به گزارش خبرنگار ایمنا، با افزایش تب شرق شناسی توجه مستشرقان به مولانا و فرهنگ و تمدن نهفته در پس اشعار او جلب شد و همین امر به او چهرهای جهانی بخشید. بر همین اساس روزنامه کریستین ساینس در گزارشی نوشت معمولاً یک کتاب شعر در آمریکا حداکثر ۱۰ هزار نسخه فروش خواهد داشت، اما ۲۵۰ هزار نسخه از آثار مولانا به راحتی در آمریکا و اروپا به فروش میرسد. چهره جهانی این شاعر و شخصیت چند وجهی او به تدریج باعث شکلگیری گروههای مولوی پژوهی شد. مولوی پژوهان نسخههای خطی آثار و شرح آثار این شاعر را به دست آورده و با تحقیق بر روی این نسخ وجوه تازه ای از شخصیت او به دست میدهند.
زهیر طیب یکی از مولانا پژوهان و پژوهشگران نسخههای خطی است که مدیریت انتشارات دارالتراث در ایران و استانبول را به عهده دارد. این پژوهشگر پیش از این با همکاری علاالدین علی بن محمد و شاهرود بسطامی کتاب " شرح اوایل مثنوی: شرح مصنفک" را به رشته تحریر درآورده است. علاوه بر این کتاب "مناقب مولوی: زندگی و احوال مولانا جلال الدین بلخی" را نیز به چاپ رسانده است.
وی در گفت و گو با خبرنگار ایمنا، از یافتن اثری ناشناخته در شرح مثنوی معنوی خبر داده و میگوید: در چند سال گذشته موفق شدیم اثری ناشناخته بیابیم که به باور من غنیترین شرحی است که تا کنون بر کتاب مثنوی نوشته شده است. این شرح را از میان نسخههای خطی کشور ترکیه و بخشی از آن را نیز از کشور بوسنی و هرزگوین یافتیم.
این پژوهشگر نسخ خطی که سرپرستی تیم تحقیق و تصحیح این شرح را به عهده دارد، ادامه میدهد: متن این شرح بالغ بر ۳۰۰۰ صفحه متن ریز نویس فارسی است و نویسنده آن فردی غیرایرانی و از اهالی استانبول بوده است که قبرش هم اکنون در همین شهر قرار دارد. نسخههای خطی این شرح را به ایران انتقال داده و بر روی آن کارهای پژوهشی و تحقیقی انجام دادیم.
کتاب شرح مثنوی سرور در راه بازار نشر
طیب با بیان اینکه متن این شرح به صورت کامل با دیگر آثار مقابله شده است، میگوید: در تصحیح این شرح علاوه بر نسخههای خطی که از این اثر وجود داشت، از چند نسخه دست نویس کمتر شناخته و ناشناخته مثنوی که در کتابخانه های ترکیه پیدا شدند، نیز استفاده کردیم و دفتر نخست آن با تحقیقات مفصل حدیثی، تاریخی، ادبی و جغرافیایی در پاییز و زمستان با نام "شرح مثنوی سروری" منتشر میشود و سایر دفاتر آن نیز به تدریج با تکمیل مراحل تحقیق انتشار مییابد.
وی با بیان اینکه "آنچه مولانا را در تاریخ ادبیات ما ممتاز کرده، حضور یک سخنور فارسی زبان در خارج از مرزهای تاریخی ایران با این حجم از آثار فارسی است" تصریح میکند: تفاوتی که شعر مولانا با اشعار دیگر شاعران دارد، این است که زبان اشعار او در برخی از آثار به زبان مردم نزدیک میشود. اصولاً شاعران ادبیات کلاسیک در سطحی سخن میگویند که ممکن است با زبان مردم روزگار خود فاصله داشته باشد و اگر کسی در روزگار یا بعد از روزگار این شاعران بخواهد سخن آنها را متوجه شود، نیاز به دانش ادبی خواهد داشت، اما ویژگی مولانا این است که در کنار چنین آثاری؛ مجموعه آثاری دارد که همه مردم میتوانند با آن ارتباط بگیرند، یعنی ثقیل و دشوار نبوده و ساده خوان هستند.
