۱ مهر ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۵
سلطان غزل معاصر در انزوا

یکم مهرماه سالروز تولد شاعری است که خود را همزاد پاییز می خواند، حسین منزوی انسانی پاییزی بود. شاعری که پیش و پس از مرگ منزوی باقی ماند.

به گزارش خبرنگار ایمنا، زمانی که رشته زبان و ادبیات فارسی را برای ادامه تحصیل در رشته جامعه شناسی ترک کرد، کسی گمان نمی‌کرد منزوی شاعری مؤثر و مبتکر در عرصه غزل معاصر شود. ابتکار او در سرودن غزل به حدی است که وی را سعدی معاصر نامیده‌اند. منزوی با انتشار کتاب «حنجره زخمی غزل»، در سال ۵۰ نوید ظهور شاعری خوش قریحه را داد. علی باباچاهی شاعر، نویسنده و منتقد درباره این کتاب او که موفق به دریافت اولین جایزه ادبی فروغ فرخزاد شد، گفته است: "وقتی حنجره زخمی تغزل منتشر شد من از جمله افرادی بودم که نقدی بر آن نوشتم که در مجله تهران مصور آن زمان چاپ شد. در آن نوشته نوید دادم که شاعری با طراوت و غنای روحی پا به عرصه گذاشته است؛ که این پیش بینی درست از آب درآمد. "

اگر بخواهیم در میان ویژگی‌های منزوی به دنبال برجسته‌ترین خصلت بگردیم، باید بگوییم که او احیاگر غزل در دوره معاصر است. با پیدایش قالب‌های نیمایی و سپید در دهه ۴۰ و۵۰ بیشتر شاعران به این قالب‌ها روی آوردند و کمتر کسی گمان می‌کرد قالب سنتی غزل مجدداً بتواند روی پای خود ایستاده و مطرح شود. وقتی شاملو، فروغ فرخزاد و اخوان ثالث در قالب‌های نوظهور قلم می‌زدند مرگ غزل برای همگان مسجل گردید تا اینکه منزوی سخن از غزل و عشق را به میان کشید. خود در این باره گفته است: "عمری برای ستایش عشق گلو پاره کرده‌ام. "

منزوی زندگی عاری از عشق را مساوی عدم قلمداد می‌کرد و همچون حافظ عالم هستی را طفیل وجود عشق در نظر می‌گرفت. بتدریج که صلای عشق در شعر منزوی به صدا در آمد او را شاعر آمیخته با عشق خواندند. این امر مورد اشاره خود وی نیز قرار گرفته است وقتی که گفت: "نام من عشق است، آیا می‌شناسیدم؟ "

منوچهر آتشی درباره این ویژگی منزوی نوشته بود: "همیشه عاشق" لقبی است که همواره به دنبال شاعری منزوی آورده‌ام. این عاشقی یا استعداد عاشق شدن مثل چشمه‌ای است که از گوشه‌ای از وجود او می‌جوشد و به تطهیر و تصفیه جان و جمال و امحای بدی‌های حیات او موج می‌زند. این عاشقی مثل تبی همیشگی نیز هست که او را ملتهب نگاه می‌دارد و از همه مهم‌تر اینکه حواس او را تندی و تیزی می‌بخشد.

اشاره به این نکته ضروری است که توجه منزوی به غزل او را از سایر قالب‌های شعر فارسی غافل نکرد. اشعار باقیمانده از او نشان می‌دهد که در سرودن شعر نیمایی و سپید نیز چیره‌دست بوده است. در واقع منزوی شاعری است که در میانه سنت و نوگرایی قرار گرفت و گویی دو دنیای متناقض را در کنار هم پذیرفت. اگرچه منزوی شهرت خود را مدیون سرودن غزل‌های زیبا و دلنشین است اما در غزل‌هایش نیز می‌توان تأثیر نیما و شاعران نوپرداز را مشاهده کرد.

روی دیگر آفرینش ادبی منزوی ترانه‌سرایی است. ترانه‌های منزوی در کنار زبان ساده و روان از ارزش ادبی نیز برخوردار هستند، به همین دلیل مورد توجه بزرگان موسیقی از جمله علیرضا افتخاری و همایون شجریان قرار گرفتند.

علاوه بر این تولد در زنجان، تسلط بر زبان ترکی و علاقه شخصی منزوی به شهریار او را به ترجمه «حیدر بابایه سلام» واداشت که به تاکید اساتید ادبیات می‌توان آن را بهترین و شاعرانه ترین ترجمه صورت گرفته از این اثر محسوب کرد. در واقع خلاقیت او در ترجمه این کتاب، بیان آن در قالب شعر نیمایی است.

دیگر اثر این شاعر کتاب «با عشق در حوالی فاجعه» است. این کتاب شامل مجموعه غزل‌های منزوی است که به نوعی قوی‌ترین و بهترین مجموعه شعر او نیز به حساب می‌آید. همچنین این ترک پارسی‌گوی که کتابش در تحلیل و بررسی اشعار شهریار است، از شوکران و شکر، با سیاوش از آتش، از کهربا و کافور، به همین سادگی، از ترمه و تغزل و از خاموشی‌ها و فراموشی‌ها دیگر آثار برجای مانده از این شاعر هستند.

نمی‌توان از آثار و تأثیرات این شاعر گفت اما از منزوی بودن او سخن نگفت. در میان شاعران معاصر بیشترین کم لطفی در حق منزوی شده است. این در حالی است که محمد علی بهمنی در خصوص اشعار او گفته است: "منزوی به خاطر نگاه ویژه‌ای که داشت، حرف‌هایش برای خودش نبود، در شعرش حرفی داشت که به درد فرداها می‌خورد. "

کد خبر 445607

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • منصورجاوید IR ۱۱:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۷/۰۱
    0 0
    "هرکس رسید از عشق ورزیدن به انسان گفت اما ترا ای عاشق انسان کسی نشناخت"