به گزارش خبرنگار ایمنا، محلات از مهمترین بافتهای شکلدهنده شهرها هستند و به عنوان کوچکترین واحدهای ساختاری و اجتماعی شهر از دیرباز مورد توجه بودهاند. هر محله از شهر ساختار خود را داشته و قشرهای مشخصی از مردم در آن ساکن بودهاند. هویت، مهمترین وجه محلات شهر است و شاید چنین مفهومی را نتوان در سطوح شهری دیگر، این چنین ریشهدار مشاهده کرد. همزمان با توسعه شهر نیاز است تا محلات نیز در ابعاد مختلف توسعه پیدا کنند. بهتر است که توسعه از سطح محلات شروع شود، اما وقوع برخی جریانات در شهرهای ما مانع این فرآیند شده است و بسیاری از محلههای یک شهر از روند توسعه باز ماندهاند. هماکنون نیاز است تا توسعه این محلات مورد توجه ویژه قرار بگیرد؛ در این ارتباط با" امیرحسین شبانی، دکترای تخصص شهرسازی و استاد دانشگاه" گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
توسعه محلهای به چه معناست؟
توسعه محلهای متشکل از دو مفهوم توسعه و محله است. بررسی مفاهیم توسعه نشان میدهد که اهداف توسعه را میتوان از سطح خرد تا سطح کلان و چشماندازهای وسیع دنبال کرد. در گذشته توسعه صرفاً به معنای ساخت و ساز در مقیاسهای خرد بود، اما با تحول این مفهوم در ادبیات شهرسازی، امروزه توسعه صرفاً به معنای یک عملیات اجرایی و فنی در شهر و در مقیاس محله نیست و مجموعهای از ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در مسیر توسعه یک محله مدنظر است و حتی بحث توسعه اجتماعی و توسعه فرهنگی مقدم بر بسیاری از ابعاد توسعه شده است. محله نیز زیرمجموعهای از اجزای بنیادین شهر در مقیاسهای مختلف است، این سلول بنیادین اجتماعی در شهرها در طول تاریخ نسخههای مختلفی از تحول را درون خودش داشته است.
توسعه یک محله چگونه ممکن میشود؟
چنانچه توسعه محلهای به دنبال بازگرداندن حیات همه جانبه محله به ساختار شهر باشد، رویکردی درست و اندیشیده است، اما چنانچه قرار باشد ما در یک نگاه بخشی، نه در یک نگاه جامعنگر، محله را صرفاً در قالب حداقلها در نظر بگیریم، این تجربه نمیتواند پایدار و مؤثر باشد. توسعه یک محله نمیتواند در یک نگاه فراتر از این مقیاس بدون در نظر گرفتن جایگاه محله در شهر دیده شود، از طرفی درون ساختار محله نیز اگر قرار باشد اجزای محله را تقلیل دهیم و به یک سری مجموعههای حداقلی از ساخت و بافت محله بسنده کنیم، باز این الگوی مدیریتی نمیتواند حق ماجرا را ادا کند. نگاه همه جانبه به مسئله توسعه ضرورت دارد و درک عملکرد و معنای محله در ساختار شهر نیز از ضروریات شکل گیری چنین نگاههایی در شهرسازی است.
روند توسعه محلات در ایران با چه چالشهایی روبرو بوده است؟
اصولاً موفقیتها و شکستها در مدیریت شهری همیشه رنگ خاکستری دارد و ما نمیتوانیم یک موفقیت مطلق یا یک شکست مطلق را ببینیم. با وجود اینکه در ورود ایدهها و شکل گیری سیاستها در مقیاس یک محله، شاهد تنوع هستیم اما در پیاده سازی، اجرا و ارزیابیها چندان نتوانستهایم کارنامه متشکلی داشته باشیم و یکی از بزرگترین خلأها و شکافهای پروژهها و طرحهای توسعه محلهای، نه تنها در مقیاس شهرها بلکه در کشور، نبود نظام ارزیابی است.
ارزیابی در چه مراحلی از توسعه یک محله باید انجام شود؟
ارزیابی قبل از اجرا، ارزیابی حین اجرا و ارزیابی پس از اجرای یک طرح توسعه ضروری است اما هیچ گاه به صورت نظاممند انجام نشده است در حالی که باید بدانیم قبل از ورود ما در این مجموعهای که قرار است تغییر و تحولی در آن اتفاق بیفتد، چه تجاربی وجود داشته است، تا کجا توانستهاند موفق باشند و تا کجا این موفقیتها خدشه پذیر بوده است.
در حین اجرا نیز این مشکل وجود دارد به این معنا که نظارت دستگاههای اجرایی در حین اجرای پروژهها در مقیاسهای برنامه ریزی و مدیریتی، نظام مند نیست. پس از آن از بزرگترین مراحل فرایند ارزیابی که هیچ کجا اتفاق نیفتاده است، ارزیابی پس از اجراست. ما از شرکتهای مشاور و نهادهایی که مسئولیت اجرای پروژهها را دارند، درخواست نکردهایم که پس از اجرا، در یک بازه زمانی ۵ تا ۱۰ ساله، نتایج پروژههای اجرایی را رصد کنند و بر اساس آنها به یک مجموعه تجارب قابل استناد برسند تا در صورتی که قصد داشتیم این پروژهها را در مکان دیگری اجرا کنیم، نقاط قوت و ضعف را شناسایی کرده باشیم و راهبردهایی که ما را به تهدیدها و فرصتها نزدیک کردهاند بشناسیم اما متأسفانه این مجموعه نقد علمی در عین حال کاربردی که میتواند در قالب نظامهای ارزیابی باشد را نداریم و بسیاری هزینههای صرف شده بر روی این طرحها و پروژهها به همین دلیل از بین میرود.
نقش ایجاد پایگاههای اطلاعاتی در توسعه محلات چیست؟
لازم است پایگاه اطلاعاتی تحلیلی از پروژههای انجام شده در بافتهای تاریخی و بافتهای میانی از گذشته وجود داشته باشد تا ما در مسیر اشتباه گذشته قرار نگیریم، اما به دلیل اینکه چنین ساختاری در مدیریت شهری وجود ندارد و ساختار و سازوکار تعریف شدهای نیست، صرفاً آدمها به آن کم یا اضافه میشوند و ارزیابی اتفاق نمیافتد. در این صورت است که ما نمیدانیم تا چه اندازه موفق بودهایم یا شکست خوردهایم و تا چه اندازه مسیر موفقیت را به درستی طی کردهایم و چه هزینههای اقتصادی، زمانی و انسانی صرف کردهایم، نبود ارزیابی درست، شکستها و موفقیتهای ما را در پردهای از ابهام فرو برده است. نیاز است در قوانین بالادستی و طرحهایی که در قالب آئین نامهها و ضوابط اجرایی آنها را تعریف کردهایم چنین جایگاهی را برای ارزیابی قائل شویم.
نظر شما