شریف مطوف در گفتوگو با خبرنگار ایمنا با بیان اینکه نخستین بحران، بحران علمی است، اظهار کرد: ظاهراً نه تنها جامعه ما، بلکه حتی نظام آموزشی دانشگاهی کشور هنوز باور نکرده است که رشته مدیریت بحران، یک رشته مستقل علمی است و باید در دانشگاه تدریس شود.
وی افزود: هرگاه بحرانی در کشور بروز میکند مانند زلزله یا سیل و یا کرونا، همه درباره بحران و مدیریت بحران اظهار نظر میکنند، از بازیگران و ورزشکاران گرفته تا مجری برنامههای ورزشی که به نتایج ناگواری چون بالا بردن سطح توقع و ایجاد انتظارهای نادرست منجر شده است، اما دریغ از گوش دادن به حرفهای متخصصین مدیریت بحران است.
این عضو هیئت علمی گروه شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی تهران خاطرنشان کرد: بسیاری از افرادی که در مشاغلی مرتبط با بحران و مدیریت بحران اشتغال دارند، عمدتاً به صورت آکادمیک و علمی در رابطه با مدیریت بحران آموزش ندیدهاند؛ حتی از این بدتر اینکه مسئولان مشاغل مربوط به بحران، شرکت در دورههای آموزشی و یا بازآموزی را برای خود کسر شأن میدانند و برخی از آنها از حالت آموزش گریزی عبور کرده و به آموزش ستیزی رسیدهاند.
مطوف با بیان اینکه سومین بحران، بحران فرهنگی است، عنوان کرد: آموزش عمومی سعی ندارد به گونهای درست و با استفاده از متخصصان آموزش مدیریت بحران، مدیریت بحران را به صورت فرهنگ عامه اشاعه دهد، بنابراین، شهروندان عادی نه میدانند به حرف چه کسی باید گوش بدهند و نه اهمیت و خطرهای بحران را میشناسند و همه چیز را به شوخی میگیرند.
وی ادامه داد: باورهای فرهنگی که تعارضی با اقدامهای پیشگیری ندارد، میبینیم که به مانعی در برابر ضرورت پیشگیری تبدیل میشود، به عنوان مثال عادتهای دید و بازدید که اهمیت کمتری دارد بر «تقیه» و پیشگیری که بسیار مهم است، رجحان داده میشود.
عضو هیئت علمی گروه شهرسازی دانشگاه شهید بهشتی تهران تصریح کرد: چهارمین بحران، بحران اداری است. متأسفانه نظام اداری به گونهای طراحی نشده است که برای تصدی هر شغلی شرح وظایف معینی به متصدی آن تفهیم شود. به همین دلیل، وقتی بحران بروز میکند همه میخواهند کار مشابهی انجام دهند و یا اینکه به جای یکدیگر کار کنند.
مطوف تاکید کرد: مثلاً وزیر بهداشت و درمان چرا باید به شهروندان التماس کند که مسافرت نروند؟ یا اینکه پزشک متخصص بیماریهای واگیر چرا در مصاحبه تلویزیونی میگوید: باید ۷۰ درصد مردم بیمار بشوند و نمیتوان جلوی آن گرفت؟ ایشان باید در مورد خود بیماری نظر بدهد و مدیریت بحران جامعه را بگذارد برای مدیران بحران تا مردم ناامید نشوند.
وی افزود: پنجمین بحران، بحران سیاسی است. متأسفانه سیاستبازان جهان و قدرتهای امپریالیستی که از هر فرصتی استفاده میکنند تا به اهداف ماکیاولیسمی خود برسند، تلاش میکنند از این موقعیت نیز سوءاستفاده کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران گفت: سیاستبازان آمریکایی، تقصیر انتشار این ویروس را به گردن چینیها و چینیها به گردن آمریکاییها و تعدادی به گردن هر دو میاندازند، نتیجه اینکه علتهای واقعی و راه حلهای کارآمد در سایه قرار میگیرد و بحران طولانیتر میشود.
مطوف ادامه داد: چرا باید استاد علوم سیاسی، دانشگاه، پروژه بازسازی روستایی پس از زلزله سرپل ذهاب برعهده بگیرد و در این کار بماند؟ همان گونه که متخصصان بازسازی پس از سوانح نمیتوانند در مسائل علوم سیاسی نظر دهند، متخصصان علوم سیاسی هم در اجرای پروژههای بازسازی پس از زلزله نمیتوانند موفق شوند؟
وی خاطرنشان کرد: مدیریت بحران این است که بهترین اقدام در مناسبترین زمان انجام شود، مدیریت بحران، مدیریت استراتژیک و استفاده از کوچکترین فرصتها برای مقابله با تهدیدها و مخاطرات است.
این استاد دانشگاه با بین اینکه مدیریت بحران شناخت علمی فرصتها است، تاکید کرد: مدیریت بحران یعنی مدیریت سیستمی که به واسطه تهدید معینی تعادل خود را از دست داده و باید هرچه سریعتر آن سیستم را به تعادل برگرداند.
مطوف ادامه داد: بحرانی همانند ویروس کرونا، نه تنها خطر جانی، بلکه مخاطرات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روحی و روانی برای جامعه به وجود آورده است، باید مدیریت بحران به صورت یکپارچه و همه جانبه صورت گیرد تا جامعه به تعادل و پایداری خود هرچه سریعتر بازگردد.
نظر شما