به گزارش خبرنگار ایمنا، آثار تاریخی، مناطق طبیعی، فرهنگی و گردشگری تنها بخشی از هویت یک شهر تلقی میشود؛ واقعیت اینجاست که جاذبههای ارث رسیده به شهر میزبان، در کنار عناصر بهروز و خلاق شهری معنای بیشتری پیدا میکند.
شهرهای بسیاری در جهان بر اهمیت تعیین نماد شهری متفاوت از هویت فرهنگی، تاریخی و طبیعی پی بردهاند و به این ترتیب سعی در تغییر ظاهر شهر در مسیر هدفمندی هستند.
برای مثال شهر برلین به علت تاریخ پر فراز و نشیبش در دوران نازیها بسیار معروف است و ساختمانهای بر جا مانده از آن دوران و موزهها از جمله نقاط دیدنی شهر محسوب میشود اما نکتهای که برلین را از سایر شهرهای جهان متفاوت کرده وفور مجسمه و نمادهای شهری بسیاری است که در گوشه و کنار این شهر نصب شده و در واقع وجود این آثار هنری عمومی در خیابانهای برلین است که از استقبال بالایی برخوردار است و بیش از هر چیز دیگری توجه گردشگران را به خود جلب میکند.
تعیین نماد معاصر برای هویت شهری باید همسو و منطبق با پیشینه شهر انجام شود تا بهترین نتیجه به دست بیاید. البته کلمه «نماد» به معنای مجسمه، ساختمان یا اجسام نیست بلکه هر چیزی که دربردارنده مفهوم مورد نظر باشد میتواند نقش نماد را ایفا کند.
شهر جادپور هندوستان به واسطه تاریخ غنی و آثار باشکوهی که دارد با نام شهر کاخها شناخته میشود اما ظاهر ساختمانهای این شهر که اغلب به رنگ آبی است باعث شده تا جادپور در زمان معاصر با عنوان شهر آبی شناخته شود.
در واقع هر شهری فارغ از میراثی که گذشتگان بر جای گذاشتهاند باید عنصری معاصر، برای معرفی خود داشته باشد چراکه هویت شهر به طور مطلق در وقایع گذشته معنا پیدا نمیکند بلکه رخدادهای «در زمانی» کالبد اصلی شهر را میسازند. در این بین، مؤلفههای فرهنگی و جغرافیایی در انتخاب هویت شهر بی تأثیر نیستند؛ برای مثال شهر مسکو به علت آب و هوای مساعدی که دارد تا جایی اقدام به افزایش فضاهای سبز شهری خود کرد تا به عنوان شهر سبز جهان معرفی شد و این در حالی است که همه دنیا مسکو را به خاطر کاخهای تاریخی زیبایش میشناسند.
شهر لاس وگاس نیز با داشتن هتلهای لوکس و مراکز رفاهی و تفریحی ۲۴ ساعته به عنوان بهشت تفریحات دنیا شناخته میشود اما از حیث ظاهر عنوان شهر نورها را به خود اختصاص داده است زیرا وفور چراغهای شهری در رنگ و اندازههای مختلف شب و تاریکی را برای این شهر بی معنا کرده است.
شهر بانکوک با جاذبههایی نظیر زیارتگاه اراوان، شهر آیوتایا، پارک لومپینی و باغ وحش سافاری توانسته گردشگران بسیاری را به سمت خود جلب کند اما جالب است بدانید که وجود خیابانهای غذا یکی از مهمترین شاخصهای معرفی شهر است تا جایی که برای رفتن به خیابانهای غذای بانکوک و حتی خوردن میوهای به نام دوریان تورهای جداگانه برگزار میشود و به همین خاطر این شهر به عنوان بهشتی برای شکم گردی محسوب میشود چراکه به علت طبیعت و آب و هوای این شهر، تنوع مواد غذایی در آن بالاست.
حال اگر گذری به مثالهای وطنی داشته باشیم در مییابیم که شهرهای ایرانی هنوز فاصله زیادی تا تعیین هویت شهری دارند. اکثر شهرهای ایران هنوز به واسطه آثار تاریخیشان شناخته میشوند و در واقع گذشته شهرهاست که آنها را معرفی میکند.
هرچند در بعضی از شهرها نظیر رشت و کردستان که با نامهای شهر خلاق غذا و پایتخت دف جهان انتخاب شدهاند گامهای مؤثری برداشته شده است اما برای درک واقعی این عناوین لازم است برنامههای مدون و منظمی در این رابطه اجرا شود چرا که اگر بنا به نامگذاری باشد، بسیاری از شهرهای ایران به غیر از نام جغرافیایی خود با صفت خاصی شناخته میشوند.
حقیقت اینجاست که جنبه گردشگری تاریخی و طبیعی برای شهرها تنها بخشی از معنای وجود یک شهر را تشکیل میدهد و یک شهر موفق باید فارغ از نامهایی که از گذشته برای آن بر جا مانده است، نام و صفات جدید برای خود خلق کند چرا که جهان امروز روند سریع و بدون وقفهای را از حیث تغییر تجربه میکند و به همین علت باید همپای این رشد حرکت کند تا از پیشرفت روزافزون به ویژه در حوزه گردشگری عقب نیفتد.
نظر شما