به گزارش خبرنگار ایمنا، بیش از ۹ سال از سقوط حکومت سرهنگ معمر محمد قذافی میگذرد و اکنون لیبی در حالی وارد دهمین سالگرد انقلابش میشود که همچنان طرابلس، پایتخت این کشور شاهد کشمکشهای سیاسی و نظامی است و نیروهای مردمی با تکیه ارادهشان برای برقراری آرامش تلاش میکنند.
لیبی به عنوان پنجمین کشور عربی بعد از تونس، مصر، بحرین و یمن در سال ۲۰۱۱ به صحنه اعتراض علیه حکومت تبدیل شد و گروهی از مردم آن با الگو از معترضان در تونس و مصر، بر ضد دولت قذافی به پا خواستند و با پشتیبانی هوایی ناتو، حکومت وی در طرابلس را سرنگون کردند.
نهایتاً با برگزاری انتخابات و شروع اختلافات میان نیروهای انقلابی و دخالت کشورهای غربی، اوضاع نابسامان لیبی مضاعف شد و دولتهای غربی با هدف بهره برداری از منابع انرژی و موقعیت استراتژیک این کشور، همواره دنبال تجزیه این کشور هستند.
برای بررسی دقیق شرایط لیبی پس از سرنگونی قذافی، با جعفر قنادباشی، سفیر سابق ایران در لیبی و کارشناس مسائل شمال آفریقا گفت و گو کردهایم که در ادامه میخوانید:
لیبی بعد از قذافی را چگونه میبینید؟ آیا توانست به آن اهدافی که بهار عربی داشت دست پیدا کند؟
کشور لیبی بعد از سقوط حکومت سرهنگ قذافی با مشکلات متعددی روبرو شد. بعد از انقلاب مردم لیبی دخالتهای قدرتهای فرامنطقهای آغاز شد و به نوعی این قدرتها در روند انقلاب اختلال ایجاد کرده و مانع سرنگونی کامل حکومت قذافی شدند؛ بنابراین اصلیترین مشکل این کشور بعد از سقوط قذافی، ادامه مداخلات قدرتهای خارجی در امور انقلاب است.
یکی دیگر از مشکلات لیبی بعد از سقوط قذافی چیزی نبود جز فقدان ارتش نظامی متحد در این کشور. با فروپاشی نیروهای مسلح لیبی همزمان با شروع انقلاب باعث شد، گروههای مختلف مردمی در این کشور به منظور حفاظت از شهر و خانههای خود مسلح شوند؛ بنابراین با گسترش گروههای مسلح مردمی، جنگهای داخلی طاقتفرسا بین گروهایی از جامعه به منظور تشکیل قدرت جدید آغاز شد.
پس از سرنگونی حکومت قذافی، دولتهای حاکم در لیبی نتوانستند مشروعیت لازم را به دست آوردند؛ زیرا روند دموکراسی و رأیگیری در لیبی بی سابقه بود و مردم بیش از ۴۰ سال بود که در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده بودند؛ بنابراین آشنا نبودن مردم با ساختار دموکراسی و نبود تمهیدات لازم برای اجرای انتخابات باعث شد که دولت به قدرت رسیده در لیبی، مشروعیت لازم را برای اداره کشور نداشته باشد و از هیچگونه اهرم نظامی و انتظامی برای کنترل امور برخوردار نباشد. در این راستا ادارات و سازمانهای دولتی از دولت مستقر پیروی نمیکردند و به همین دلیل بود که درنهایت دولت در همان حالت قبلی خود باقی ماند.
آیا موقعیت استراتژیک لیبی را در بروز دخالتهای خارجی دخیل میدانید؟
موقعیت استراتژیک لیبی در جنوب دریای مدیترانه و منابع غنی نفت و گاز آن باعث شد برخی قدرتهای غربی ترغیب به بهره برداری از منابع این کشور شوند. برخی از قدرتهای غربی هر کدام به نوعی وارد این کشور شدند تا بتوانند در کنترل طرابلس، قدرت برتر را داشته باشند.
همزمان با حضور کشورهای غربی در لیبی، کشورهای کوچک منطقهای نیز مانند مصر، امارات و عربستان دنبال سهم خواهی خود بودند. به نوعی لیبی پس از قذافی به کارزار رقابت بین قدرتهای کوچک و بزرگ منطقهای و غربی تبدیل شد. پس از سقوط قذافی، فقدان نهادهای اجتماعی و دولتی در این کشور باعث شد از لحاظ ساختار سیاسی بسیار ضعیف شود.
به عقیده بسیاری از کارشناسان، برخی از کشورهایی که در زمره بهار عربی قرار گرفتند، سرانجام موفقی نداشتند؛ آیا شما لیبی را هم در زمره این کشورها میدانید؟
در صورتی که مداخلات قدرتهای خارجی در انقلاب کشورهای شمال آفریقا صورت نگرفته بود، قطعاً بهار عربی موفق میشد؛ زیرا مردمان این کشورها با هدف و شعاری معین قیام علیه استبداد را آغاز کردند، اما در این مسیر با مداخله کشورهای خارجی مواجه شدند؛ بنابراین نمیتوان مشکل این انقلابها را در روند بیداری اسلامی دانست. در لیبی حتی قبل از سرنگونی قذافی نیز دخالت قدرتهای جهانی مانند بمباران برخی شهرهای این کشور توسط ناتو وجود داشت که امروز روند انقلاب را هم با اختلال روبرو کرده است.
طی سالهای گذشته برخی سعی داشتند انقلاب کشورهای عربی را با هدف تضعیف فرهنگ اسلامی تخریب کنند، در صورتی که خواسته و باور مردم در این روندها به این صورت بود که اسلام راه حل تمامی مشکل است؛ بنابراین مشکل انحراف برخی از این انقلابها دخالتهای قدرتهای جهانی بود.
اکنون لیبی در بر پایی یک دولت مستقل به بن بست رسیده است و چندین دولت در سایه در وجود دارد. امروز شاهد صف آرایی قدرتهای منطقهای و غربی بر سر غارت منابع نفتی این کشور هستیم.
تفاوت روابط دیپلماتیک لیبی با ایران در زمان حکمرانی معمر قذافی و پس از او چیست؟
روابط دیپلماتیک میان جمهوری اسلامی ایران و لیبی در زمان حکومت قذافی نسبتاً مطلوب بود؛ در صورتی که تا پیش از انقلاب اسلامی، حکومت طاغوت مخالف سیاستهای قذافی بود و محمدرضا پهلوی در مجامع بینالمللی قذافی را دیوانه خطاب میکرد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی از سوی عراق، قذافی به همکاری با نظام جمهوری اسلامی پرداخت و برخی موشکهای ایران در دفاع مقدس را تأمین کرد، اما پس از ناپدید شدن امام موسی صدر در این کشور، اختلافاتی بین تهران و طرابلس پدیدار شد.
پس از سرنگونی حکومت سرهنگ قذافی، سفارت جمهوری اسلامی ایران فعالیتهای خود را در طرابلس ادامه داد، اما باید به این نکته توجه کرد که بعد از سقوط حکومت لیبی، به دلیل اوضاع نابسامان در این کشور، سیاست خارجی معینی شکل نگرفته و طرابلس چیزی به اسم سیاست خارجی ندارد.
نظر شما