به گزارش خبرنگار ایمنا، مدتها است سینمای ایران با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند، مشکلاتی نظیر ریزش تماشاگر، نزول سطح سلیقه مخاطب، مافیای اکران، دستمزدهای سرسام آور بازیگران، سرمایههای مشکوک، تیغ سانسور و ممیزیها و غیره علاوه بر همه این معضلات، شیوع کرونا نیز به همه این مشکلات دامن زده تا سینمای ایران در ناامیدی دست و پا بزند. چشم انداز سینمای ایران در سده آینده چگونه خواهد بود؟ آیا وضعیت از آنچه اکنون وجود دارد بدتر خواهد شد یا میتوان به بهتر شدن شرایط امید داشت؟
سینما این روزها بیمار است
کامران قدکچیان از کارگردانان مطرح سینمای ایران است که علاوه بر کارگردانی، تدوین آثار سینمای متعددی را نیز در کارنامه خود به ثبت رسانده است. کارگردان «بهشت پنهان»، چندان به سینمای ایران در سده آینده امیدوار نیست و در این باره به خبرنگار ایمنا گفت: "با وجود این بیماری فراگیر و با حرکت سریع سایتهای وی او دی، پیش بینی در مورد سده آینده سخت است. اما حال و روز سینما در حال حاضر، بیمارتر از بیماری عمومی جامعه است. حمله و چپاول گروهها و اشخاص بی ارتباط با سینما، عدم مدیریت متخصص در رهبری کلان سینما، بی توجهی به اراده اصناف سینما، حال سینما را خراب کرده. زیاد از این خطرات گفتیم، اما بعید میدانم گوشی برای شنیدن باشد. "
هیچ عزم جدی برای مقابله با مشکلات سینما وجود ندارد
پدرام علیزاده، از نسل جدید سینماگران است که تا کنون ساخت دو فیلم سینمایی را در کارنامه حرفهای خود به ثبت رسانده است. این کارگردان جوان نیز همچون قدکجیان، آینده روشنی برای سینمای ایران در سده آینده متصور نیست و در این باره به ایمنا گفت: "برای پیش بینی دورنمای سینمای ایران در سده آینده، ابتدا باید ببینیم در حال حاضر سینمای ایران در چه مسیری قرار دارد و بعد به این بپردازیم که آینده اش چه خواهد بود. "
وی افزود: "سینمای ایران همواره در فراز و نشیبهای متوالی بوده و هرگز روی آرامش و امنیت را ندیده و در حسرت تمرکز فیلمساز برای ساخت فیلم و نه حواشی آن باقی مانده است. سینمای ایران کم و بیش در جشنوارههای معتبر جهانی درخشیده که این درخشش را مدیون فیلمسازان مستقل و نگاه مستقل و غیر سفارشی آنان بوده، اما هرگز موفق نشده به ساز و کاری برای رسیدن به درآمدزایی مستمر دست پیدا کند و به صنعت سینما تبدیل شود تا ساز و کار صحیحی از ساخت تا نمایش و پخش فیلم در داخل کشور و اکرانهای گسترده بینالمللی را تجربه نماید. لذا همیشه در همان محدوده کوچک باقی مانده که آن هم مورد همراهی هیچیک از دولتها و مدیران دولتی و دست اندرکاران نبوده و با نگاه و دستورات سلیقهای و اشتباه، همین سینما هم رو به سقوط و کوچکتر شدن رفته است. "
کارگردان خشکسالی و دروغ در ادامه اظهار کرد: " حالا هم سینما با دو دشواری خانمان برانداز رو به رو شده است، اول وضعیت وحشتناک و نا به سامان اقتصادی کشور که تاثیرش را بر سینما هم به بدترین شکل گذاشته و هزینهها اعم از تولید و پخش را چندین برابر کرده که این هزینههای سرسام آور به هیچ وجه قابل بازگشت در گیشه و اکران نخواهد بود. دوم گسترش ویروس کرونا و همهگیری این بیماری عملاً سینمای نحیف ایران را به تعطیلی کشانده است. چرا که استقبال از نمایش فیلمها در سالن سینما به کمارین میزان خود در یک دهه اخیر رسیده و سالنها یکی پس از دیگری، چارهای جز تعطیلی نخواهند داشت. فیلمهایی هم که برای نمایش خود، اکران آنلاین را انتخاب میکنند، در همان ساعات اولیه قاچاق میشوند و عملاً نابود میشوند. "
