به گزارش خبرنگار ایمنا، وقتی به نی نامه مولانا رجوع میکنیم از اعجاز شگفتانگیز نوای نی بر پیر بلخ پی خواهیم برد. سخن از نوای مسحور کننده ساز نی تنها محدود به مولانا نمیشود، در طول تاریخ ادبیات ایران این ساز نقش پر رنگی داشته و احساسات شعرا و نویسندگان زیادی را برانگیخته تا از آن سخن برانند. نی در فرهنگ عامه ایران هم حضور داشته و در تعزیهها و سوگواریها گرفته تا گله گردانیها، همراه مردم بوده است.
به راستی چه چیزی در صدای نی نهفته که عام و خاص را جذب خود میکند. گوش فرا دادن به آن حظ و کیفی در جان آدمی میاندازد که اندوه میزداید و آرامش میبخشد. با این حال اعجاز نوای نی بر ما پوشیده نیست، پس باید پذیرفت که زیباترین چیزها هم اگر به وادی تکرار و رکود وارد شوند خیلی زود به ورطه فراموشی سپرده خواهد شد.
داستان نی اما شوربختانه همین راه را پیموده بود که به ناگاه پیامبری در هنر نی نوازی ظهور پیدا کرد که نی را در میان عامه مردم آورد و او کسی نبود جز استاد حسن کسایی. البته که خدمات اساتیدی همچون نایب اسدالله اصفهانی و حسین یاوری بر هیچکس پوشیده نیست، ولی آن کس که نی را در این سبک و سیاق به همه شناساند و به نوعی گسترش داد بی شک استاد کسایی بود. استادی که زیاد سخن نمیگفت، اما نی را ابزار سخنوری خود کرده بود. کسایی با ردیف و نی زندگی کرده و برداشتهای شخصی خود را از ردیف در جمله بندیهای منحصر به فرد خود میگنجاند.
میراثی ارزشمند به نام ردیف در دستان کسایی
کسایی تاکید فراوانی بر اصالت و حفاظت از میراث چندین ساله و ارزشمند یعنی ردیف داشت، ولی هیچگاه مخالف نوآوری نبود؛ نوآوری که اصالت را به باد سخره نگیرد. شاید نزدیکترین چیز به این دیدگاه مقوله بداهه پردازی در موسیقی ایرانی باشد. بداهه پردازی در موسیقی ایران کاملاً وابسته به ردیف است، اما لحن و بیان هر شخص میتواند زمین تا آسمان با شخص دیگری متفاوت باشد.
جملهبندیها در نینوازی استاد کسایی آن چنان از استحکام و تسلسل خاصی برخوردار است که اگر جملهای حذف شود جملات دیگر به غایت بی معنی و نازیبا خواهد بود. در واقع به نوعی میتوان گفت کسایی با نی خود سخن پردازی میکند که البته این به پیشینه آوازی استاد کسایی و آشنایی او با ادبیات و عروض بر میگردد.
صدا دهی شفاف نی از بم تا زیر
چیزی که در ساز کسایی دیده میشود تنها بداهه نوازیهای او و جمله بندیهای خاص او نبود؛ بلکه سونوریته و صدا دهی در ساز او بسیار چشمگیر بود. وقتی صدا دهی در ساز کسایی را با دیگران مقایسه میکنیم کاملاً متوجه نرمتر شدن و شفافتر شدن صدای نی خواهیم شد. ممکن است این به عوامل زیادی بستگی داشته باشد که یکی از مهمترین آنها نحوه نواختن نی است.
کسایی نی را به شیوه نایب اسدالله، اما با یک سری کشفیات جزئی مخصوص به خود مینواخت که همین جزئیات تأثیر زیادی در صدا دهی ساز او گذاشته بود. به علاوه او وسواس زیادی در انتخاب ساز به خرج میداد و همواره رابطه نزدیکی با بسیاری از سازندگان نی داشت که بسیار درخور توجه است. جدای از اینها مطلب مهم دیگری که شاید هدیه خداوند به کسایی باشد فرم خاص لب و دهان او بود به طوری که خود او هم به این مطلب اقرار داشت.
استاد کسایی تبحر خاصی در بم نوازی داشتند به گونهای که اگر به بم نوازیهای او گوش دهیم به مقدار خیلی کمی شاهد لرزشها و لغزشهای نابهجا و خشدار بودن صدای آن خواهیم شد. این نکته بسیار مهمی است که شاید عده زیادی از نینوازان از آن غافل بودهاند ولی کسایی به خوبی به آن پرداخته است.
اهمیت ریتم و قطعات ضربی در ساز نی
قطعات ضربی استاد کسایی تفاوت بسیار زیادی با تک نوازی هایی دیگران دارد. این طور به نظر میرسد که شاید آشنایی او با ساز سه تار او را به این واقعیت رسانده که نی به مانند سه تار توانایی آن را ندارد که قطعات ضربی را به آن شیوایی و زیبایی بیان کند و به همین دلیل در جهت آن کوشیده که راه حلی برای آن جویا باشد که الحق هم با تکیه بر نبوغ و خلاقیت خود به خوبی از پس آن بر آمده است.
مکتب موسیقی اصفهان و نی کسایی
مکتب موسیقی اصفهان جز مهمترین و برجستهترین مکاتب موسیقی در طول تاریخ ایران بوده که از قضا وابستگی زیادی با شعر دارد. شاید بتوان گفت نی نوازی استاد کسایی بی تأثیر از این موضوع نبوده است و جمله بندیهای خاص او هم از همین خصیصه مکتب موسیقی اصفهان نشأت میگیرد ولی نی کسایی اگر چه از مکتب موسیقی اصفهان جدا نیست و تأثیرات زیادی از میراث باقی مانده از آن گرفته، اما تأثیرات زیادی را هم بر آن گذاشته است. شاید مهمترین این تأثیرات را بتوان در زمینه ردیف و روایت کسایی از آن اشاره کرد. کسایی پژوهشهای خوبی در زمینه شعر، آواز و مکتب موسیقی اصفهان و گوشههای خاص آن داشته که منجر به نگاه خاص او شده است.
نظر شما