را بر ضریب فزاینده میگذارد؛ مثلاً اگر نرخ تنزیل مجدد بالا اعلام شود، وام گرفتن برای بانکها هزینه بر میشود از این رو مجبور هستند از ذخایر اضافی خود به نحوه درستی استفاده کنند که این نرخ افزایش پیدا میکند و مقدار ضریب کاهش مییابد.
معمولاً استفاده از اوراق قرضه را منوط به ثابت بودن متغیرهای موجود در ضریب فزاینده میدانند و تأثیر قابل توجهی بر حجم پول دارد که این عمل با تغییر در نرخ بهره، سرمایهگذاری و مخارج اقتصاد را تغییر میدهد در واقع هدایت پول به سمت سرمایهگذاری صورت میگیرد.
در کشور پس از تصویب قانون بانکداری بدون ربا، استفاده از اوراق قرضه به دلیل ربوی بودن مورد معامله واقع نمیشوند چون اوراق قرضه قرض با زیاده خواهی حساب میشوند ربا محسوب شده و مشروعیت ندارد؛ البته اوراق مشارکت جایگزین مناسبی برای اوراق قرضه است. اوراق مشارکت توسط دولت، سازمانها، شهرداری و … منتشر میشود که هدف اصلی آن تأمین مالی پروژهها است. البته تفاوت اصلی این اوراق مشارکت با اوراق قرضه این است که اوراق مشارکت تأمین مالی پروژهها حساب میشود در صورتی که مبلغ همین اوراق دوباره توسط نهاد مورد استفاده وارد چرخه اقتصاد میشود در حالی که اوراق قرضه در بانک مرکزی نگهداری میشوند و در تاریخ سررسید آن مبلغ اوراق پرداخت میشود.
**کارشناس ارشد اقتصاد
نظر شما