علیزاده با تاکید بر این نکته که هیچ عزم جدی برای بهبود شرایط وجود ندارد گفت: "حالا وقتی میبینیم هیچ عزم جدی و هیچ طرح و برنامهای برای مقابله با این مشکلات بزرگ وجود ندارد و دولت و سازمان سینمایی عملاً منفعل و فارغ از هر عکسالعملی هستند و شاید حتی بدشان هم نیاید که اصلاً سینمایی در کار نباشد تا یک دردسر کمتر شود. از آن طرف هم خانه سینما و صنوف سینمایی هم که در جنگ و جدال و تفرقه باقی ماندند و حتی برای ثبت به جای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به وزارت کار پناه بردند و همین دامنه اختلافات را بیشتر و بیشتر کرده تا این دعواها عملاً دیگر مهلتی برای حل مشکلات بغرنجی که گریبانگیر حال حاضر سینما است باقی نگذاشته است. بنابراین با ادامه این وضعیت و پایداری آن، من آینده بسیار سیاه و سرشار از نا امیدی را برای سینمای ایران می بینم که شاید تا مدتها دیگر سینما، سینما نشود. "
امروز سینمای ایران تبدیل به یک دکان دونبش شده است
اکبر خامین، از نسل قدیم سینماگران، فیلمساز دیگری است که به آینده سینمای ایران چندان امیدی ندارد. او در این باره به خبرنگار ایمنا گفت: "امروز بیش از یکصد سال از اختراع سینما به دست برادران لومیر میگذرد. لوئیس بونوئل، فیلمساز بزرگ جهان میگوید: کافی است سینما تا پلک سفید خود را بالا ببرد تا دنیا را به آتش بکشد. و در واقع چنین است. سینما بعد از مدت کوتاهی که از ظهورش گذشت، وارد ایران شد و اولین فیلم داستانی به نام آبی و رابی، در کشور ما ساخته شد. و از آن به بعد، سینما به عنوان یک عنصر نوظهور و جذاب در تمام شئون زندگی ایرانیان راه پیدا کرد."
تهیه کننده «ناخداخورشید» ادامه داد: "با همه گیر شدن این پدیده جهانی، سالنهای متعددی در گوشه و کنار کشور ساخته شد و فیلمهای متعددی نیز در چرخه تولید قرار گرفتند. کم کم ستارگان و بازیگرانی بزرگ همچون فردین، ناصر ملک مطیعی، بیگ ایمانوردی، ایرج قادری و دیگران، بر پرده نقرهای سینما به هنرنمای پرداختند و همچنین فیلمسازان بزرگی همچون بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، علی حاتمی، مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی و دیگران پا به عرصه گذاشتند و با خلق آثاری ماندگار، بر رشد و پویایی این هنر افزودند. صد سال و اندی از عمر سینما در ایران میگذرد و امروز سینمای ایران با ورود افراد و عناصر و ارگانهای غیر حرفهای میرود تا از محتوای واقعی خود خالی و خالیتر گردد. "
کارگردان «بالای شهر، پایین شهر» در ادامه افزود: "هر سال به جز چند استثنا، فیلمهای بی ارزش و ضد سینما تولید میشوند که جز برای فریب تماشاگر و پر کردن جیب صاحبان آنها و پولشویی، هدف دیگری ندارند. کم سوادی و ندانم کاری مسئولین این صنعت باعث گردید تا جریانهای مافیایی و سیاسی که هدف دیگری غیر از سینما دارند، سر از این ماجرا درآورند. امروز سینمای ایران تبدیل به دکان دو نبشی شده است که دستان آلودهای سعی در تخریب و نابودی آن دارند. به امید روزی که سینماگران بزرگی با ظهور خود، مانند گذشته این حرفه را از ورطه نابودی نجات دهند. "
نظر شما