این مولوی پژوه ادامه میدهد: برای نمونه میتوان گفت مولانا نسبت به حافظ ساده گو تر است. چراکه حافظ در شعر صنعت پردازی بسیار زیادی دارد و شعر خود را لایه لایه میکند اما شعر مولانا لایههای معنایی کمتری داشته و بیشتر توسعه متنی دارد، یعنی ممکن است هنگام تحلیل یک بیت شعر از حافظ دهها لایه معنایی در آن وجود داشته باشد اما شعر مولانا همان معنا را در بیست بیت یا بیشتر توضیح میدهد. به همین دلیل ارتباط گرفتن با شعر مولانا برای فارسی زبان یا علاقمندان به زبان فارسی کار راحت تری است.
پرونده عرفان مولانا هنوز گشوده است!
طیب میافزاید: در ساحت معنایی نیز تفاوتی که شعر مولانا با شعر بسیاری از سخنوران شعر فارسی دارد، برخورداری اشعار او از فضای فراملی است. ارتباطات فرهنگی که روم شرقی باستان با مردم محل زندگی مولانا داشت، باعث شد برخی از عناصر معنایی شعر مولانا مطلوب غربیها نیز واقع شود. تا جایی که برخی از خوانندگان و گروههای موسیقی غربی اشعار مولانا را به ترجمه و یا به زبان فارسی اجرا میکنند.
وی میگوید: مولانا به لحاظ اخلاقی و عرفانی در غایت است. در زندگی نامه او شاهدیم که برای به دست آوردن دل کودکی غمگین، پوستین گوسفندی را به سر کشیده و با او بازی میکند. در واقع مولانا هیچ منیتی ندارد و این جنبه بسیار مهمی از شخصیت این شاعر عارف است. او دوستی خوب و یاری هم پا برای مخاطبان است و هیچگاه خود را بالاتر از آنها نمی بیند. بر اساس مستندات تاریخی هیچ رذیلت اخلاقی از مولانا گزارش نشده است. علاوه بر این او به شدت نسبت به انحرافات عرفانهای کاذب و تصوف در روزگار خود واکنش نشان داده و در آثار منثور و منظوم خود به تند ترین لحن آنها را به باد انتقاد گرفته است. این در حالی است که پرونده عرفان خود او هنوز گشوده است و محققان و دانشمندان در گوشههای مختلف عالم هر روز یکی از دقایق و ظرایف عرفان او را از خلال سخنان و آثارش استخراج کرده و از آنها بهره میبرند.
این مولوی پژوه با بیان اینکه " مولانا در عین اینکه فردی عاشق و عارف پیشه بوده است کاملاً به اوامر شرع، وجود نورانی قرآن و پیامبر اکرم احترام میگذاشت" تصریح میکند: مولانا پیرو آئین اسلام بود. این شاعر مدرس حوزه، فقیه، خطیب و محدث بود. در یک خانواده روحانی به دنیا آمده و پدرش از علمای مشهور خراسان وقت بوده است. بنابراین از جهت اخلاقی با اطمینان میتوان مهر تأیید بر شخصیت مولانا زد.
مولانا از اعتبار خود برای حل مشکلات مردم استفاده میکرد
طیب این امر که تمام اشعار مولانا در حالت جذبه و سماع سروده شده را رد میکند و میگوید: بیشتر اشعار مولانا تعلیمی است. او در نشستهای مختلف مثنوی را املاء میکرد اما مجدداً نوشتهها بررسی مینمود تا اگر نیاز به اصلاح داشت آنها را ویرایش کند. این امر از سنتهای رایج در آن زمان بوده است. از طرفی به دلیل جذابیت متن مثنوی و ارج و احترام معنوی خود مولانا، در زمان سرایش مثنوی تحلیلهایی از آن نوشته میشد. در حال حاضر صدها نسخه خطی در خصوص مثنوی در کشورهای ترکیه، بالکان و هرزگوین وجود دارد. علاوه بر این دانشمندانی که در روزگار پس از مولانا زیسته اند به دلیل موانع زبانی که مردم در خصوص فهم مثنوی داشتند آن را به زبانهای انگلیسی، ترکی و عربی نوشتند و همه اینها باعث گزارش چندین و چند باره از متن مثنوی در طول تاریخ شده است. کسانی که به تصحیح متون ادبی مبادرت میکنند از این گزارشها استفاده کرده و با توجه به اطلاعاتی که از سبک سخن مولانا دارند، سعی میکنند به نزدیک ترین هیأت از مثنوی معنوی برسند و آن را در اختیار مخاطبان قرار دهند. بنابراین بخش بسیار زیادی از اشعار مولانا را با اطمینان کامل میتوان از ایشان دانست.
وی تصریح میکند: مولانا انسانی در بطن جامعه بود و با سایر علما، بازرگانان، سیاسیون، حکام و مردم عادی ارتباط داشت. او دستگیر افراد نیازمند بود و از اعتبار خود برای حل مشکلات و مسائل مردم استفاده میکرد. در واقع اینگونه نبوده که مولانا فردی دنیا گریز و منزوی باشد. او متأهل و صاحب فرزند بود. علاوه بر این شخصیت او از همه فاکتورها و عواملی که ممکن است برای یک انسان دنیا گریز بشماریم، جداست. او شاعری بوده که زندگی کاملاً پر شور و نشاطی داشته است.
کلام مولانا مصرف بینالمللی دارد
این پژوهشگر اخلاق، نوع دوستی، احترام به خویشتن، رنجیدن با رنج دیگران و لذت بردن از شادی دیگری را آموزههای مولانا به شمار آورده و میگوید: آموزههای مولانا هنوز هم برای بشریت قابل استفاده است درست به همان نحو که در زمان حیات او قابل استفاده بود. مولانا از معدود شاعرانی است که کلامش مصرف بینالمللی دارد.
طیب در خصوص تخلص مولانا به خاموش و شاعر خاموشی نامیدن او معتقد است که مولانا در ادامه وحی نبوی خود را یک بازگو کننده، گزارشگر و واسطه رساندن پیام و صدای حضرت محمد (ص) به مردمی که از آثار او استفاده میکردند، میدانست. از این جهت خود را نی خواند زیرا زمانی که کسی در نی ندمد خاموش است.
وی ادامه میدهد: از نظر جنبه معرفتی نیز در سوره مبارکه فجر وقتی خداوند میخواهد شخصیت پیامبر را برای مسلمانان هم دوره او توضیح دهد. میفرماید که پیامبر از نزد خود هیچ میل ثانویای ندارد و آنچه در روح و ذهن او رخ میدهد، چیزی است که خداوند متعال بر ایشان وحی کرده است. وقتی جهان اندیشه شخصیتی اینگونه باشد، ظرف کلام او خداوند است بنابراین اگر زمانی وحی نیاید آنچه از او باقی میماند خاموشی خواهد بود. مولانا نیز در یک سطح پایینتر به عنوان یک مبلغ آئین اسلام مایل است که چنین باشد. به همین دلیل است که تخلص خاموشی را برای خود انتخاب میکند، به این معنا که اگر صدای دوست در جان او برخاست پژواک کننده آن خواهد بود و اگر نه خاموش میماند. این تلقی من است اما ممکن است به اندازه افرادی که آثار مولانا را مطالعه میکنند، تلقیهای متفاوت وجود داشته باشد که بررسیهای بیرون از دانش ادبیات را در بر میگیرد.
از شیوع اشعار مولانا نترسیم!
این پژوهشگر با اشاره به میراث بر جای مانده از این شاعر تصریح میکند: علاوه بر آثاری که از این شاعر باقی مانده و همه با آنها آشنا هستیم، میراث فکری و فرهنگی مولانا را میتوان در طریقت مولویه و طریقتهای عرفانی مختلفی دانست که از آثار او استفاده میکنند. علاوه بر این آثار مختلفی با استفاده از اشعار مولانا در شرح قرآن کریم و احادیث پیامبر به رشته تحریری درآمده است. جریانهای اسلامی در منطقه بالکان که مبتنی بر مثنوی خوانی نشو و نمو پیدا کرد نیز بخشی از میراث فکری این شاعراست.
وی با بیان اینکه "بزرگان فرهنگ و ادب فارسی نیازی به ارج گذاری ما ندارند" میگوید: به نظرم اگر مولانا در قید حیات بود و میتوانستیم یک مصاحبه مطبوعاتی با او داشته باشیم هیچ چیز به اندازه خواندن آثار خود و عمل کردن به پیام آنها از ما نمیخواست. مهمترین راه ارج گذاشتن به شخصیت مولانا این است که آثار او را به سادگی در اختیار مردم قرار دهیم، خوانش آنها را به یک سنت فرهنگی حسنه تبدیل کنیم، از اینکه شعر مولانا شایع شود، نترسیم، مردم را با او آشتی دهیم و در رسانهها جمعی مثنوی خوانی را احیا کنیم. علاوه بر این به پیامهای او توجه کرده و سعی کنیم به آنها عمل کنیم.
نظر شما